جواد صالحی اصفهانی: یک دل و دو خنجر
جواد صالحی اصفهانی| استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیا- ترجمه عاطفه مرادیSeptember 29, 2020 مارس ۲۰۲۰ [اسفند ۱۳۹۸] ایران به مرکز کرونا خارج از چین تبدیل شد. اواخر ماه فوریه [اوایل اسفند ۱۳۹۸] دولت ایران پس از جلوگیری چند روزه از دَرز خبر ورود این ویروس به این کشور، در نهایت به فوت دو نفر
جواد صالحی اصفهانی| استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیا- ترجمه عاطفه مرادیSeptember 29, 2020
مارس ۲۰۲۰ [اسفند ۱۳۹۸] ایران به مرکز کرونا خارج از چین تبدیل شد. اواخر ماه فوریه [اوایل اسفند ۱۳۹۸] دولت ایران پس از جلوگیری چند روزه از دَرز خبر ورود این ویروس به این کشور، در نهایت به فوت دو نفر بر اثر این ویروس در شهر قم اذعان کرد. اما تا آن زمان کرونا به دیگر نقاط ایران هم سرایت کرده بود. اینجا بود که رهبران ایران خودشان را در حال نبرد در دو جبهه مختلف دیدند: یکی برای نجات اقتصاد از تحریمهای آمریکا و دیگری نجات جان مردم و اقتصاد کشور از دست همهگیری کرونا.
ایران ]تا پیش از شیوع کرونا هم[ به سختی با چالشهای ناشی از سیاست «فشار حداکثری» دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا کنار آمده بود. ماه می ۲۰۱۸ [اردیبهشت ۱۳۹۷] بود که ترامپ، آمریکا را از توافق هستهای ایران موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج کرد و شدیدترین تحریمهایی را که تاکنون علیه کشوری اعمال شده، علیه تهران اعمال کرد. از آن زمان اقتصاد ایران در حال سقوط است. صادرات نفت به صفر متمایل شد و ریال دوسوم ارزشش را از دست داد و همین سرآغاز تورمی سریع و هرجومرج در اقتصاد کلان کشور شد. ایران برای پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا و عزم او برای از بین بردن تنها دستاورد دولت باراک اوباما در سیاستخارجهاش به هیچوجه آماده نبود.
در همین حال دولت ترامپ و متحدانش در خلیجفارس و اسرائیل بیش از دو سال است که با نگرانی منتظر به ثمر رسیدن این تحریمها هستند و انتظار دارند فروپاشی اقتصادی و آشوب اجتماعی به دنبال آن، رهبران ایران را به تسلیم وادارد. اضطراب آنها منطقی است. سابقه فاجعهآمیز آمریکا در زمینه مداخله نظامی در خاورمیانه –افغانستان، لیبی و سوریه- باعث شده است که ترامپ خود به منتقد این مداخلات نظامی تبدیل شود و پیروز شدن بدون جنگ را تنها راه بازیابی هژمونی آمریکا در منطقه بداند.
همهگیری کرونا
در همین حین که ایران، ضعیفترین شرایط اقتصادی خود از زمان پایان جنگ با عراق را تجربه میکرد همهگیری کرونا رخ داد. از زمان خروج آمریکا از توافق برجام در سال ۲۰۱۸ [۱۳۹۷] تولید ناخالص داخلی ایران ۱۱درصد کاهش پیدا کرده و میانگین استاندارد زندگی (اندازهگیری شده با هزینه خالص سرانه خانوار) ۱۳ درصد کاهش داشته است. پیدا کردن رابطه این سقوط با کمپین فشار حداکثری ساده است چرا که سال ۲۰۱۶ [۱۳۹۵] زمانی که بخشی از برجام اجرایی شده و تحریمها برداشته شده بود، اقتصاد ایران ۱۳درصد رشد داشت. تحریمها باعث کاهش صادرات نفت و در نتیجه باعث کاهش عرضه ارز در کشور شد و همین به سقوط ارز و تشدید تورم انجامید (سال ۲۰۱۹ [۱۳۹۸] قیمتها ۴۱ درصد افزایش پیدا کردند).
از این مهمتر، از دست دادن صادرات نفت که در گذشته نیمی از درآمد دولت ایران را تشکیل میداد، دست دولت را در هر تلاشی برای نجات اقتصاد بست. همهگیری کرونا در ایران هم مانند همه جای جهان تولید را مختل کرد و میلیونها نفر را در ایران از کار، بیکار کرد. اما برخلاف کشورهای ثروتمندتر، دولت ایران منابع لازم برای کمک به مردمش برای تحمل این همهگیری را نداشت.
آمریکا در این میان به جای این که تخفیفی در تحریمها بدهد تا ایران بتواند بهتر این همهگیری را مدیریت کند و مانع شیوع این بیماری در منطقه شود، تحریمها علیه ایران را تشدید کرد و درخواست رهبران جهان، دیپلماتهای پیشین آمریکایی و سازمان ملل را برای کاستن از این تحریمها نادیده گرفت. خلاصه تفکر پشت مواضع سختگیرانهتر مقابل ایران را میتوان در سرمقاله مارس ۲۰۲۰ [اسفند ۱۳۹۸] والاستریتژورنال با تیتر «وقتی برای پایان دادن به تحریمهای ایران نیست» دید.
