تاریخ انتشار : سه شنبه 22 فروردین 1402 - 9:17
کد خبر : 122010

ارزش و اهمیت خردورزی و رشد عقلانی

ارزش و اهمیت خردورزی و رشد عقلانی

اندیشه و تفکر، شاهین تیز پروازی است که تنگنای هیچ قفس و ژرفنای هیچ محبس را بر نمی تابد و جز در فراخنای سپهر بی کران و افق های بی پایان نمی گنجد. معیار ارجمندی انسان، همان میزان ارزشمندی اندیشه اوست. بر این پایه هدف عمده آموزش و پرورش نیز تربیت انسان اندیشه ورز و

اندیشه و تفکر، شاهین تیز پروازی است که تنگنای هیچ قفس و ژرفنای هیچ محبس

را بر نمی تابد و جز در فراخنای سپهر بی کران و افق های بی پایان نمی گنجد.

معیار ارجمندی انسان، همان میزان ارزشمندی اندیشه اوست.

بر این پایه هدف عمده آموزش و پرورش نیز تربیت انسان اندیشه ورز و منطقی است.

بنا بر باور ارسطو هدف و نهایت آموزش و پرورش، فهمیدن و اندیشیدن است

و در نگاه افلاطون، تربیت شهر وندانی خردمند و منطقی است.

استاد مطهری وقتی تعلیم و تربیت را ثمر بخش می داند که منجر به رشد عقلی

انسان شود و متفکر پرورش دهد. بنابراین عنصر «تفکّر»و «اندیشه» آن گاه

می تواند انسان را راه نماید و او را از اشتباه بزداید که «آزاد» باشد.

گلدان های حقیر، بستر گیاهان صغیر است؛

اما سروهای ناز و سپیدارهای سرفراز، سر بر فلک می سایند و آغوش بر ملک می گشایند.

سرو و سپیدار آن گاه می توانند شاد بنازند که آزادانه سر بیفرازند.

قفس جولانگاه مگس است، نه کرکس. عقابان تیز پرواز و شاهین های سرافراز،

بلند آسمان را می جویند و فراز سبلان و سهند را می پویند.

مرغان بلند آشیان در قفس می افسرند و در محبس می پژمرند.

اندیشه نه حقیری است که تحقیر شود؛ بل شیری است که زنجیر می گسلد.

اندیشمند آزاده نه قفس می شناسد ونه از عسس می هراسد.

اندیشه به کمند در نمی آید و در بند نمی آرامد.

مخاطب ما در هر تلاش فرهنگی ، تبلیغی و ارشادی ، انسان است .

بنابراین باید «مبحث انسان شناسی » سرلوحۀ همه برنامه های ارشادی ما باشد .

انسان، شاهبازی است که باید با دو بال « خرد » و « احساس » عرصۀ ملک تا ملکوت

را پرواز کند . بنا به یافته های روانشناسی رشد ، این دو بال در همۀ مراحل و

سال های عمر ، یکسان و هماهنگ رشد نمی کنند .

در سنین نوجوانی و جوانی رشد احساسات بر رشد عقلانی پیشی می گیرد

و در سنین میان سالی ، خردمداری و عقلانیت در انسان نیرومندتر می شود .

مولای متّقیان امیرمومنان علی (ع) می فرماید :

« رَحمَ اللهُ امرِء عَرَفَ قَدرَهُ»

خداوند رحمت کند کسی را که قدر و جایگاه خود را بشناسد .

چه خوشبخت است انسانی که در همۀ مراحل عمر ، موقعیّت سِنّی ، محیطی

و اجتماعی خود را دقیقاً و عمیقاً بشناسد و متناسب با مقتضیات آن رفتار کند .

جوان باید به تناسب دوره سنّی خود ، جوانی کند ، اما باید بداند که انگیزه های

رفتارش تا چه میزان و اندازه تحت تاثیر احساسات است . بعضی بر این پندارند

که رفتارهای مُنبعِث از احساسات همه منفی و ضد ارزش هستند ،

لذا باید از چیرگی احساسات پرهیز کرد . درحالی که چنین نیست .

همۀ حرکات و رفتارهای احساسی لزوماً بار منفی ندارد .

شور و هیجان جوانان برای حضور فعّال در جبهه ها به منظور دفاع از کیان ایران ،

مصداقی از چیرگی احساس مثبت بر رفتار انسان است . این غلیان

احساسات و هیجان عاطفی با رهنمودهای عقلی نیز همخوانی و تناسب دارد .

انسان برای مشی در طریق حیات و پویش راه زندگی ، هم به « موتور احساسات »

نیاز دارد و هم به « فرمان عقل » . جوان باید بداند در ارزیابی انگیزه های رفتارهایش

بیش از آن که عقلانیّت و خردورزی اثرگذار باشد،عنصر احساس،آن ها را جهت می‌دهد.

جوانی که خود و مقتضیات جوانی خود را عمیقاً بشناسد و بکوشد تا احساسات

و هیجانات خود را با نیروی عقل و خرد مهار کند و بتواند خون « شور » را در

رگ‌های«شعور» جاری سازد،آن گاه خواهد توانست زندگی سعادتمندانه‌ای را تجربه کند .

