برنامه هفتم نسبتی با مدلهای پیشرو ندارد
در شرایطی که در برنامه توسعه هفتم ایران همچنان به الگوهای قدیمی رشد توجه شده، در برنامهریزیهای کشورهای همسایه به موضوعات دیگری چون توسعه فناوریهای نوین، اقتصاد مجازی، بیوتکنولوژی، اقتصاد کوانتوم و احداث شهرهای فناورانه، اقتصاد سبز، پرداخته شده است. ما هنوز به دنبال تولید برخی برندهای غیر ایمن و گران خودرو هستیم، رقبای منطقهای
در شرایطی که در برنامه توسعه هفتم ایران همچنان به الگوهای قدیمی رشد توجه شده، در برنامهریزیهای کشورهای همسایه به موضوعات دیگری چون توسعه فناوریهای نوین، اقتصاد مجازی، بیوتکنولوژی، اقتصاد کوانتوم و احداث شهرهای فناورانه، اقتصاد سبز، پرداخته شده است. ما هنوز به دنبال تولید برخی برندهای غیر ایمن و گران خودرو هستیم، رقبای منطقهای ایران اما سرمایهگذاری بر روی خودروهای برقی و هیدروژنی را آغاز کردهاند. به اعتقاد وحید شقاقیشهری، برنامه هفتم توسعه ایران نه برنامهای متعلق به سال ۲۰۲۴ میلادی به بعد، بلکه در خوشبینانهترین حالت، برنامهای متعلق به قرن نوزدهم میلادی است. شقاقی با تاکید بر این نکته که ایران همچنان در موج دوم انقلاب صنعتی باقیمانده، الگوهای توسعه رقبای منطقهای ایران را برآمده از موج چهارم اقتصاد و انقلاب صنعتی چهارم ارزیابی میکند. این فاصلهها در برنامهریزی اما مانند قرون گذشته به سادگی جبران نخواهد شد؛ با توجه به سرعت تحولات، این نوع برنامهریزیها، اقتصاد ایران را در چاه ویل عقبماندگی و توسعه نیافتگی میاندازد. با توجه به اینکه در جریان گفتوگو با اقتصاددانها، اساتید دانشگاهی و تحلیلگران به دنبال دست یافتن به قرائتهای تازه از برنامهریزیهای توسعهمحور است در این شماره پای صحبتهای وحید شقاقیشهری استاد اقتصاد نشسته تا روایتی متفاوت از برنامه هفتم برای مخاطبان تدارک ببیند.
در شرایطی که برنامه هفتم توسعه در حال چکشکاری نهایی است، بسیاری از اقتصاددانها و اساتید دانشگاهی نقدهای جدی به ارکان این برنامه وارد میسازند. روایت شما از ابعاد گوناگون این برنامه چیست؟
به گزارش اقتصاددان به نقل از تعادل ، من برنامه هفتم را بهطور کامل بررسی و کنکاش کردهام، معتقدم این برنامه ضعیفتر از همه برنامههای توسعهای قبلی تنظیم شده است. برخلاف سیاستهای کلی برنامه هفتم که بر دانشمحور کردن اقتصاد تاکید دارد، متاسفانه برنامه، فاقد یک نظریه معقول و مبانی درست در حوزه اقتصاد دانشبنیان است. به عبارت دیگر، تفکر نگارندگان برنامه هفتم، همچنان مبتنی بر تفکر موج دوم (انقلاب صنعتی دوم) است. در حالیکه امروز حتی کشورهای همسایه ایران مانند امارات، عربستان، ترکیه و… موج سوم اقتصادی را در انقلاب صنعتی چهارم دنبال میکنند.
وقتی شما درباره موجهای صنعتی صحبت میکنید، ممکن است مخاطب به درستی متوجه نباشد درباره چه موضوعی صحبت میکنید. درباره این موجهای اقتصادی و توسعهای توضیحات بیشتر میدهید؟
ببینید، موج دوم با انقلاب صنعتی اول آغاز شد. در سال ۱۷۵۰ انقلاب صنعتی اول با ساخت ماشین بخار (جیمز وات) و ماشینهای ریسندگی و بافندگی آغاز شد. سپس در قرن نوزدهم، جهان وارد موج دوم اقتصاد شد که به انقلاب صنعتی دوم معروف است. محوریت این موج، تولید انبوه و بحثهای مرتبط با الکتریسته بود. این روند تا سال ۱۹۷۰ میلادی ادامه داشت. از این سال جهان وارد موج سوم اقتصادی شد که متعاقب آن هم انقلاب صنعتی سوم آغاز شد. محوریت این مرحله «اقتصاد سبز» و «اقتصاد دیجیتال» بود. از قرن ۲۱ یعنی از سال ۲۰۰۰ به بعد جهان در تکامل موج سوم وارد انقلاب صنعتی چهارم شده است. در انقلاب صنعتی چهارم، موضوعاتی چون «هوش مصنوعی و بایوتکنولوژی»، «اقتصاد مجازی»، «اقتصاد کوانتوم»، «اقتصاد زیست پایه»، «انرژیهای نو و تجدیدپذیر» مانند هیدروژن و برقی شدن خودروها مطرح شدند. بنابراین جهان ۳ انقلاب اصلی را در حوزه اقتصاد پشتسر گذاشته و در قرن جدید میلادی (سال ۲هزار به بعد) انقلاب صنعتی چهارم آغاز شده است. این انقلاب نوین با تحولات در شرکتهای دانشبنیان معنا پیدا میکند.
