تاریخ انتشار : چهارشنبه 7 تیر 1402 - 22:25
کد خبر : 130457

باروری مصنوعی ابرها در شاهنامه

باروری مصنوعی ابرها در شاهنامه

رموز ناگشوده ای در شاهنامه است که چه بسا علم و دانش کنونی بشر به آنها نرسیده باشد. پیش تر بار ها گفته ایم که شاهنامه کتاب دقیق و درستی است که در آن تاریخ تمدن بشر بیان شده و بطور مشخص تاریخ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ایرانیان از آغاز استقرار در ایران (حدود یازده هزار

رموز ناگشوده ای در شاهنامه است که چه بسا علم و دانش کنونی بشر به آنها نرسیده باشد. پیش تر بار ها گفته ایم که شاهنامه کتاب دقیق و درستی است که در آن تاریخ تمدن بشر بیان شده و بطور مشخص تاریخ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ایرانیان از آغاز استقرار در ایران (حدود یازده هزار سال پیش) روایت شده است.

این کتاب نکات علمی و راز آلودی دارد که هنوز کشف نشده اند. اگرچه هم اکنون نیز درباره آنها می توان حدس و گمان زد. برای مثال اینکه جام جم در شاهنامه چیست محل تامل و درنگ دارد. یکی از مسائل مبهم و مهم شاهنامه ایده باروری ابرها و تولید باران و برف مصنوعی در شاهنامه است که در جنگ ایرانیان و تورانیان دیده می شود. در جایی از شاهنامه می خوانیم که یکی از تورانیان (که آنها هم ایرانی و به عبارتی عمو زادگان ایرانیان بودند) از بالای کوه برف و بوران تولید و بسوی ایرانیان روانه می کند. این مهم حتی اگر واقعی نباشد، نشان گر وجود این اندیشه و تفکر در بین ایرانیان عهد کهن است که به فکر تولید ابر مصنوعی و بارش آن بوده اند. که البته همانطور که گفته شد در حد حدس و گمان است.

چو بر زد سر از برج خرچنگ شید
جهان گشت چون روی رومی سپید

تبیره بر آمد زهر دو سرای
جهان شد پر از ناله کره نای

برآمد دم نای و آوای کوس
همی آسمان بر زمین داد بوس

ز توران یکی بود بازور نام
به افسون به هر جای گسترده گام

بیاموخته کژی و جادویی
بدانسته چینی و هم پهلوی

چنین گفت پیران به افسون پژوه
که ایدر برو تا سر تیغ کوه

یکی برف و سرما و باد دمان
بر ایشان برآور هم اندر زمان

چو بازور بر کوه شد در زمان
بر آمد یکی باد و برف ژیان

همه دست نیزه گذاران زکار
فرو ماند از برف در کارزار

بفرمود پیران که یکسر سپاه
یکی حمله سازید در رزمگاه

بکشتند چندان از ایرانیان
که دریای خون شد همی در میان

در و دشت گشته پر از برف و خون
سواران ایران فگنده نگون
می بینیم که به روشنی این مطلب در این بخش شاهنامه آمده است. یکی از پژوهشگران ارجمند بنام آقای رضا میرزایی نیز این مسئله را مورد توجه قرار داده و نوشته:
“در اینجا دو نکته قابل طرح است، یکی اینکه : بیان واژه سحر و جادو، در آن زمان امری بسیار طبیعی بوده، احتمالا” چون این علم برای مردم عادی و معمولی قابل درک و فهم نبوده و نمی توانستند آن را تحلیل کنند و شاید هم نمی خواستند که این علم برای همه قابل دسترسی باشد، لذا می گفتند این سحر و جادو است تا این علم فقط در اختیار خودشان باشد. دیگر اینکه این علم به گواه شاهنامه و کتب قدیم و مدارک متعدد تاریخی و باستانی، در اختیار ایرانیان بوده است. به عبارت دیگر فکر، ایده و تئوری باروری ابرها و تولید باران مصنوعی متعلق به ایرانیان است.”

