تاریخ انتشار : شنبه 25 شهریور 1402 - 21:50
کد خبر : 139312

از سرقت گوشی آیفون تا دستور عجیب مدیرکل برکنارشده!

از سرقت گوشی آیفون تا دستور عجیب مدیرکل برکنارشده!

  اقتصاددان :  شنبه بیست و چهارم تیر ماه دو مهمان خارجی از عمان داشتم. یک زوج جوان که برای گذراندن ماه عسل، ایران را انتخاب کرده بودند. آنها ساعت ۱۶ بعد از ظهر شنبه با پرواز سلام ایر عمان، وارد فرودگاه امام شدند و ساعتی بعد در محل اقامتشان در غرب تهران بودند. صبح

 

اقتصاددان :  شنبه بیست و چهارم تیر ماه دو مهمان خارجی از عمان داشتم. یک زوج جوان که برای گذراندن ماه عسل، ایران را انتخاب کرده بودند. آنها ساعت ۱۶ بعد از ظهر شنبه با پرواز سلام ایر عمان، وارد فرودگاه امام شدند و ساعتی بعد در محل اقامتشان در غرب تهران بودند.
صبح فردا، ساعت ۱۰ روز یکشنبه، آن دو را به مقصد کلاردشت (که تقریباً مقصد ثابت تمامی گردشگران عرب است) سوار خودرو کردم. پیش از خروج از تهران اصرار داشتند که برایشان فیلترشکن تهیه کنم تا بتوانند واتساپ را باز کنند و با خانواده‌شان ارتباط برقرار کنند. چاره ای نبود.. با لعنتی زیر لب بر فیلتر کننده اینترنت، (که پدر یا برادر همان فروشنده عمده  و اصلی فیلترشکن است!)  در بزرگراه ستاری تقاطع بلوار فردوس توقف کردیم تا فکری برای فیلترشکن بکنیم. چند دقیقه نگذشته بود که سارقی که دو موتور سوار همزمان منتظرش بودند، گوشی آیفون ۱۴ را از دست مهمان ما قاپید و سوار بر موتور دور شد. ناباورانه به صحنه نگاه می‌کردیم و مهمان‌های ما بهت زده بودند و تا چند دقیقه هنوز نفهمیده بودند که چه اتفاقی افتاده است. دقایقی بعد، تازه‌عروس بدشانس که ماجرا را متوجه شده بود، به گریه افتاد و اصرار داشت که آنها را به فرودگاه برگردانم تا به سرعت از ایران خارج شوند!
با پلیس تماس گرفتیم و یک مامور اعزام شد و حادثه را ثبت کرد و ما را به کلانتری آریاشهر ارجاع داد. در آنجا هم کمی معطل شدیم و قرار شد سریال گوشی را ( که البته جعبه آن در عمان است) بعد از پرسیدن، در سامانه ای ثبت کنیم. پیامک‌ اولیه ثبت شکایت و پیگیری موضوع و ردیابی!! گوشی (زهی خیال باطل!) هم از طرف همکاران جناب سردار رادان، کاشف تار موی پریشان زنان با دوربین مخصوص! برایم ارسال شد.

برای اینکه ماه عسل آنها خراب نشود، دقایقی طولانی آنها را سوار بر خودرو در خیابان‌های امن! ام القرای جهان اسلام! گرداندم تا کمی از شوک و بهت بیرون بیایند.. هرچه آیه و حدیث و شعر و مثل عربی بلد بودم، برای آنها خواندم، تا سرانجام با اصرار زیاد من قبول کردند که برنامه سفر را تغییر ندهند و به طرف شمال حرکت کنیم، هرچند دیگر از سایه خودشان هم می‌ترسیدند و تا مقصد از خودرو پیاده نشدند و قفل در ماشین را هم باز نکردند و این حادثه تلخ تا مدتها و بلکه تا آخر عمر از یادشان نخواهد رفت.

دو شب را در کلاردشت ماندند و بعد از آن عازم گیلان شدیم. در یکی از هتل‌های ۵ ستاره گیلان، (هتل ستاره‌دریا در ساحل چمخاله) برای اولین بار در طول ۲۴ سالی که راهنمای گردشگران خارجی هستم، با مورد عجیبی برخورد کردم. پذیرش هتل از مهمانان خارجی ما (که پاسپورت عمانی داشتند) برگه ازدواج و سند محرمیت درخواست می‌کرد!! با تعجب فراوان به آنها گفتم که هیچ یک از هتل‌های ایران، از جمله هتل‌هایی که شب‌های گذشته در آن اقامت کرده بودند، از خارجی‌ها چنین چیزی را نمی‌خواهند و به فرض که آنها برگه ازدواج هم به همراه داشته باشند، آیا محتوای برگه ازدواج عربی برای آن‌ها قابل درک  است و از آن چیزی می‌فهمند؟!

اما مسئولان هتل اصرار داشتند که اداره ارشاد گیلان چنین دستوری صادر کرده و آنها موظف هستند عکس برگه ازدواج را برای اماکن ارسال کنند!!

میهمانان ما ساعتی معطل شدند (که البته با رفتن به رستوران هتل و خوردن ناهار، یک ساعت را گذراندیم) و بعد با پیگیری‌های بسیار به کشیک اماکن قبولاندیم که چنین درخواستی در هیچ کجای ایران سابقه نداشته است و خلاصه مهمانان غارت شده ی ما، یک صحنه عجیب دیگر را هم از نظر گذراندند..

دو روز بعد در حالی که از گیلان خارج می‌شدیم، در لابلای خبرها موضوع ثقتی گیت را دیدم و متوجه شدم که دستور عجیب فوق از کجا آب می‌خورد و جناب ثقتی چه شاهکارهای دیگری هم دارد.. کسی که برای اولین بار در تاریخ جهان دستور داده‌ که از یک زوج خارجی در هتل کشور ثالث، برگه ازدواج مطالبه شود!!

آرزو می‌کردم که ای کاش خبر شاهکار مدیر کل ارشاد گیلان را دو روز زودتر دیده بودم و از پشت تلفن هم که شده، حق مدعیان دروغین ارشاد و اسلام را کف دستشان می‌گذاشتم..  کشوری که نمی‌تواند امنیت شهروندان خود و اتباع خارجی را در حد در دست گرفتن یک گوشی در خیابان تامین کند، اما در آن، مدیر کل برجامانده از اعقاب قوم لوط، دستور احراز محرمیت مکتوب برای زوج خارجی صادر می‌کند!!

شنیده بودم که هرجا اصرار زیادی بر جانماز آب کشیدن و افراط در دین‌فروشی و سختگیری بیجا وجود داشته باشد، این‌ها پوششی برای کثافت‌کاری‌های بزرگ است، تا اینکه به چشم خود و به طور ملموس این حقیقت را دیدم و لمس کردم.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....