تاریخ انتشار : پنجشنبه 25 خرداد 1402 - 19:02
کد خبر : 129013

…ما هم بله!!

…ما هم بله!!

گفت: تفتیش عقاید ممنوع است. گفتم: داری سخنرانی می کنی؟ گفت :نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند. گفتم: تو را امروز چه شده که حرف های بودار می‌زنی؟ گفت :هر نوع شنود ، تجسّس و سانسور ممنوع است! گفتم: داری تشویش اذهان عمومی می‌کنی! گفت :تشکیل اجتماعات و راه پیمایی‌ها بدون حمل سلاح آزاد

گفت: تفتیش عقاید ممنوع است.

گفتم: داری سخنرانی می کنی؟

گفت :نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند.

گفتم: تو را امروز چه شده که حرف های بودار می‌زنی؟

گفت :هر نوع شنود ، تجسّس و سانسور ممنوع است!

گفتم: داری تشویش اذهان عمومی می‌کنی!

گفت :تشکیل اجتماعات و راه پیمایی‌ها بدون حمل سلاح آزاد است .

گفتم: حتماً سرت به جایی خورده که داری خیالبافی می‌کنی؟

این حرف‌ها چیست که می‌زنی؟

گفت :آموزش و پرورش تا پایان دورۀ متوسطه رایگان است.

گفتم: به این خیال باش!آرزو بر نوجوانان عیب نیست!

گفت :هیچ‌کس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم قانون

و در صورت بازداشت ظرف ۲۴ ساعت دلایل باید به صورت کتبی به وی ابلاغ شود.

گفتم: حالا تو این حرف‌های قشنگ را از کجا آورده‌ای؟!

گفت :هیچ کس را نمی‌توان تبعید کرد مگر به حکم قانون.

گفتم: احتمالاً امروز یک چیزی زده‌ای که هوش و حواست را از دست دادی

و داری ایده‌آل‌های دوران دانشجویی خودت را ردیف می‌کنی!

گفت :حکم به مجازات تنها باید از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.

گفتم: من دیگر طاقت و حوصلۀ شنیدن این حرف‌های ایده آلیستی تو را ندارم!

گفت :هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار ممنوع است.

گفتم: دیگر بس کن! ما را به یاد حرف‌های ایده‌آلیستی قبل از انقلاب انداختی!

گفت :دولت موظف است ثروت‌های ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس…را گرفته

و به صاحب حق رد کند…

گفتم: خدا حافظ! من که رفتم! تو امروز عقلت را از دست دادی!!

گفت: همۀ این ها را که گفتم،موادی از قانون اساسی ج.ا.ا است!

نه خواب و خیال و نه گمان و ایده آل!

همان قانون اساسی که برای تحقّق آن هزاران شهید داده‌ایم!

گفتم: این اصولی زیبا و مترقّیانه است و می‌توانیم در عرصۀ جهانی بدان ببالیم.

گفت: بله! کاربرد آن همین است!این ها نوشته‌ایم تا در دنیا پُز بدهیم که ما هم بله!!

نه برای اجراکردن خودمان!

می گویند سخنوری پشت تریبون داد سخن می داد که ای مردم! باید از آن چیزهای

گرانبهایی را که دوست دارید،انفاق کنید،نه چیزهای بی‌ارزش و دورریختنی را!

پس از سخنرانی وقتی به منزل برگشت،دید فرزندش همۀ اشیای قیمتی و نفیس

خانه را برده و بین نیازمندان تقسیم کرده‌است .

بر سر او فریاد کشید: چرا چنین کردی؟

فرزند پاسخ داد: خودت در سخنرانی گفتی!

پدر گفت: من این حرف های قشنگ را برای دیگران گفتم،نه برای خودمان!

گفتم:باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....