هر کس هر چند «سرشته‌هایش سیاه» و «گذشته‌هایش تباه» باشد، می‌تواند از «روزهای آینده»،«بهروزهای تابنده» بسازد. امروز نخستین روز از «عُمر گذران» و «فُرصت شتابان» ماست. هر روز می‌تواند «رازی میمون» و «آغازی همایون» دربرداشته باشد. «ادارۀ زمان» در «ارادۀ انسان» است. این «فردها» هستند که «فرداها» را می‌سازند. بیاییم از «خارها،گُل» برآوریم و از
بهار از راه می‌رسد . نه تنها بهار خاک، که بهار افلاک. نسیم بهار رمضان نه تنها حیات‌بخش گِل‌هاست،که روان‌آفرین دِل‌هاست . رمضان بهارِ دِل است و سرچشمۀ فضایل . نسیم آن خوشگوار است و شمیم آن مُشکبار . در کوله‌بار هر لحظه صد انبان عطر عشق نهفته و صد غنچه معطّر شوق شکفته است
برای هیچ «متعصّبی،دلیل» و برای هیچ «متصلّبی،تمثیل» نیاورید؛ زیرا او نه می‌خواهد «دانشی بیاموزد» و نه «تجربه‌ای بیندوزد». او فقط «جبهه می‌گیرد» و «شُبهه می‌آفریند». یک «جان،من» دارد و یک «جهان،دُشمن». او به جای «گفتگو»،«هیاهو» می‌کند و به جای «استدلال»،«جدال». «شوری گران» را فدای «بی‌شعوری دگران» نکنیم! شفیعی مطهر ☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸 دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر
من «مسابقه»ای دیدم «بی‌سابقه». یک سوی «دمنده‌ای زبون» و دیگر سوی«دونده‌ای به‌آزمون» . اوّلی را «پروبال» دادند و «مال‌ومنال»، ولی از دومی «دست‌هایش را بستند» و «پای‌هایش را شکستند»! بدین‌گونه سرانجام این «مسابقۀ هندسی» را «مهندسی» کردند! و شگفت‌تر این که این «نیرنگ سالوسی» را با «رنگ قُدّوسی» آراستند! «دین را دام» و «آیین را
خدایا! تا «ارزنده‌ام»،«زنده‌ام» بدار. و تا می‌توانم برای «تودۀ مردُم»،«هودۀ تفاهُم» داشته‌باشم، یاری‌ام بفرما تا چون «مهر نورانی» بر سینۀ «سپهر مهربانی»، «بی‌ریا بدرخشم» و همه را «نور و نوا بخشم»! مبادا در حالی که«عَلَمِ کیش به‌دوشم» ،«قلمِ خویش را بفروشم». شفیعی مطهر ☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸 عَلَم: پرچم،بیرق کیش: دین و مذهب دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر
ویژۀ نیمۀ شعبان من چون «مکتب انتظار» و «مذهب ایثار» را دیدم ، دانستم: با جور و جمود و جـــهل باید جنگید تاپاک شودجهان از این هرسه پلید یا ریشه هر سه را بباید خشـــکاند یا سرخ به خون خویــش باید غلتید من در «قاب انتظار»، «سیمای زیبای عشق و امیدِ بهار» را دیدم و
