«نسل نو»و«فصل نو»!فرگرد ۱۹۴۸

«نسل نو»و«فصل نو»!فرگرد ۱۹۴۸

«روش هر ورجاوند»برای «پرورش فرزند»این است که نخست باید«خویش را بسازد»،نه این که با«تشویش بتازد». هدف از «تولُّد فرزند»،«تولید همانند»نیست. هر «زاده،یک آزاده» است و هر «نواده،یک خانواده». فرزندِ«سلیم» نباید«تسلیم»باشد، بلکه باید «آزاد بیندیشد» و از «انتقاد نپریشد». او نه «بردۀ زادۀ ما»،که «بندۀ آزادۀ خدا»است. بنابراین باید «فرزند زمان خویش» و «شهروندِ زمانۀ فراندیش»

پیش!به‌سوی نابودی محیط‌زیست!

پیش!به‌سوی نابودی محیط‌زیست!

گفت: ایران از سوی پاره‌ای از سوداگران در حال تبدیل شدن به بیابان است. کویر در حال گسترش است. به یُمن همین سوداگری است که رتبۀ ایران در میان ملل مختلف در محیط زیست ۳۶ مرتبه تنزل یافته است . به گفته منابع رسمی، هر سال یک و نیم میلیون هکتار( ۹ درصد) از خاک‌های

گُنده‌پنداری!!

گُنده‌پنداری!!

روزی نیکیتا خروشچف، نخست وزیر سابق شوروی، از خیاط مخصوصش خواست تا از قواره پارچه‌ای که آورده بود، برای او یک دست کت و شلوار بدوزد. خیاط بعد از اندازه‌گیری ابعاد بدن خروشچف گفت که اندازه پارچه کافی نیست. خروشچف پارچه را پس گرفت و در سفری که به بلگراد داشت از یک خیاط یوگوسلاو

«راژمان بهره‌وری» در«اندیشمان هوده‌نگری»فرگرد۱۹۴۷

«راژمان بهره‌وری» در«اندیشمان هوده‌نگری»فرگرد۱۹۴۷

هر «تصمیم مشکل»را اگرچه از «صمیم دل»بگیریم، تا از «فرایند گفتار» به «روند رفتار»درنیابد، نه «سبب سود» می شود و نه «طلب بهبود». «راژمان بهره‌وری» در «اندیشمان هوده‌نگری»، به «برگ‌وبار می‌نشیند» و «سایه‌سار می‌آفریند». نگرش هوده‌نگری از «چنار،نار» می چیند و از «صنوبر،بر». به «آفتاب،تاب»می بخشد و به «سراب،آب»! بیاییم «دنیای هستی» و «معمّای حق‌پرستی»

به چاپیدن همدیگر عادت نکنیم!

به چاپیدن همدیگر عادت نکنیم!

گفت: اگر درباب رفتارشناسی برخی از افراد دقّت کنیم،می‌بینیم انگار همه به‌جان همدیگر افتاده‌ایم. هر کسی می کوشد گلیم خویش را از آب بکشد!هر کس از هر طریقی که می‌تواند بر سر دیگران کلاه می‌گذارد .مغازه‌دار با کم‌فروشی و گران‌فروشی،اداری را با رشوه‌خواری،مشتری با اسکناس تقلّبی و…. همچنین پرخاشگری و خشونت رو به افزایش است

احترام به مهارت

احترام به مهارت

کادیلاک یک آمریکایی در راه سفر به افغانستان خراب شد. هر کاری کرد نتوانست ماشین را دوباره روشن کند. سرانجام از مکانیکی که سوار بر الاغی از آنجا عبور می کرد ،کمک خواست. او هم کاپوت ماشین را بالا زد و با چکش شش بار به سیلندر ماشین ضربه زد، بعد هم از آمریکایی خواست

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....