تاریخ انتشار : سه شنبه 26 اردیبهشت 1402 - 10:33
کد خبر : 125698

پرسش ۴۵ دلاری

پرسش ۴۵ دلاری

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانی هوایی کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: «مایلی با همدیگر بازی کنیم؟» مهندس که می‌خواست استراحت کند، محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روی خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت: «بازی سرگرم‌کننده‌ای است. من

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانی هوایی کنار یکدیگر در هواپیما

نشسته بودند.برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت:

«مایلی با همدیگر بازی کنیم؟»

مهندس که می‌خواست استراحت کند، محترمانه عذر خواست و رویش را به

طرف پنجره برگرداند و پتو را روی خودش کشید.

برنامه‌نویس دوباره گفت:

«بازی سرگرم‌کننده‌ای است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما

جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید

و اگر من جوابش را نمی‌دانستم، من ۵ دلار به شما می‌دهم.»

مهندس مجدداً معذرت خواست و چشم هایش را روی هم گذاشت تا خوابش ببرد.

این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگری داد.گفت:

«خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید، ۵ دلار بدهید، ولی اگر من نتوانستم

سوال شما را جواب دهم، ۵٠ دلار به شما می‌دهم.

این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازی کند.»

برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد:«فاصله زمین تا ماه چقدر است؟»

مهندس بدون این که کلمه‌ای بر زبان آورد،دست در جیبش کرد و ۵ دلار به

برنامه‌نویس داد. حالا نوبت خودش بود.مهندس گفت:

«آن چیست که وقتی از تپه بالا می‌رود، ۳ پا دارد و وقتی پایین می‌آید، ۴ پا؟»

برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزی کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت

و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بی سیم

کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم

جستجو کرد. باز هم چیز به درد بخوری پیدا نکرد. سپس برای تمام همکارانش

پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آن ها در میان گذاشت و با یکی دو نفر

هم گپ (chat) زد، ولی آن ها هم نتوانستند کمکی کنند.

بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ۵٠ دلار به او داد.

مهندس مودبانه ۵٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد.

برنامه‌نویس بعد از کمی مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟»

مهندس دوباره بدون این که کلمه‌ای بر زبان آورد، دست در جیبش کرد

و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....