در جستوجوی خوشبختی از دست رفته
این حجم از مهاجرت در کشور ما کاملا غیر عادی است
طی این سالهای اخیر اخبار متعددی در مورد مهاجرت افراد از نخبگان گرفته تا پرستاران و پزشکان و … منتشر شده است. آخرین مورد هم شاید خبر مهاجرت تنها متخصص و جراح قلب کودکان از ایران بود که این خود به تنهایی میتواند ضربهای مهلک به پیکر سیستم بهداشت و درمان کشور وارد کند. اما
طی این سالهای اخیر اخبار متعددی در مورد مهاجرت افراد از نخبگان گرفته تا پرستاران و پزشکان و … منتشر شده است. آخرین مورد هم شاید خبر مهاجرت تنها متخصص و جراح قلب کودکان از ایران بود که این خود به تنهایی میتواند ضربهای مهلک به پیکر سیستم بهداشت و درمان کشور وارد کند. اما از آنجایی که مسوولان ما قصد ندارند به هیچ عنوان در برابر مشکلات موجود سر تعظیم فرود بیاورند و تنها راهحل را انکار و تکذیب میبینند حالا هم هیچ کدام از مسوولان حوزه بهداشت و درمان حاضر نیستند در مورد این مهاجرتها و تاثیری که بر حوزه سلامت دارد، اظهارنظر کنند. از نظر مسوولان همهچیز خوب است و سیستم بهداشتی و درمانی کشور در شرایط بهینه به سر میبرد. غافل از اینکه حالا دیگر نبود پزشک متخصص در بیمارستانهای دولتی خود به معضلی قابل توجه تبدیل شده است. اما دیگر مساله مهاجرت پزشکان و پرستاران نیست. طبق آمارهای رسمی موج مهاجرت در سال ۱۴۰۲ افزایش ۱۴۰ درصدی داشته است و این برای هر جامعهای میتواند به صدا درآمدن زنگ خطر باشد. اینکه افراد و جوانانی که قرار است در این جامعه زندگی کنند و البته طبق قانون جوانی جمعیت به فرزند آوری اقدام کرده و مانع از پیری و میانسالی جمعیت کشور شوند بهطور کل قید ماندن در وطن را زده و در جای دیگری خوشبختی از دست رفته خود را جستوجو میکنند. با توجه به این آمارها و اتفاقات میتوان گفت قانونی که با سرعت به تصویب رسید و البته اعتبارهای کلانی هم برای اجرایی شدن آن در نظر گرفته شد با توجه به شرایط حاکم از همین حالا شکست خورده به نظر میرسد. بی توجهی مسوولان به مشکلات موجود در کشور، شانه خالی کردن از بار مسوولیت و از همه مهمتر تکذیب و انکار اشتباهات واضح از سوی مسوولان باعث شده تا بسیاری از افراد به این نتیجه برسند که ماندن در این کشور نمیتواند برای آنها آیندهای با دورنمایی روشن داشته باشد. در واقع تفاوت اولویتهای مسوولان و مردم در حل مشکلات یکی از بزرگترین موانعی است که بر سر راه همدلی اجتماعی و از همه مهمتر اعتماد اجتماعی قرار گرفته است. از سوی دیگر اتفاقات همین چند روز سال جدید و افزایش ناگهانی قیمت سکه و دلار نیز یکی دیگر از دلایلی است که نشان میدهد عزم راسخی برای جلوگیری از افزایش تورمها و البته بهبود وضعیت معیشتی مردم وجود ندارد. همانطور که هیچ عزمی برای بهبود وضعیت معیشتی کارگران نیست. حالا دیگر مساله مهاجرت از قشر نخبه و دکتر و پرستار به قشر کارگر هم رسیده است. در واقع این روزها بسیاری از کسانی که حتی فکر رفتن به خارج از کشور هم به ذهنشان خطور نمیکرد به دنبال راهی هستند تا خود را به سرزمینی برسانند که بتوانند در آن برای خود آیندهای متصور شوند. هر چند این آینده پوشالی و دروغین باشد.