باوجود کمبود تجهیزات پزشکی، از آوریل تا می ۲۰۲۰ [فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۹] ایران توانست تعداد مرگومیر روزانه ناشی از کرونا را به نصف کاهش دهد و از بروز فاجعه انسانی که بسیاری پیشبینی کرده بودند جلوگیری کند. همان طور که در نمودار زیر میبینید، طی چند هفته ایران توانست نرخ مرگومیر ناشی از کووید-۱۹ را از حدود ۱.۶ در هر میلیون در روز به حدود ۰.۶ برساند. این نرخ تا تقریبا یک ماه پیش از شروع افزایش هزینههای اقتصادی پایین ماند؛ هزینههایی که بالا رفتن آنها دولت ایران را مجبور کرد تا در سیاستهای فاصلهگذاری اجتماعی خود تجدیدنظر کند. از نظر میزان مرگومیر، اولین موج کرونا در ایران و ترکیه کاملا مشابه هم بوده است؛ ابتدا همزمان با افزایش تعداد موارد ابتلا نرخ مرگومیر افزایش مییابد و سیستم بهداشت و درمان به شدت تحت فشار قرار میگیرند و بعد کاهش مییابد. با این حال تجربه ایران [به تدریج از تجربه ترکیه] فاصله گرفت و موج دوم کرونا اواخر ماه مِی [اردیبهشت ۱۳۹۹] این کشور را در برگرفت در حالی که به نظر میرسد در ترکیه تاکنون از شیوع سخت دوباره این ویروس جلوگیری شده است.
میانگین متحرک پنج روزه تعداد مرگ در هر میلیون
منبع: محاسبه نویسنده براساس دادههای WHO
آمار استخدام بهار ۲۰۲۰[ ۱۳۹۹] نشان میدهد که در مقایسه با یک سال گذشته، ۱.۴ میلیون نفر کمتر در ایران مشغول به کار شدهاند و ۲ میلیون نفر کمتر [عضوی از] نیروی کار بودهاند. حتی پیش از انتشار این آمار، دولت ایران تصمیم گرفته بود که به قوانین مربوط به فاصلهگذاری اجتماعی پایان دهد چرا که نمیتواست درآمد آنهایی را که بیکار شده بودند، تأمین یا از سقوط قشر کمدرآمد به فقر جلوگیری کند.
فقر و حمایت اجتماعی
ایران انقلابی در پایین نگه داشتن فقر نسبتا موفق بوده است. این کشور دارای خیریههای بزرگ و کوچک و همچنین وزارت رفاهی است که به درآمد ۱۰ درصد از جمعیت آن کمک میکنند. از سال ۲۰۱۱ [۱۳۹۰] هم در این کشور برنامهای توسط احمدینژاد رییس جمهوری پوپولیست ایران به اجرا گذاشته شده است که طی آن پول نقد به صورت ماهیانه به بیش از ۷۰ میلیون نفر از مردم داده میشد. همین برنامه به تنهایی در سال ۲۰۱۲ [۱۳۹۱] و پس تشدید تحریمها علیه ایران باعث پایین نگه داشته شدن نرخ فقر زیر ۱۰درصد شد. دولت نئولیبرال فعلی حسن روحانی که با انتقال پول نقد به مردم مخالف بود، اجازه داد ارزش مبالغی که به مردم پرداخت میشود [همگام] با تورم کاهش یابد و به این ترتیب زمانی که کرونا ایران را فراگرفت، ارزش واقعی این پولها به کمتر از یکچهارم آن در سال ۲۰۱۱ کاهش یافته بود. طی دو سال گذشته نرخ فقر در ایران از ۱۱به ۱۶ درصد از کل جمعیت، یعنی اضافه شدن ۳.۷ میلیون نفر دیگر به تعداد فقرا در ایران، افزایش یافته است.
به نظر میرسد همهگیری کرونا مزید این بدبختیها شده است. آمار آخرین ماه سال ۱۳۹۸ نشان میدهد که میانگین هزینه خالص سرانه خانوار در اولین ماه ورود کرونا به ایران به شکل بیسابقهای یکسوم کاهش داشته است که این رقم سه برابر سریعتر از کاهش آن در یک سال بوده است.
شایان ذکر است که علاوه بر برنامههای کمک به درآمد، ایران برنامه درمانی نسبتا گستردهای دارد که مانع از این میشود که یک بحران درمانی میلیونها نفر را به فقر بکشاند. حدود ۹۰درصد جمعیت روستایی و ۷۵درصد جمعیت شهرنشین ایران تحت پوشش نوعی بیمه درمانی هستند که هزینه آن از محل یارانه دولت تأمین میشود.
