«نور نوید» و «خورشید امید»! فرگرد۱۸۷۸
هر «بامداد» من «با،مداد»، با «کمال امید می کوشم» تا «جمال خورشید را بکشم»! «آفتاب» را چه «بی تاب»می بینم با «شگرد نیکی» در «نبرد با تاریکی» در «عرشِ زمان می شتابد» تا بر «فرشِ زمین بتابد». من به سوی هر «طریقت شتافتم»،ولی جز این «حقیقت درنیافتم»، که جمال خورشید نه «کشیدنی»،که «کوشیدنی» است. هر