تاریخ انتشار : دوشنبه 13 فروردین 1403 - 2:22
کد خبر : 162405

هر پگاه نو با یک نگاه نو

سیدعلیرضاشفیعی مطهر

اصول سیاست و آیین کشورداری در کلام امام علی(ع)/بخش نخست

اصول سیاست و آیین کشورداری در کلام امام علی(ع)/بخش نخست

چون که گل رفت و گلستان شد خراب بوی گل را از چه جوییم از گلاب اکنون که علی (ع) به شهادت رسیده و جان بی‌تابش از “دار مفرّ” به “دیار مقرّ” پر کشیده است، ماییم و میراث گرانبار مکتب او. گزیده‌ای از فرمان امیرالمومنین علی (ع) به مالک اشتر را به مطالعه می نشینیم

چون که گل رفت و گلستان شد خراب
بوی گل را از چه جوییم از گلاب
اکنون که علی (ع) به شهادت رسیده و جان بی‌تابش از “دار مفرّ” به “دیار مقرّ” پر کشیده است، ماییم و میراث گرانبار مکتب او.

گزیده‌ای از فرمان امیرالمومنین علی (ع) به مالک اشتر را به مطالعه می نشینیم .باشد که از رهنمودهای راهگشای او رهتوشه ‌هایی برگیریم و راه آینده را بهتر بسپریم :

نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر، هنگامی که او را به فرماندهی مصر برگزید، آن هنگام که اوضاع محمدبن‌ابی‌بکر متزلزل شد. این نامه از طولانی‎ترین نامه‎هاست که زیبایی‎های تمام نامه‎ها را دارد.

به نام خداوند بخشنده و مهربان

این فرمان بندۀ خدا علی امیرمومنان، به مالک اشتر پسر حارث است، در عهدی که با او دارد، هنگامی که او را به فرمانداری مصر برمی‎گزیند تا خراج آن دیار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد کند، کار مردم را اصلاح و شهرهای مصر را آباد سازد.
ضرورت خودسازی

او را به ترس از خدا فرمان می‎دهد، و این که اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد و آن چه در کتاب خدا آمده؛ از واجبات و سنّت‎ها را پیروی کند، دستوراتی که جز با پیروی آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع‌کردن آن جنایتکار نخواهد گردید.

به او فرمان می‎دهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند، زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین کند که او را یاری دهد و بزرگ دارد آن کس را که او را بزرگ شمارد و به او فرمان می‎دهد تا نفس خود را از پیروی آرزوها بازدارد، و به هنگام سرکشی رامش نماید، که:

«همانا نفس همواره به بدی وامی‎دارد جز آن که خدا رحمت آورد.» (۱)

پس ای مالک بدان! من تو را به سوی شهرهایی فرستادم که پیش از تو دولت‎های عادل یا ستمگری بر آن حکم راندند و مردم به کارهای تو چنان می‎نگرند که تو در کارهای حاکمان پیش از خود می‎نگری، و دربارۀ تو آن می‎گویند که تو نسبت به زمامداران گذشته می‎گویی، و همانا نیکوکاران را به نام نیکی توان شناخت که خدا از آنان بر زبان بندگانش جاری ساخت. پس نیکوترین اندوختۀ تو باید اعمال صالح و درست باشد، هوای نفس را در اختیار گیر و از آن چه حلال نیست خویشتن داری کن، زیرا بخل‌ورزیدن به نفس خویش، آن است که در آن چه دوست دارد، یا برای او ناخوشایند است، راه انصاف پیمایی.
اخلاق رهبری(روش برخورد با مردم)

مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زیرا مردم دو دسته‎اند، دسته‎ای برادر دینی تو، و دسته دیگر همانند تو در آفرینش می‎باشند، اگر گناهی از آنان سر می‎زند، یا علّت‎هایی بر آنان عارض می‎شود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب می‎گردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر، آن گونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد. همانا تو از آنان برتر و امام تو از تو برتر و خدا بر آن کس که تو را فرمانداری مصر داد والاتر است، که انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده و آنان را وسیله آزمودن تو قرار داده است، هرگز با خدا مَستیز که تو را از کیفر او نجاتی نیست و از بخشش و رحمت او بی‌نیاز نخواهی بود، بر بخشش دیگران پشیمان مباش، و از کیفرکردن شادی مکن، و از خشمی که توانی از آن رها گردی شتاب نداشته باشد، به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نیز فرمان می‎دهم، باید اطاعت شود، که این گونه خود بزرگ‎بینی دل را فاسد، و دین را پژمرده و موجب زوال نعمت‎هاست و اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبّر یا خودبزرگ‎بینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر، که تو را از آن سرکشی نجات می‎دهد و تندروی تو را فرو می‎نشاند، و عقل و اندیشه‎ات را به جایگاه اصلی بازمی‎گرداند.

پرهیز از غرور و خودپسندی

بپرهیز که در بزرگی خود را همانند خداوند پنداری و در شکوه خداوندی همانند او دانی، زیرا خداوند هر سرکشی را خوار می‎سازد و هر خودپسندی را بی ارزش می‎کند. با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک و با افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن که اگر چنین نکنی ستم روا داشتی و کسی که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد، که با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه که باز گردد، یا توبه کند.