اعتماد اجتماعی را از دست داده ایم
به گزارش اقتصاددان به نقل از تعادل ، امانالله قرایی جامعه شناس در این باره میگوید: مساله دیگر از بحثهای سیاسی و حزبی گذشته است مساله این است که اعتماد اجتماعی در کشور ما به شکل غیر قابل جبرانی آسیب دیده و اگر همین الان فکری به حال ترمیم آن نشود دیگر امیدی به بهتر شدن وضعیت نخواهد بود. متاسفانه برخوردهای قهری مسوولان، تصمیماتی که برای خالص سازی جامعه گرفته میشود و بی توجهی به خواستها و نیازهای مردم به این مساله دامن میزند. او در مورد افزایش آمار مهاجرت از کشور میافزاید: قطعا افزایش ۱۴۰ درصدی این آمار برای هیچ کشوری نرمال به حساب نمیآید. در واقع اگر همین روند ادامه پیدا کند ما نه تنها موفق به اجرای قانون جوانی جمعیت نمیشویم که در دراز مدت برای برخی از مشاغل هم با کمبود نیرو مواجه خواهیم شد و خبر بد این است که به دلیل کاهش اعتبار پول ملی دیگر نمیتوانیم روی آوردن نیرویهای خارجی هم حسابی باز کنیم. این جامعه شناس میگوید: بی توجهی به نیازها و خواستهای مردم متاسفانه طی همین چند سال اخیر بسیار زیاد شده است. مساله تورم یکی از بزرگترین مشکلاتی است که مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند. این تورم لجام گسیخته باعث بروز آسیبهای اجتماعی میشود. افزایش دزدی، اعتیاد، فساد و فحشا و البته فقر جامعه را به سوی ناامیدی سوق میدهد. به همین خاطر است که ما الان با قشری از افراد مواجه هستیم که با دست خالی و نداشتن هیچ تجربه و مهارتی به فکر مهاجرت هستند.
از بین رفتن قشر متوسط
برای جامعه خطرناک است
فیروزه امامی، جامعه شناس نیز در این باره میگوید: متاسفانه طی ۱۰ سال اخیر اتفاقاتی رخ داده و مشکلات اقتصادی و معیشتی به قدری در کشور افزایش پیدا کرده که ما هر روز شاهد از بین رفتن بخش عظیمی از قشر متوسط جامعه هستیم. قشری که بیشترین تاثیر را در تغییرات اجتماعی و مدنی جامعه دارند. از بین رفتن قشر متوسط تقسیم شدن جامعه به دو قشر غنی و فقیر میتواند زنگ خطری بزرگ برای هر کشوری باشد. اینکه شما قشر تاثیرگذار جامعه خود را به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی از دست بدهید و در نهایت هم مساله به جایی برسد که افراد رفتن را بر ماندن ترجیح بدهند میتواند باعث بروز مشکلات تازه در سطح جامعه باشد که برآمدن از عهده آنها کار سادهای نیست. او میافزاید: با این روند در درجه اول امنیت اجتماعی به خطر میافتد. جامعه از افرادی که به اصول اخلاقی پایبند هستند خالی میشود. این مساله شاید در کوتاهمدت اتفاق نیفتد اما اگر این روند کنونی ادامه داشته باشد و دولتمردان فکری به حال رفع مشکلات کنونی نکنند قطعا بروز و ظهور آن دیر نخواهد بود. امامی به هشدارهایی که طی این سالها از سوی جامعه شناسان به مسوولان داده شده و اشاره کرده و میگوید: بارها و بارها در جلسات متعدد سعی شده در این زمینه به دولت هشدار داده شود. مساله اینجاست که متاسفانه افرادی در این زمینه مورد مشورت قرار میگیرند که بیشتر ازآنکه دلسوز جامعه باشند به فکر جلب رضایت مسوولان هستند و اغلب مسائلی را عنوان میکنند که باعث میشود مشکل آنگونه که واقعا وجود دارد دیده نشود.
