کفش های آهنی می خواهد
دوستی می گفت برای کاری اداری به یکی از ادارات رفتم دیدم اگر بخواهم روال عادی را طی کنم کار بیخ پیدا می کند، تصمیم گرفتم که کار آخر را همین اول انجام دهم. یک بسته اسکناس صدتایی گذاشتم لای پرونده، وقتی دم در رسیدم شیطان رفت تو جلدم با خودم گفتم اگر دوتای آن