و چیزی چون ستمکاری نعمت خدا را دگرگون نمی‎کند، و کیفر او را نزدیک نمی‎سازد، که خدا دعای ستمدیدگان را می‎شنود و در کمین ستمکاران است.
مردم گرایی، حق گرایی

دوست‌داشتنی‎ترین چیزها در نزد تو، در حق، میانه‎ترین؛ و در عدل، فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گسترده‎ترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم، خشنودی خواص را از بین می‎برد، اما خشم خواص را خشنودی همگان بی‌اثر می‎کند. خواصِّ جامعه همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل می‎کنند. زیرا در روزگار سختی یاریشان کمتر و در اجرای عدالت از همه ناراضی‎تر و در خواسته‎هایشان پافشارتر، و در عطا و بخشش‎ها کم‌سپاس‎تر، و به هنگام منع خواسته‎ها دیر عذرپذیرتر، و در برابر مشکلات کم استقامت‎تر می‎باشند. در صورتی که ستون‎های استوار دین، و اجتماعات پرشور مسلمین، و نیروهای ذخیرۀ دفاعی، عموم مردم می‎باشند، پس به آن‌ها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشد.
ضرورت رازداری

از رعیت، آنان که عیب‎جوترند از خود دور کن، زیرا مردم عیوبی دارند که والی در پنهان‌داشتن آن از همه سزاوارتر است. پس مبادا آن چه بر تو پنهان است آشکار گردانی، و آن چه که هویداست بپوشانی، که داوری در آن چه از تو پنهان است با خدای جهان می‎باشد، پس چندان که می‎توانی زشتی‎ها را بپوشان، تا آن را که دوست داری بر رعیت پوشیده ماند خدا بر تو بپوشاند، گره هر کینه‎ای را در مردم بگشای، و رشتۀ هر نوع دشمنی را قطع کن و از آن چه که در نظر روشن نیست کناره گیر، در تصدیق سخن‎چین شتاب مکن، زیرا سخن‌چین گرچه در لباس اندرزدهنده ظاهر می‎شود، امّا خیانتکار است.
جایگاه صحیح مشورت

بخیل را در مشورت‌کردن، دخالت نده، که تو را از نیکوکاری بازمی‎دارد، و از تنگدستی می‎ترساند. ترسو را در مشورت کردن دخالت نده، که در انجام کارها روحیّۀ تو را سست می‎کند. حریص را در مشورت‌کردن دخالت نده، که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت می‎دهد. همانا بخل و ترس و حرص، غرائز گوناگونی هستند که ریشه آن‌ها بدگمانی به خدای بزرگ است .بدترین وزیران تو، کسی است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده، و در گناهان آنان شرکت داشت، پس مبادا چنین افرادی محرم راز تو باشند، زیرا که آنان یاوران گناهکاران و یاری‌دهندگان ستمکارانند، تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آن‌ها را داشته اما گناهان و کردار زشت آن‌ها را نداشته باشند. کسانی که ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده، و گناهکاری را سبک‎تر، و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر، و دوستی آنان جز با تو کمتر است، آنان را از خواص، و دوستان نزدیک، و رازداران خود قرار ده، سپس از میان آنان افرادی را که در حق‎گویی از همه صریح‎ترند و در آن چه را که خدا برای دوستانش نمی‎پسندد، تو را مددکار نباشند، انتخاب کن، چه خوشایند تو باشد یا ناخوشایند.

اصول روابط اجتماعی رهبران

تا می‎توانی به پرهیزکاران و راستگویان بپیوند و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستایند و تو را برای اعمال زشتی که انجام نداده‎ای تشویق نکنند، که ستایش بی‌اندازه، خودپسندی می‎آورد، و انسان را به سرکشی وا می‎دارد.

هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند، زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی‌رغبت، و بدکاران در بدکاری تشویق می‎گردند، پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده.

بدان ای مالک! هیچ وسیله‎ای برای جلب اعتماد والی به رعیت بهتر از نیکوکاری به مردم، و تخفیف مالیات، و عدم اجبار مردم به کاری که دوست ندارند، نمی‎باشد، پس در این راه آنقدر بکوش تا به وفاداری رعیت، خوش‎بین شوی، که این خوش‎بینی بار سنگین رنج آور مشکلات را از تو برمی‎دارد. پس به آنان که بیشتر احسان کردی بیشتر خوش‎بین باش و به آنان که بدرفتاری نمودی بدگمان‎تر باشد و آداب پسندیده‎ای را که بزرگان این امّت به آن عمل کردند و ملّت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن، و آدابی که به سنّت‎های خوب گذشته زیان وارد می‎کند، پدید نیاور، که پاداش برای آورنده سنّت، و کیفر آن برای تو باشد که آن‌ها را در هم شکستی.

با دانشمندان، فراوان گفتگو کن، و با حکیمان فراوان بحث کن، که مایه آبادانی و اصلاح شهرها، و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشت.

ادامه دارد….

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....