کمکهای مالی بیشتر به لطف برنامه بازتوزیعی احمدینژاد تحت عنوان «سهام عدالت» در راه است. سال ۲۰۰۷ [۱۳۸۶] احمدینژاد سهام شرکتهای دولتی را میان ۴۹میلیون نفر از افراد کمدرآمد و طبقه متوسط جامعه توزیع کرد؛ سهامی که این مردم تا امروز قادر به فروش آنها نبودند. ارزش فعلی هر سهام عدالت اکنون با ۶ماه حداقل دستمزد در ایران برابر است. این رقم میتواند به یک خانواده چهار نفره کمدرآمد کمک کند که دستکم برای یک سال زنده بمانند (اکنون مردم تنها میتوانند ۶۰درصد از سهام عدالت خود را نقد کنند). افراد فقط یکبار فرصت فروش این سهام را دارند.
موج دوم
ایران اولین کشوری بود که برای جلوگیری از ورشکستگی و فاجعه اقتصادی، [بعد از کرونا] کار و فعالیت اقتصادی را از سر گرفت و همان طور که قابل پیشبینی بود [این مسئله] تا اواسط می[اردیبهشت] باعث افزایش دوباره تعداد مرگومیر ناشی از کرونا شد. موج دوم تا اینجا از موج اول مرگبارتر بوده است. مقایسه ایران با ترکیه به عنوان همسایه ایران که شاخصهای بهداشتی بسیار مشابهی با ایران دارد (در سال ۲۰۱۹[ ۱۳۹۸] امید به زندگی در ترکیه ۷۷ و در ایران ۷۶ سال بوده و شاخص توسعه انسانی در هر کدام به ترتیب ۰.۸۱ و ۰.۸۰ بوده است) آموزنده است و تصویری تقریبی از هزینههای انسانی تحریمها به نمایش میگذارند. تصور کنید که ایران میتوانست پس از ماه می [اردیبهشت] که تفاوت در نرخ میرگومیر ناشی از کرونا در این دو کشور آغاز میشود، مسیر ترکیه را پیش گیرد در این صورت از وقوع ۱۳هزار مرگ در ایران جلوگیری میشد. با توجه به این که ایران نشان داده است با تعطیلی اقتصاد میتواند مانند سایر کشورها نرخ مرگومیر ناشی از کرونا را کنترل کند، این نتیجهگیری چندان غیرواقعی نیست که اگر تحریمها با آغاز همهگیری در ایران کم شده بودند، جان هزاران ایرانی نجات داده شده بود.
بسیاری از منتقدان جمهوری اسلامی اصرار دارند که ایران آمار واقعی میزان مرگ ناشی از کرونا را پنهان میکند. اگر این چنین باشد پس آمار ۱۳هزار کشته ناشی از تحریمها، دست پایین است. جالب اینجاست که آمار ثبت احوال ایران این مسئله را تأیید میکند. برآورد تعداد تلفات مازاد طی زمستان و بهار امسال و مقایسه آن با مدت مشابه دو سال قبل، به ترتیب ۴۸۰۰ و ۱۹هزار و ۳۰۰ نفر بوده که در مجموع میشود ۲۵هزار و ۱۰۰ مرگ بیشتر. در همین دوره، ایران ۹۳۹۲ مرگ ناشی از کرونا را به سازمان بهداشت جهانی گزارش داده است (دادهها در نمودار فوق نشان داده شده). نتیجه این اختلاف (۲.۷ برابری) با سندی که بیبیسی به عنوان سند افشا شده از آن یاد کرده، همخوانی دارد. اگر ایران سعی داشته تعداد مرگ ناشی از کرونا را پنهان کند به بدترین شکل آن را انجام داده است.
نرخ مرگومیر ناشی از کرونا در ایران متناسب با جمعیت شاید در مقایسه با همسایگانش بسیار بالاتر باشد اما در مقایسه با نرخ مرگ و میر ناشی از کرونا در کشورهای پیشرفتهتر مانند سوئد و آمریکا کمتر است.
با وجود این که پیشبینیهای اولیه درباره این که کرونا تا مرداد ۱۳۹۹، ۲۵۰ تا ۵۰۰ هزار کشته در ایران برجای خواهد گذاشت، محقق نشده و موج دوم کرونا به تدریج در حال آرام شدن است، ایران همچنان با مشکلات بسیار دست به گریبان است. اقتصاد آن هنوز ناآرام، ارزش واحد پولی آن رو به کاهش و تورم هنوز بالای ۳۰درصد است. با توجه به این که مواضع رهبران ایران و دولت ترامپ از یکدیگر فاصله دارد امیدی هم به پیشرفتی در این اوضاع طی آینده نزدیک نیست. در صورتی که دموکراتها در ماه نوامبر [آبان] برنده انتخابات ریاست جمهوری شوند و تصمیم بگیرند که آمریکا به برجام بازگردد تغییرات چشمگیری در این شرایط رخ خواهد داد. این که زندگی مردم معمولی در ایران چهقدر به سیاست آمریکا گره خورده آن هم در حالی که جمهوری اسلامی طی چهار دهه اخیر برای فاصله گرفتن از واشنگتن تلاش کردده بسیار کنایهآمیز است.
این مطلب ۲مهر ۱۳۹۹ در وبسایت اندیشکده بروکینگز منتشر شده است.
ع
برچسب ها :دکترجواد صالحی اصفهانی ، شرایط اقتصادی ، فقر ، کرونا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