شناخت اقشار گوناگون اجتماعی ای مالک بدان! مردم از گروههای گوناگونی هستند که اصلاح هر یک جز با دیگری امکان ندارد، و هیچ یک از گروهها از گروه دیگر بی‌نیاز نیست؛ از آن قشرها، لشگریان خدا، و نویسندگان عمومی و خصوصی، قضات دادگستر، کارگزاران عدل و نظم اجتماعی، جزیه‌دهندگان، پرداخت‌کنندگان مالیات، تجّار و بازرگانان، صاحبان
یک انسان «متعصّب» و « متصلّب»، نمی‌تواند به «باور نقل،شک» و «داور عقل را محک»کند، زیرا او نمی‌تواند به تاول‌های کف پا بگوید همۀ «راه» را «اشتباه» آمده‌ایم. «مصاف با گناه» و «اعتراف به اشتباه»، «مناعتی ژرف» و «شجاعتی شگرف» می‌خواهد. بیاییم از «قرار گناه» بترسیم،نه «اقرار به اشتباه». شفیعی مطهر ☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸 متصلِّب: سخت،سفت،متحجِّر محک:
آنجا که «دستبوسی رواج» دارد و «چاپلوسی،حراج»، «امیران قصد غارت» دارند و «مدیران،عُقدۀ حقارت». آنجا که «رسانه‌ها،مُزدور»اند و «سامانه‌ها،سانسور» می‌شوند، یعنی مسئولان برای مردم «یوغ می‌جویند» و به مردم «دروغ می‌گویند». جایی که «پینۀ پیشانی» و «پیشینۀ پریشانی»نشانۀ ارزش است، «پینۀ دستی» و «پیشینۀ پاکدستی» بی‌ارزش است. آنجا که «کتابخانه‌ها مهجور» است و «کتابخوان‌ها،محصور»، «جناب
هر پگاه نو با یک نگاه نو برای رسیدن به «نغز کلام» و «مغز بادام»، نخست باید«پوست دانه را شکست» و پای سخن«دوست فرزانه نشست». برای«پیمودن راه فهم» و «زدودن هرزه گیاه وهم»، باید «بسیار کوشید» و «نقد اغیار را نیوشید». «کلام حق» چون «پیام فلق»، در «گفتار،پرتوی اورنگ» دارد،ولی در «رفتار،قلمروی تنگ». زیرا «اَمَل،وار»
در شهری که «افشای جنایت» و «انشای شکایت»، به «عُنوان گناه» و «بُرهان اشتباه»،جُرم تلقّی شود، نشانۀ این است که «عِدّه‌ای جنایتکار» با «عُدّه‌ای مکّار» بر آن سرزمین «فرمان می‌رانند» و «کامران می‌مانند»! دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر https://t.me/nedayemotahar
«قاضی» هرچند از کار خویش «راضی» باشد، یک «فرد نادان»است در میان دو «هماورد همه‌دان». زیرا هم «شاکی» حقیقت را می‌داند و هم «متشاکی». قاضی «حقیقتِ دلالت را نمی‌داند»،ولی«طریقتِ عدالت را می‌تواند». بنابراین «کاری ژرف»در پیش دارد و «ابتکاری شگرف». قاضی «واری وزین» و «آواری سنگین» بر دوش دارد. اگر بتواند «عدالت ورزد»،به «اصالت می‌ارزد»،
