نفوذ اقتصادی با چاشنی امنیتی
بررسیها نشان میدهد سیاست خارجی آمریکا در قبال خاورمیانه، یک سیاست متناقض است. این کشور علاوه بر اینکه سیستمی از مشارکتهای استراتژیک با هدف مقابله با تهدیدها را در منطقه شکل داده، در عین حال حضور نظامی فوقالعاده گستردهای در خاورمیانه دارد. از سوی دیگر همزمان با اینکه نفس حضور نظامی خود در منطقه را
بررسیها نشان میدهد سیاست خارجی آمریکا در قبال خاورمیانه، یک سیاست متناقض است. این کشور علاوه بر اینکه سیستمی از مشارکتهای استراتژیک با هدف مقابله با تهدیدها را در منطقه شکل داده، در عین حال حضور نظامی فوقالعاده گستردهای در خاورمیانه دارد. از سوی دیگر همزمان با اینکه نفس حضور نظامی خود در منطقه را حفاظت از مسیرهای تجاری حیاتی برای اقتصاد جهان عنوان میکند، از سوی دیگر شاهد هستیم که در یک چرخش استراتژیک به دنبال حضور و نفوذ قویتر در اقیانوس هند و آسیای شرقی است.
این استراتژی دقیقا در نقطه مقابل سیاست چین در قبال خاورمیانه است. در واقع پکن در مواجهه با کشورهای عربی منطقه که متحد آمریکا محسوب میشوند، دستیابی به امنیت را از طریق توسعه دنبال کرده و به دنبال پیوندهای عمیق اقتصادی است. در همین راستاست که شاهد هستیم لی چنگ ون سفیر مجمع همکاری چین و کشورهای عربی، در سال ۲۰۱۶ به صراحت اعلام کرده است: ریشه مشکلات خاورمیانه در عدم توسعهیافتگی است و تنها راهحل آن نیز از مسیر توسعه میگذرد. دقیقا در همین نقطه است که چینیها همزمان با اهرم اقتصاد به دنبال تقویت روابط امنیتی با کشورهای خاورمیانه هستند؛ موضوعی که باعث ایجاد تضاد میان پکن و واشنگتن در منطقه شده است.
خروج انحصار فناوری از دستان غرب
به گزارش اقتصاددان به نقل از جهانصنعت ، طبق گزارشی که نشریه نشنال اینترست در این خصوص منتشر کرده، برخی از مقامات ارشد آمریکایی معتقدند ایالاتمتحده باید پیش از آنکه چین بتواند نفوذ خود را در منطقه تکمیل کند، به دنبال راهکار اساسی برای تقویت مناسبات با متحدان خود در خاورمیانه باشد، زیرا شواهد نشان میدهد که چینیها مسیر رقابت در منطقه را انتخاب کردهاند و به شدت در حال گسترش حوزه نفوذ خود در بخشهای دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی در سراسر منطقه هستند.
در واقع به گفته کارشناسان، چین مقولات توسعه و تجارت را با یکدیگر مترادف دانسته و به همین دلیل هم هست که در طرح یک جاده-یک کمربند همکاری توامان در بخش زیرساختهای فیزیکی و دیجیتالی، اتصال بنادر و راهها و همچنین مناسبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی را در یک چارچوب واحد دنبال میکند. به عنوان مثال با گسترش بخشهای دیجیتال و فناوریهای پیشرفته در کشورهای خاورمیانه، غولهای فناوری چین مانند علیبابا و هواوی که نقش قابلتوجهی در پروژه راه ابریشم دیجیتال چین دارند، در حال مشارکت با کشورهای عربی منطقه هستند.
