روانشناسی فرمانروای شهر هرت  قصّه‌های شهر هرت /قصّۀ نُهُم
قصّه‌های شهر هرت

روانشناسی فرمانروای شهر هرت قصّه‌های شهر هرت /قصّۀ نُهُم

امروز با یکی از مشاهیر ژرف!! و پدیده‌های شگرف عالم خلقت آشنا می‌شوید. تا کنون هشت قصّه از قصّه‌های شهر هرت را خوانده‌اید. قهرمان محوری همۀ داستان‌های شهر هرت شخص شخیص قبلۀ عالم اعلی‌حضرت قَدَرقُدرت و قوی‌شوکت «هردمبیل»(۱) حاکم شهر هرت است. این نابغۀ کم‌نظیر در همۀ زمینه‌های علمی، دینی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی،

گزین‌گویه‌های مطهر  «خودکامه» یا «علّامه»؟!فرگرد۲۱۰۲

گزین‌گویه‌های مطهر «خودکامه» یا «علّامه»؟!فرگرد۲۱۰۲

هر پگاه نو با یک نگاه نو هر «خودکامه»،خویش را «علّامه» و «انام» را «عوام»می‌پندارد! این «خوی جبّاری» با «بوی استکباری» است، که «شعور انسانی را از او می‌ستاند» و «نور یزدانی را در او می‌میراند». «خشگه مقدّس‌ها» چون «مگس‌ها»، با «نقاب دینی» گرداگرد «قاب شیرینی» را می‌گیرند و «طعم طعام» را نشانۀ «سلام اسلام»

«نظمِ نظام» و «طعمِ طعام»فرگرد ۲۰۰۳

«نظمِ نظام» و «طعمِ طعام»فرگرد ۲۰۰۳

خودکامه نه تنها بر «خلق می‌خروشد»،که بر «خالق نیز فخرمی‌فروشد»! او حتّی «نظم را از نظام» و «طعم را از طعام» می‌گیرد. او «تاب را از آفتاب» می‌دزدد و «آب را از خیزاب»! برای هر «جنگل،انگل» است و برای هر «آمَل،دُمَل». نه تنها هیچ «بشر» را از «شر» بی نصیب نمی‌گذارد، بله هر «وجود» و

«فروغ آگاهی» و «دروغ دُژآگاهی».فرگرد۱۹۵۸

«فروغ آگاهی» و «دروغ دُژآگاهی».فرگرد۱۹۵۸

«اهورای مهر» از «ورای سپهر» در هر «پگاه سپید» با «نگاه امید»سرمی‌کشد. تا با «شور بدرخشد» و همه جا را «نور ببخشد». ولی شب با «تودۀ تباه» و «سودۀ سیاه»، به «سختی می‌خروشد»و با «شوربختی می‌کوشد» همچنان با «سُلطۀ خویش»،«سلطان تشویش»را با «خیرگی» بر جهان «چیرگی» بخشد. شب نمی‌تواند «زوال خویش»را به «روال پیش» بپذیرد.

«اسیری هیز»یا«امیری عزیز»؟!فرگرد ۱۹۱۲

«اسیری هیز»یا«امیری عزیز»؟!فرگرد ۱۹۱۲

هر انسان دیگران را به«میزان حقارتش،تحقیر» می کند و به «میزان کرامتش،تکریم». بنابراین هر «خودکامۀ دون» و «سیاهنامۀ گردون»، که «شهروندان فرهیخته» و «ورجاوندان برانگیخته» را «خوار می دارد» و «ابزار می پندارد»، به خاطر «حقارت ذاتی» و «اسارت حیاتی» است، که در «اساس» در درون خویش «احساس» می کند! پس هر خودکامه «اسیری هیز»است

«زادۀ کور» و «آزادۀ فکور».فرگرد ۱۸۹۳

«زادۀ کور» و «آزادۀ فکور».فرگرد ۱۸۹۳

هر «یار علّامه» در «دیار خودکامه»، «محکوم به فنا» است،گرچه «معصوم از خطا» باشد. در اینجا فضیلت، «جُرم است و جریمه» دارد و رذیلت،نه «ذمّ است و نه ذمیمه» دارد. در این جا «به نُدرت» می توان به «قُلّۀ قدرت» نزدیک شد، مگر با «حیلۀ چاپلوسی» و «وسیلۀ دستبوسی». در این شهر نه تنها از

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....