برنامه هفتم با کدام یک از این انقلابهای اقتصادی و موجهای توسعهای تطابق دارد؟
متاسفانه تفکرات نگارندگان برنامه هفتم، موج دوم و در جهت تکمیل انقلاب صنعتی دوم است. یعنی در خوشبینانهترین حالت این برنامه مناسب ۱۰۰سال قبل است. در حالیکه جهان پس از انقلاب صنعتی دوم، انقلاب صنعتی سوم را هم پشت سر گذاشته است.امروز امارات و عربستان، مدل اقتصاد غیرنفتی خود را آغاز کردهاند. عربستان چشماندازی برای ۲۰۳۰ میلادی نوشته و در این چشمانداز مدل اقتصاد غیر نفتی را با محوریت اقتصاد گردشگری، اقتصاد ورزش، اقتصاد هوشمند، اقتصاد سبز و انرژیهای پاک و تجدیدپذیر آغاز کرده است. بر اساس اطلاعات مستند رسانهها، بنسلمان مشاوران قدری از کشورهای توسعهیافته جذب کرده و این مشاوران در حال راهنمایی دادن به او هستند تا مدل اقتصاد غیر نفتی را اجرا کند.
یعنی عربستانی که اقتصاد نفتی بزرگی دارد در حال برنامهریزی برای ورود به موج چهارم اقتصادی است؟
بله، عربستانی که یکی از بزرگان نفتی دنیاست و آرامکو را به عنوان بزرگترین شرکت نفتی جهان در اختیار دارد، متوجه شده جهان طی ۱۰ سال آینده از انرژیهای فسیلی عبور میکند. نه اینکه نفت کشورها تمام شود، بلکه خریداران نفتی کاهش پیدا میکنند. امروز خودروهای برقی جایگزین خودروهای بنزینی شده است. حتی شرکتهای بزرگی چون BMW اعلام کرده تا ۲۰۳۰ میلادی حدود ۴۰ درصد خودروهای تولیدی خود را هیدروژن پایه میکند. این جدای از برقی کردن خودروهاست. هیدروژن پایه یعنی اینکه از آب انرژی لازم تولید میشود. عربستان در حال ساخت شهر جدید با عنوان «نئوم» با سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیارد دلاری است. این شهر به عنوان شهری هوشمند و مبتنی بر انرژیهای پاک و اقتصاد سبز ساخته میشود. قصدم از این مثالها این است که بگویم، حتی همسایگان ایران مانند امارات و عربستان و… متوجه موج چهارم اقتصادی شدهاند. دیگر نمیتوان با مدل اقتصادی نفت محور با ادبیات موج دوم که محوریت آن تولید کارخانهای است، بتوان با این کشورها رقابت کرد. بنابراین این کشورها در حال تمرین انقلاب صنعتی سوم و چهارم هستند. حتی امارات به موج چهارم پیوسته است.
امارات از ۳ سال پیش وزارتخانهای را با عنوان وزارت هوش مصنوعی راهاندازی کرده است. وزیر این وزارتخانه هر دوالی ۳ ماه یک بار دیدارهایی را با بیل گیتس، ایلان ماسک و با رهبران شرکتهای بزرگ فناوری جهان ترتیب میدهد. در کنار این وزارتخانه در امارات، سازمانی با عنوان سازمان نوآوری ایجاد شده تا تمام نخبگان، برنامهنویسان و… نوآوری جهان را جذب کنند.
هدف کلی فعالیتهای این وزارتخانه و این نوع سازمانها چیست؟
ذیل این نهادسازیها، شعاری مورد توجه قرار گرفته که میگوید «کوچک زیباست.» قصدشان این است که بگویند برخلاف موج دوم که معمولا کشورهای با وسعت زیاد و جمعیت بالا میتوانستند در موج جدید منشا تحولات توسعهای باشند، در موج جدید کشورهای کوچک هم میتوانند پیشرفتهای چشمگیری داشته باشند. نمونه بارز این کشورها سنگاپور، تایوان، امارات و… هستند. اینها در حال اثبات شعار کوچک زیباست هستند. برخلاف موج دوم که میگفت بزرگ زیباست در مدل جدید اقتصادی جهانی، کشورهای کوچک هم میتوانند پیشرفتهای بالایی را تجربه کنند. برنامه هفتم از منظر تفکر و اندیشه هیچ نسبتی به این مدلها ندارد و منسوخ شده است. یعنی تفکر و اندیشه نگارندگان برنامه هفتم منسوخ شده است.