این مساله در حالی از سوی پکن در دستور کار قرار گرفته که ایالاتمتحده آمریکا در پاسخ به چنین اقدامی، متحدان خود را از همکاری و خرید تجهیزات ۵G هواوی و ZTE منع کرده است. آمریکا همچنین سال گذشته در رقابت با چین یک تفاهمنامه همکاری ۵G و ۶G با عربستان سعودی امضا کرد، اما چنین موضوعی به نظر نمیرسد که مانعی از نفوذ چینیها در منطقه باشد، به خصوص که چین اکنون تبدیل به بزرگترین شریک تجاری عربستان شده و دو کشور سرمایهگذاریهای هنگفتی را در همکاری با یکدیگر انجام دادهاند.
در این رابطه مساله مهم این است که برای خاورمیانه و حتی سایر نقاط جهانی، انحصار فناوری از دست کشورهای غربی و به خصوص آمریکا خارج شده و چینیها اکنون به راحتی قادر به جایگزینی و ایفای نقش آنها در کشورهای مختلف هستند. به همین دلیل است که پکن در راستای چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان که شامل توسعه قطبهای تجاری و نفتی، تولید و تاسیسات لجستیکی، هوش مصنوعی، صنایع دیجیتال و زیرساختهای شهر هوشمند است، با ریاض به صورت هماهنگ همکاری میکند، یعنی عربستان که اکنون به دنبال تنوعبخشی به اقتصاد خود است، به عنوان پایگاه و حلقه وصل مهم در طرح جاده ابریشم چین عمل کرده و همین موضوع میتواند پایهای به منظور ایجاد مشارکت استراتژیک پکن با سایر کشورهای خاورمیانه قلمداد شود.
تقابل راهبردی
در چنین شرایطی، شواهد نشان میدهد که همکاریهای اقتصادی چین در منطقه در حال تبدیل شدن به مشارکتهای سیاسی و امنیتی است. تنها در یک نمونه چینیها در سال ۲۰۲۱ در زمینه تولید موشکهای بالستیک و هواپیماهای بدون سرنشین با عربستان وارد همکاری شدند. آنها همچنین در حال ساخت یک پایگاه دریایی بزرگ در امارات هستند. از این رو بسط نفوذ چین در منطقه میتواند به شرایطی منجر شود که متحدان آمریکا در خاورمیانه دیگر مانند گذشته حاضر به تمکین از خواستههای واشنگتن نباشند. به عنوان مثال وقتی چین از ایجاد یک ائتلاف دریایی منطقهای شامل ایران، عربستان، امارات و سایر کشورهای منطقه برای تقویت ناوبری و امنیت خطوط کشتیرانی استقبال و بر آن نظارت میکند، کارشناسان غربی معتقدند این موضوع به صورت مستقیم با ماموریت سنتکام در منطقه در تضاد و تقابل قرار میگیرد.
البته این نکته نیز لازم به ذکر است که چینیها همچنان در سیاست خود مولفه عدم تعهد را رعایت میکنند که این مساله منجر به برخی ناپایداریها برای پیشبرد اهدافشان در خاورمیانه خواهد بود. به عنوان نمونه جهتگیری چین به سمت عربستان و امارات در قبال جزایر ایرانی یا مشارکت پکن با این دو کشور در زمینه نظامی و هستهای به طور قطع با واکنش منفی ایران روبهرو میشود. عکس این قضیه نیز صادق است، یعنی تعمیق برخی همکاریهای استراتژیک میان تهران و پکن با توجه به سطح رقابتی که در منطقه وجود دارد، مورد پسند برخی از کشورهای عربی نظیر عربستان نخواهد بود.
با این حال ناظران معتقدند استراتژی چین در مقایسه با آمریکا در منطقه خاورمیانه کاملا مشخص است، یعنی پکن روابط اقتصادی و امنیتی را به عنوان بلوکهای اصلی یک معماری فراگیر امنیتی در نظر میگیرد؛ امری که برای ایالاتمتحده اینگونه نبوده و ناظران غربی تاکید دارند که واشنگتن برای ادامه نفوذ خود در خاورمیانه ناچار است برخی از اصول راهبردی چین را به عنوان الگوی رفتاری خود بپذیرد.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :آمریکا ، چین ، خاورمیانه ، نفوذ اقتصادی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