زمان بابادی شوراب ۱۴/ اردیبهشت/ ۱۴۰۰ حکایت قدیما بزرگترها داستان پنج انگشت دست را برایمان تعریف می کردند و می گفتند برای هرکاری باید مسئولیت به گردن یکی باشد. داستان تقسیم کار انگشتان به این نحو بود: انگشت کوچک می گفت: بیا برویم دزدی انگشت دوم می گفت: چی بدزدیم؟ انگشت وسط می گفت: تشت
بسمه تعالی حکایت داستان موفقیت کبوتران و فرار از دام صیاد در کتاب سوم دبستان دوره ما وجود داشت، روزی گروهی کبوترها به طمع دانه در دام صیاد قرار می گیرند، هر کدام به سویی حرکت می کنند و نیروی هم را خنثی می کنند و تور از سر جایش تکان نمی خورد تا اینکه
بسمه تعالی در خبرها آمده بود شهردار کلانشهر اهواز و شهردار آبادان بدلیل استفاده از سهمیه واکسن کرونای پاکبانان به دادگاه احضار شدند. اگر ما عملکردهای یک سیستم منظم و قوی همچون شهرداریها را سلسله وار و پیوسته بهم بدانیم و در یک فضای کار مشترک، کار و عملکرد پرسنل آنرا بررسی کنیم، متوجه خواهیم
بسمه تعالی حکایت: در یکی از نقاط دنیا، فردی برای سومین بار نامزد انتخاباتی شده بود و چون ماهیتش برای مردم مشخص شده بود و حرفی برای گفتن نداشت، در سخنرانی های خودش به مردم به یک نکته جالب اشاره می کرد: بله درست است، من در دور اول به فکر خودم و خانواده ام
زمان بابادی شوراب ۶ /فروردین / ۱۴۰۰ بسمه تعالی در نوعی از معاملات که به شکل مناقصه برگزار می گردد، کارفرما یا همان مناقصه گذار در اسناد مناقصه، روزی را به عنوان سایت ویزیت(بازدید از محل کار)مشخص می نماید. داوطلبان در آن روز باید به محل رفته، ضمن آشنایی با مکان اجرای آن و مشکلات،