بنابراین همانطور که در زمان کی کاووس ایرانیان به فکر پرواز در آسمان و رفتن به کره ی ماه بودند (و ما این موضوع را در جایی دیگر به تفصیل گفته ایم) چه بسا اندیشه ی باروری ابرها و ایجاد بارش نیز نخستین بار در ذهن ایرانیان بوده است که چنین در شاهنامه منعکس گردیده است.
همچنین یکی از داستان هایی که در آن راز و رمز زیادی نهفته است، داستان بیژن و منیژه در شاهنامه است.
خلاصه ی داستان را می دانیم که در پی یک رویدادی بیژن با منیژه (دختر افراسیاب) آشنا می شود و این دو عاشق یکدیگر می شوند و افراسیاب از این موضوع آگاه شده و بر بیژن خشم گرفته، او را در چاهی زندانی می نماید؛ سپس رستم در پوشش یک تاجر به توران می رود و طی عملیاتی بیژن را آزاد کرده و به ایران می آورد.
برخی از نکات جالب داستان بیژن و منیژه:
۱. نخستین نکته ی این داستان این است که در شب سرایش این قسمت شاهنامه خسوف بوده است. در آن شب ماه گرفته بود. زیرا در بیت نخست فردوسی آورده است که:
شبی چون شبه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
دگرگونه آرایشی کرد ماه
بسیج گذر کرد بر پیشگاه
۲. نکته دوم در این ماجرا نقش همسر فردوسی در سرایش شاهنامه است. نکته ای که کمتر کسی به آن توجه کرده است. همسر فردوسی بانوی بزرگواری بوده که متون کهن را از پهلوی به فارسی روز برمی گردانده و با این کار به حکیم فردوسی در سرایش شاهنامه کمک می کرده است.
۳. نوع شخصیت “گرگین” دوست همراه بیژن است که شخصیت ناپایدار و در عین حال خوش مشرب خاصی است.
۴. نکته مهم دیگر علاقه و محبت ایرانیان و تورانیان به یکدیگر است که جوانان هر دو تیره ایرانی،خیلی دلباخته یکدیگر می شوند. زیرا تورانیان نیز ایرانی تبار بودند.
۵. نکته دیگر اینکه منیژه از طریق داروی بیهوشی بیژن را بیهوش کرده و به توران می برد. این نیز نشانه پیشرفت دانش گیاه شناسی و دارویی در آن زمان است.
پس از گرفتار شدن بیژن در چاه افراسیاب، کیخسرو از طریق جام جهان نما او را پیدا می کند. باید دید این جام جهان نما چه بوده است؟! در این باره مطالبی توسط بزرگان نوشته شده است.
۶. یکی از نکات داستان بیژن و منیژه که کمک به امر شاهنامه پژوهی می نماید، این است که بدانیم این داستان جداگانه توسط فردوسی سروده شده است. نکته ای که گفتیم، در جای خودش می تواند خیلی مهم باشد!
۷. نکته دیگر اینکه برخی گرگین همراه بیژن را نفس اماره گفته اند که دائم او را وسوسه می کرده است و این نفس اماره همواره همراه انسان است و دائم آدمی را وسوسه می کند.
۸. در این داستان گاهی از منیژه به عنوان ” دخت پوشیده روی” نام برده شده است.این نشانگر
عفت، حیا و حجاب زن ایرانی از دیرگاه تاریخ است.
به پرده درون، دختِ پوشیده روی
بجوشید، مهرش بجنبید از اوی
۹. آکوان دیو، دیو خاصی است که راجع به آن سخن ها رفته است. باید به آن توجه نمود که چه بوده است؟!
۱۰. روحیه بیژن که همیشه متهور است، و آماده انجام کارهای سخت و خطرناک است در این داستان هم دیده می شود. بیژن در همه جای تاریخ شاهنامه دارای یک روحیه متهورانه است.
او چنان جنگ جویی است که به هنگام پیکار مانند اهرمن بر سر دشمن است:
بدان کینه گه بر، بود بیژنا
همی جنگ جوید، چو اهرمنا
۱۱. نامه کمک خواهی کیخسرو از رستم را گیو به سیستان می برد. زیرا گیو داماد رستم است و در واقع بیژن نوه ی رستم است.
۱۲. رستم که همیشه در تنگناهای کشور به داد حکومت و دولت می رسد، ایثارگرانه و فداکارانه انجام این مأموریت دشوار را به عهده می گیرد.
۱۳. رستم که نماد پاکی و راستی و درستی است ، اما در نبرد با دشمن و در پیکار با دشمنان ایران، آموزه های اطلاعاتی، عملیاتی را به کار می گیرد. او در هنگام ورود به توران با پوشش اطلاعاتی یک تاجر، وارد می شود و کار را پیش می برد.
۱۴. پس از ورود رستم به توران برای نجات بیژن، نقش مهم و مؤثر منیژه در توفیق رستم را نباید نادیده گرفت.
۱۵. در برخی تفسیرها همه ی داستان بیژن و منیژه را رازآلود و طی مراحل عرفانی از یک شخص عادی تا متعالی می دانند که چگونه باید از هوای نفس برهد و در راه رسیدن به «او!» دچار بلاها شود، در چاه بلا بیفتد، سپس دستی از غیب پری وار، مرغی از فردوس برین و عالم بالا ! برای او فرستد. او پس از آن همه سختی و تزکیه نفس از سفلی به علیا برآید.
اما چنین برداشت ها و تفاسیری با آن نظریه ی کلی ما که معتقدیم: شاهنامه فقط روایت محض تاریخ کهن و باستان است تطبیق ندارد لذا از چون مایی توقع تایید نباید داشت.
در کل می توان داستان بیژن و منیژه را که گویا به طور جداگانه نیز توسط حکیم فردوسی سروده شده، داستان خاص و دارای مضامین گوناگون دانست.
چنین است که هم چنان برخی جاهای شاهنامه رازآلود است و باید روی آن پژوهش و اندیشه نمود.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....