جامعه ایران مثل فنری در حال فشردهتر شدن است
فاطمه موسوی ویانه، پژوهشگر اجتماعی نیز در این باره به خبر آنلاین گفت: در تحلیل تاریخی در کشورهای مختلف شاهدیم که طبقه متوسط جدید شهری پیشران تغییرات اجتماعی مدرن است. یعنی از تامین نیازهای اقتصادی چون شغل، مسکن و خودرو فراتر رفته و به سبک زندگی انتخابی، رشد و توسعه فردی علاقه دارد و از این رو ارزشهای سکولار و دموکراتیک که بستر رشد فردی هستند را مطالبه میکند. او با اشاره به اینکه بیشترین تغییرات اجتماعی در قشر متوسط جامعه رخ میدهد، افزود: در ۱۰ سال اخیر با افزایش معضلات اقتصادی چون تورم و رکود اقتصادی، از درصد طبقه متوسط کاسته شده و بخشی از آنها به طبقه پایین سقوط کردند و اکنون به سختی درگیر تامین معاش هستند اما همچنان در کنار اعتراض به توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه به توزیع نادرست قدرت نیز آگاه و به آن معترض هستند. طبقه متوسط شهری بهخصوص در کلانشهرها سکوت کرده اما این سکوت به معنای پذیرش شرایط موجود نیست. یک گفتوگوی درونی و زیرپوستی در کلانشهرها وجود دارد که از اصلاح شرایط موجود ناامید است و در عین حال از دخالت ارتش خارجی یا خشونت مسلحانه نیز بیمناک است. بهدنبال چاره این شرایط انسداد سیاسی است و حتی مهمتر از آن درباره نظام سیاسی مطلوب آینده میاندیشد.
این پژوهشگر اجتماعی درباره وضعیت اجتماعی در سال ۱۴۰۳ اظهار کرد: امسال نیز شرایطی مشابه سال ۱۴۰۲ خواهد داشت، یعنی صبر و انتظار ضمنی جامعه در شرایط انسداد سیاسی، مشکلات اقتصادی مانند گرانی، تورم، بیکاری و فقر افزایش پیدا میکنند، به تبع آن موج مهاجرت و آسیبهای اجتماعی چون سرقت، اعتیاد، خودکشی و خشونتهای اجتماعی از جمله قتل و نزاع بیشتر خواهد شد. مشکلات زیست محیطی مثل آلودگی هوا، کمبود آب و فرونشست زمین بدتر خواهد شد. جامعه ایران مثل فنری است که در حال جمع شدن است و این فنر در سال ۱۴۰۳ فشردهتر میشود.
دست از آزمون و خطابرداریم
همهچیز واضح و روشن است از مشکلات اقتصادی گرفته تا خواستهای اجتماعی افراد. مساله اینجاست که مسوولان همچنان در حال آزمون و خطا هستند و نمیدانند این روش برای سامان دادن به جامعهای که سالهاست در انتظار رسیدن یک روز بهتر است دیگر جواب نمیدهد. قبل از هر چیز باید دست از آزمون و خطابرداریم. باید توجه داشته باشیم که خواستهای معقول مردم در اولویت تصمیمگیریهای کلان قرار بگیرد. باید در نظر بگیریم که تورم و مشکلات اقتصادی و معیشتی با شعار و تیترهای خبری حل و فصل نخواهند شد. مشکلات موجود در جامعه از مشکل مسکن گرفته تا بهداشت و درمان و معیشت واقعی است و باید با آنها واقعی برخورد کرد. بی توجهی و انکار چاره حل مشکلات نیست و نمیتواند مردم را راضی کند. مساله اینجاست که شکافهای اجتماعی در جامعه بیش از مسائل سیاسی و حزبی باید مورد توجه قرار گیرد.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