جوان وقتی می تواند هستۀ هستی را بیابد و به ژرفای دریای حقیقت بشتابد،

که توسن تلاش را در عرصۀ عقلانیّت بتازد و بر خردورزی خود بنازد .

عقلانیّت در آیینۀ آیات و روایات

بی تردید عقل و خرد از مهم ترین و ارزشمندترین نِعم الهی است و تفکر از بالاترین

عبادات انسان می باشد . اسلام بیشترین ارزش را برای عنصر تفکر و تعقل قائل است .

علامه طباطبایی (ره) مفسر بزرگ معاصر قرآن می فرماید :

« اگر کتاب الهی را تفحّص کامل کرده ، در آیاتش دقت کنید ، خواهید دید شاید

بیش از سیصد آیه هست که مردم را به تفکّر ، تدبُّر و تعقّل دعوت کرده و یا به

پیامبر استدلالی را برای اثبات حقّی و یا از بین بردن باطلی می آموزد .

خداوند در قرآن حتی در یک آیه نیز بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به

قرآن و یا به هر چیزی که از جانب اوست،ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه بپیمایند.»

( المیزان ، ج۵ ، صص ۲۵۵-۲۷۰)

گذشته از آیات قرآن ، روایات زیادی نیز مسلمانان را توصیه به بهره گیری از این

عنصر فطری و الهی می کند . نمونه ای از روایات و احادیث درباره تعقل و تفکر

را به عنوان برگی از کتاب و بارقه ای از آفتاب تقدیم می دارم :

امام علی (ع) : « اَلعَقلُ دلیل المُومِن . اَلعَقلُ رَسولُ الحَق . اَلعَقلُ داعیَ الفَهم » .

عقل و خرد ، راهنمای مومن است . عقل فرستاده حق است . عقل ،

دعوت کننده به درک و فهم است .

پیامبر اکرم (ص) اندیشیدن و تفکر را بالاترین عبادت می داند و هیچ عبادتی را

چون تفکر ارج نمی نهد :

« اَفضَلُ العِبادَه التّفَّکُر . لا عباده کَالتَّفَّکُر »

امام علی(ع) دانستن یک حدیث را از روی تفکر و درایت بهتر از نقل هزار حدیث می داند:

« حَدیث تَدریهِ خَیر مِن اَلفِ حَدیث تَرویهِ » ( بحارالانوار، ج۱)

امام حسین (ع) اندیشیدن و نقّادی انسان را نشانه و دلیل دانایی انسان می داند :

« مِن دلائلِ العالِمِ اِنتقادهِ لِحَدیثِهِ » . ( تحف العقول)

امام حسن عسکری (ع) در تعریف عبادت پا را فراتر نهاده و اصولاً عبادت را تفکر

و اندیشیدن در باره خدا می نامند ، نه بسیاری نماز و روزه !

« لَیسَتِ العباده کثره الصّیام و الصّلوه و انّما العباده کثره التّفّکر فی امرالله »

( تحف العقول)

امام علی (ع) فهم و درک عقلی را مهم تر و بالاتر از دریافتن حسی می داند .

ایشان بر این باورند که چه بسا چشم ها به صاحب خود دروغ بگویند ،

اما آن که از راه عقل راه را بجوید ، عقل به او خیانت نمی کند .

«لَیسَتِ الرَّویهِ کَالمُعایِنَه مَعَ الاَبصار فَقَد تکذب العُیون اَهلَها وَ لا یَغش العَقل من استنصحه» .

ویژگی های انسان خردمدار

راه تعمیق فعالیت های هر شهروند ، ژرف نگری و خردورزی است .

روایات بی شماری ویژگی ها و صفات خردمندان و ژرف نگران را تبیین و تشریح می کند .

تعدادی از این ویژگی ها و نشانه ها عبارت است از :

۱ – زبان خردمند پشت قلب و قوّۀ ادراک اوست و دل احمق پشت زبان اوست .

« لِسانُ العاقِلِ وَراء قَلبِهِ وَ قَلبُ الاَحمَقِ وَراءِ لِسانِه » ( نهج البلاغه)

۲ – خردمند کسی است که زبان خود را از غیبت نگاه دارد .

« اَلعاقِلُ مَن صانَ لِسانِهِ مِنَ الغَیبه» ( امام موسی کاظم علیه السلام)

۳ – خردمدار دروغ نمی گوید ، اگرچه دلخواه او باشد .

« اِنَّ العاقِلَ لایکذب وَ اِن کانَ فیهِ هَواه » ( اصول کافی ، ج۲)

۴ –عاقل کسی است که ریشۀ هوای نفس را به نیروی عقل و خرد از دل برکند.

« اَلعاقِلُ مَن قَمَعَ هَواهُ بِعَقلِهِ » ( غررالحکم ، ج۲ ، ص ۱۶۲)

۵ – خردورز کسی است که در هنگام خشم و خوشی و ترس ، مالک نفس خود باشد .

