عید قربان نه یک روز،که یک راز است .راز این روز،«خود»دادن و «خدا»دیدن است . آنان که زلال سپیده را در جام سحر می‌نوشند،زمزمۀ خلوت یار را از زمزم ساغر می‌نیوشند . با حبیب عارفانه راز می‌گویند و عاشقانه نیاز می‌جویند . بر آستان آفتاب و آستانۀ محراب ، سبدسبد ستارۀ شوق می‌بارند و سبوسبو

اگر ما را از «بهشت افلاکی برانَند»، و به سوی «سرنوشت خاکی فراخوانَند»، باید خود با «بینشی رازه» و در «آفرینشی تازه» ، در همین جهان با «سرشتی نوین»،«بهشتی برین» بسازیم. چه «زیبا سرود» آن جا که «فردوسی فرمود»: جهان را بسازید همچون بهشت مگویید هرگز سخن‌های زشت همه یک به یک مهربانی کنید جهان

#طنزسیاهنمایی.۵۸۴ گفت: آقای رضا رشیدپور از دست‌خط آقای رئیسی در ونزوئلا پنج اشتباه املایی و انشایی گرفته‌است! گفتم: آقای رئیسی چه کلمه‌هایی را اشتباه‌ها نوشته‌اند؟ گفت: دو بار به جای فعل «است» از فعل«می باشد» استفاده کرده در دو جمله دو بار از «بی تردید» استفاده کرده. «به امید» و «به ویژه» را به صورت

گفت: از سخنان اخیر آقای رئیس جمهور دلت آرام گرفت؟ نگرانی‌هایت رفع شد؟ به آینده امیدوار شدی؟ گفتم: بله! تو چطور؟ گفت: از تو چه پنهان وقتی آقای ریسی می‌گویند نگران نباشید،یاد پدرم می‌افتم که با کمربند دنبالم می‌کرد و می‌گفت:وایسا کاریت ندارم !! گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟ دانلود رایگان کتاب ها و دیگر

من «ماری زنده» را چون «بیماری گزنده» دیدم، که «دُمش در دام» و «توهُّمش در کُنام» بود. هر چه کوشیدم او را از «دام برهانم» و به «کُنام برسانم»، او می کوشید به «بیرون بخزد» و «مرا بگزد»! چه «شبیه»اند و «قابل تشبیه» با این مار آنان که «سیر از تفکُّر»اند و «اسیر تحجُّر»! چه

#طنزسیاهنمایی ۵۸۱ گفت:رفتم از خودپرداز حقوق ماهیانه‌ام را بگیرم. دیدم حدود شش میلیون تومان بیشتر نیست. کسی آن جا نبود،ناگزیر از خودپرداز پرسیدم: آیا این شش میلیون را می‌توانم به آخر برج برسانم؟ پاسخ داد: اگر خرج نکنی، همیشه آن را داری! خوشحال و خندان به بازار رفتم تا صورت نیازمندی های منزل را تهیه