روند رشد این کشورهای همسایه با روند نزولی کشورمان به دلیل تحریمها، سوءمدیریتهای داخلی و… همزمان شده است. با الگوهای برنامهریزی داخلی میتوان در منطقه اثرگذار بود؟
ایران اگر میخواهد با رقبای خود در منطقه رقابت کند، با تفکرات صد سال قبل و منسوخ شده که نمیتواند هماوردی کند. مثل این است که در یک نبرد نظامی یک طرف مجهز به توپ و تسلیحات مدرن باشد و طرف دیگر تنها خنجر و شمشیر و منجنیق و… داشته باشد. نتیجه این هماوردی مشخص است. ایران نمیتواند با ادبیات موج دوم اقتصادی در برابر ادبیات نوآورانه موج سوم آن هم بر پایه تحولات انقلاب صنعتی چهارم رقابت کند. از سوی دیگر، محوریت برنامه هفتم، رشد اقتصادی ۸ درصد مبتنی بر بهرهوری بوده است. مدام به دوستان مجلسی و دولتی میگویم با تفکرات کهنه که نمیتوان بهرهوری بالا داشت. ایران برای رشد اقتصادی ۸ درصدی باید منابع مالی قابل توجهی تدارک ببیند، باید به سرمایههای انسانیاش بها بدهد و… اما برنامه هفتم، فاقد یک مدل اقتصادی مبتنی بر منابع مالی، منابع انسانی و رشد بهرهوری است. بدون تامین منابع مالی، بدون بهرهمندی درست از سرمایههای انسانی و بدون اتکا به بهرهوری که نمیتوان رشد اقتصادی داشت. این تجربه هم میشود مانند همه تجربههای قبلی که هیچ آوردهای برای کشور نداشتند. ضمن اینکه نباید فراموش کرد، مشکلات و چالشهای بیشتری نسبت به قبل ریشه دوانده است.
معضل دیگر برنامه هفتم عدم تطابق برنامه با واقعیتهای اقتصادی است. شما این نقد را قبول دارید؟
در این برنامه به هیچ وجه ظرفیتهای کشور دیده نشده. ظرفیتهای کشور یعنی سرمایههای انسانی، واقعیتهای کشور یعنی تحریمهای اقتصادی که امکان پویایی را سد میکند و نهایتا بحث الزامات مورد نیاز مالی که به آن هم توجه نشده است. برای برنامه، الزاماتی مورد نیاز است که یکی از آنها منابع مالی و دیگری بهرهمندی از سرمایههای انسانی کشور است. مساله بعدی رفع تحریمها و تنشزدایی با کشورهای جهان است. بدون اینها که تحقق رشد اقتصادی ممکن نیست و هیچ کدام از الزامات رشد ۸ درصد در برنامه دیده نشده است. از همه مهمتر نیازمند یک الگوی اقتصادی بهرهور هستیم. حتی مدل رشد بهرهوری هم در برنامه دیده نشده است. تنها عنوان شده، سازمان بهرهوری در آینده باید مدل مناسب را ارایه کند. در حالی که مدل بهرهوری باید در بطن برنامه ارایه شده باشد نه اینکه نحوه تحقق آن به آینده حواله شده باشد. در کل الزامات رشد ۸ درصد در برنامه هفتم وجود ندارد. نه به منابع مالی اشاره شده، نه به بهرهمندی از سرمایههای انسانی توجه شده نه به روشهای ارتقای بهرهوری و نه به بهبود تعاملات بینالمللی. طبیعتا بسیار غیرواقعبینانه است و از ابتدا میتوان گفت قطعا این برنامه شکست خورده است.
آیا از کارشناسان و اقتصاددانها در خصوص این برنامه نظرخواهی شده است. شما برای بهتر شدن روند برنامهریزی در کشور چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
ما میگوییم این برنامه فاقد الزامات اولیه برنامهریزی است. برنامههای گذشته که الزامات رشد در آنها وجود داشت، کشور در زمان تحریم هم نبود و چالشها هم کمتر بود، سرانجام مناسبی نداشتند. در برنامه هفتم که چالشها بیشتر است، تحریمها هم وجود دارد و ابرچالشهایی هم نمایان شده و از حیث منابع مالی هم مشکلاتی وجود دارد، بدون تردید نتایج بسیار دهشتناکتر خواهد شد. در کل، برنامه هفتم فاقد انسجام و نظم تئوریک و یک رویکرد نوآورانه و با ادبیات موج دومی و منسوخ شده است. الزامات رشد اقتصادی در آن دیده نشده، اصلاحات ساختاری برای رفع ابرچالشها در آن وجود ندارد و بسیار سادهانگارانه تدوین شده است. همچنان اتکای این برنامه روی سرمایههای فیزیکی است. در این برنامه بدون اینکه به سرمایههای انسانی، ظرفیتهای سرزمینی و… توجه شود راهکار ارائه شده است. ضمن اینکه برنامه در بحث بهبود روابط منطقهای و بینالمللی هم سکوت کرده است. با این اوصاف از برنامه هفتم واقعا بیمناکم و نگرانم سرانجام این برنامه بسیار بدتر از برنامههای قبلی باشد.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :اقتصاد ایران ، برنامه هفتم ، وحيد شقاقيشهري
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