« اَلعاقِلُ مَن یَملِکُ نَفسَه اِذا غَضَبَ وَ اذا رَغب وَ اِذا رَهَب » ( غررالحکم)

۶ – خردگرا کسی است از تجربه های خود و دیگران پند می آموزد و نادان کسی است که مطالب گوناگون فریبش می دهند .

« اَلعاقِلُ مَن وَعَظته التَّجارِب وَ الجاهِلُ مَن خَدَمَتهُ المَطالِب »

۷ – تجربیات تمام ناشدنی است و شخص خردمند همواره از راه تجربه در صدد افزایش

عقل خویش می باشد .

« اَلتَّجارب لا تنقضی وَ العاقِلُ مِنهُ زیادَه » ( غررالحکم ، ج ۱ ، ص ۳۹۷)

۸ – خردمحور نفس خود را فروتن می دارد و بزرگ می گردد و نادان خود را بزرگ

می شمارد و به همین سبب خوار و زبون می شود .

« اَلعاقِلُ یَصنَعُ نَفسَه فَیَرتَفِع وَالجاهِلُ یَرفَعُ نَفسَه فَیصنع »

( غررالحکم ، ج۱ ، ص ۱۷۸)

۹ – عاقل کسی است که از آلوده شدن به گناهان خودداری می کند و از عیب ها

پرهیز می نماید .

« اَلعاقلُ مَن تورع عن الذُّنوب و تنزّه من العیوب » (امام علی علیه السلام )

۱۰ –عقل گرا کسی است که بر هوا و هوس خود چیره شود و آخرت خود را به دنیا نفروشد.

۱۱ – فقط خردمندان ، بندگان پرستشگر خدا هستند .

« اِنَّ العاقل بِطاعه الله العقلاء » (پیامبر اکرم «ص»)

۱۲ – عاقل ترین مردم کسی است که در برابر حق فروتنی کند .

« در برابر حق فروتنی کن ، تا عاقل ترین مردمان باشی .»

( امام موسی کاظم علیه السلام)

۱۳ – بالاترین مرتبه خردمندی آن است که انسان نفس خود را بشناسد .

( امام رضا علیه السلام)

۱۴ – هر کس اهل اندیشه و تفکّر باشد ، برای او هر چیزی عبرت است .

« مَن کانَت لَهُ فِکرَه فَلَهُ فی کُلِّ شَیء عِبرَه» .

استنتاج

برخوردهای عاطفی گرایانه عمق ندارد و بر کمال انسان نمی افزاید .

در عصر ما اندیشمندانی چون زنده یاد استاد دکتر علی شریعتی کوشیدند

تا از فاجعۀ کربلا ،حماسۀ عاشورا بسازند و از نهالِ « اشک» ،گُلِ «اندیشه» بچینند .

انجطاط ما مسلمانان از آن زمان آغاز شد که «اندیشیدن » را به دیگران سپردیم

و پنداشتیم باید در همه چیز مقلّد دیگران باشیم .

جام جان هر کس که از زلال تفکر و اندیشه لبریز نشود ، شرنگ سُکرآور احساس

و عاطفه آن را پر می کند و کسی که عقل و اندیشه اش کار نکند،دستش کار می کند.

انسان باید جسارت تفکر و شهامت نقّادی داشته باشد .

راه عزّتمندی و شکوهمندی انسان این است که فکرش کار کند .

به کلّیۀ فعّالیّت های انسان « رفتار» می گویند . بعضی از فعالیت ها ، ظاهری است

و نمود عضلانی دارد ،مثل :راه رفتن و خوردن،که به آن ها «رفتارحرکتی»می گویند

و برخی دیگر که نمود خارجی ندارد و بیشتر مستلزم فعالیت مغز است ، مانند :

تفکر و استدلال ، این نوع فعالیت ها را « رفتار ذهنی » می نامند .

ما باید بکوشیم تا رفتارهای حرکتی خود را مُنبعث و مُبتنی بر رفتارهای ذهنی بسازیم .

بنا بر مطالب فوق نتیجه ای که از این بحث مستوفی می خواهم بگیرم این است که :

ما در تولید هر گونه کالا و محصول فرهنگی که با هدف فرهنگ سازی اصیل و

اثربخشی عمیق در نسل جوان می آفرینیم ، باید رشد عقلانی و افزایش

قدرت تحلیل خردورزانه آنان را هدف بگیریم .تحریک احساسات – گرچه در جهت

مثبت و مفید باشد –در کوتاه مدت اثربخش است،اما در درازمدت جواب نمی‌دهد .

ما برای تربیت نسلی فهیم،فرزانه،متدیّن و متشرّع ،باغیرت ، میهن دوست و با عزّت،

امروز باید رشد عقلانی نوجوانان و جوانان را هدف بگیریم .

سخن را با جمله ای حکیمانه از کنفوسیوس به پایان می برم :

« آن که فکر خود را به کار اندازد،حکومت می کند و آن که دست های خود را به کار اندازد،

بر او حکومت می کنند ! »

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....