p06 copy

به گزارش اقتصاددان به نقل از دنیای اقتصاد  ،  بیکاری یکی از معضلات همیشگی اقتصاد ایران بوده و این نکته را علاوه بر آمارها، می‌توان در وعده‌های نامزدهای انتخاباتی مشاهده کرد. این بیکاری در میان تحصیلکرده‌ها شدیدتر بوده و بیش از ۴۰درصد بیکاران کشور تحصیل‌کرده‌اند. با‌این‌حال هم‌زمان با ابتلای اقتصاد ایران به بیکاری، شاهد عطش بازار کار برای نیروی کار خدماتی و ساده هستیم؛ این عطش برای جذب نیروی کار را می‌توان در جذب سریع نیروی کار مهاجر در بازار کار مشاهده کرد.این مشاهده یک پارادوکس را در بازار کار ایران منعکس می‌کند: در‌حالی‌که میزان بیکاری، به ویژه بیکاری تحصیلکرده‌ها، بالاست، اقتصاد ایران شاهد کمبود نیروی کار ساده و کم‌مهارت است. برای تبیین این مشاهده، باید به سیاست‌های کلان اقتصادی کشور رجوع کرد.

مشاهده‌ای متناقض

تقریبا از زمانی که حافظه جمعی ایرانیان یاری می‎کند، بیکاری یک معضل جدی در اقتصاد ایران بوده است. این دغدغه همیشگی ایرانیان موجب شده اشتغال‌زایی همواره پای ثابت وعده‌های انتخاباتی باشد. با سرمایه‌گذاری‌های انجام‌شده در ظرفیت آموزش عالی، معضل بیکاری شکل جدیدی نیز پیدا کرد و از مدتی به بعد، بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به چالشی جدید برای کشور تبدیل شد. با گذر زمان این مساله همچنان تداوم یافته و آمارها نیز گویای آن است. با‌این‌حال همچنان مشاهده می‌شود که اقتصاد ایران همواره میزبان تعداد زیادی از مهاجران بوده که به شکل غیررسمی در بازار کار مشغول به فعالیت هستند و به محض ورود به خاک ایران، با پیشنهاد شغلی مواجه می‌شوند.  از این گذشته، برخی کارفرمایان نیز اذعان دارند که به‌وضوح با کمبود نیروی کار مواجه هستند. به عبارت دیگر، در مشاهده‌ای متناقض، اقتصاد ایران در‌حالی‌که با معضل بیکاری مواجه است، هم‌زمان با کمبود نیروی کار هم دست‌وپنجه نرم می‌کند. اگر چه این دو مشاهده با یکدیگر سازگار نیستند اما هر دو نتیجه غیرقابل‌اجتناب سیاست‌های اقتصادی کلانی هستند که طی دهه‌های گذشته به اجرا درآمده‌اند.