تاریخ انتشار : چهارشنبه 27 اسفند 1399 - 17:43
کد خبر : 39655

پناهنده!

پناهنده!

این روزها کتاب «هیچ دوستی به‌جز کوهستان» بهروز بوچانی نویسنده و مستندساز کُرد ایرانی که نظام پیچیده‌ی بازداشتگاهی کمپ – زندان مانوس استرالیا را روایت می‌کند؛ می‌خوانم. این کتاب تصویری از رنج‌های پناهندگان در کمپ جزیره‌ی مانوس پاپوآ گینه نو است؛ بهروز بوچانی، متولد مردادماه ۱۳۶۲ در استان ایلام است، او در دانشگاه خوارزمی، جغرافیای

این روزها کتاب «هیچ دوستی به‌جز کوهستان» بهروز بوچانی نویسنده و مستندساز کُرد ایرانی که نظام پیچیده‌ی بازداشتگاهی کمپ – زندان مانوس استرالیا را روایت می‌کند؛ می‌خوانم. این کتاب تصویری از رنج‌های پناهندگان در کمپ جزیره‌ی مانوس پاپوآ گینه نو است؛ بهروز بوچانی، متولد مردادماه ۱۳۶۲ در استان ایلام است، او در دانشگاه خوارزمی، جغرافیای سیاسی خوانده و در سال ۲۰۱۳ ایران را به قصد اقامت در استرالیا ترک کرده است. هیچ دوستی به جز کوهستان، روایتی مستند از راهی است که بوچانی به عنوان یک پناهجو طی می‌کند. او این کتاب را طی ۵ سال با پیامک‌هایی که از طریق پیام‌رسان واتس‌اپ برای مونس منصوبی، ساکن استرالیا می‌فرستاد، نوشته و امید توفیقیان فیلسوف ایرانی – استرالیایی و پژوهشگر دانشگاه سیدنی، آن را از زبان فارسی به زبان انگلیسی ترجمه می‌کرد. مخاطب اصلی این کتاب، کشور استرالیا است که با ادعای آزادی‌خواهی و لیبرالیسم، به انسانیت هیچ توجهی ندارد.

خود بوچانی در یادداشتی می‌نویسد: باید تاکید کنم این کتاب تلاشی برای توصیف زندگی در زندان مانوس با زبان ادبی است و پیامدهای سیاسی‌اش می تواند حاشیه آن قلمداد شود. این محصولی ادبی است که توصیف‌گر رنج‌های برهنه انسان است با همه تلخی ها و شیرینی‌هایش. این کتاب محصول پنج سال زندگی در تبعید در جزیره مانوس و تجربه‌ای وحشتناک از زندگی در یک زندان دور افتاده است. در این کتاب از آرای فیلسوفانی چون میشل فوکو و جورجو آگامبن استفاده کرده‌ام تا سیاست برخورد با پناهنده‌ها توسط کشوری با ساختارهای لیبرال دموکراسی را به چالش بکشم.

با انتشار ترجمه‌ی انگلیسی هیچ دوستی به جز کوهستان، در ژانویه ۲۰۱۹ برنده جایزه ادبی نخست‌وزیری ویکتوریا، ارزشمندترین جایزه ادبی استرالیا، به ارزش ۱۲۵ هزار دلار استرالیا شد. او برای شرکت در مراسم جایزه اجازه نیافت از اردوگاه جزیره مانوس خارج شود. این کتاب جایزه برتر ادبی نیو ساوت ولز و جایزه ملی زندگی‌نامه استرالیا، مهم‌ترین جایزه زندگی‌نامه در این کشور را نیز کسب کرد. پس از آن نگاه جهانیان به اثر، نویسنده‌ی آن و شرایط وحشتناک حاکم بر این پناهجویان جلب می‌شود. نشر چشمه در ایران در زمستان ۱۳۹۸ نسخه‌ی اولیه‌ی کتاب را به زبان فارسی منتشر کرده و تا بهار ۱۳۹۹ پانزدهمین چاپ کتاب به بازار نشر عرضه می‌شود.

و این هم حکایت طنز و جالب کتاب و نویسنده‌ی آن است که بزرگ‌ترین جایزه ادبی سال کشوری که اجازه ورود به آن را نیافت، دریافت می‌کند و در کشوری که آن را ترک کرد، در طول سه ماه پانزده بار کتابش تجدید چاپ شد و مورد استقبال و تحسین خوانندگان قرار گرفت.

بوچانی با مصالح سحرانگیز و قدرتمند کلمات، زندانی به مراتب مهیب‌تر از کمپ مانوس ساخته و پرداخته است. همان‌گونه که مترجم به‌درستی گفته این اثر «فرا ژانر» است. شما در متن کتاب، با روزنامه‌نگاری، خاطره‌نویسی، اتوبیوگرافی، تخیل آزاد و آوانگارد، جریان سیال ذهن، گزارش‌نویسی دقیق و مملو از جزئیاتِ واقعیت، تک‌گویی، سفرنامه‌نویسی، رمان، قصه‌گویی، و شاعرانگی مواجه هستید. گاه همراه با فلسفه و روان‌شناسی به اعماق وجود آدمی غوطه‌ور می‌شوید و از سطح صاف مستند‌نویسی و ادبیات غیر داستانی به ارتفاعات داستان‌نویسی و رمان پرواز می‌کنید و این رفت و برگشت با ریتم گاه کُند و گاه تُندِ نفس‌های انسانِ در بندِ قدرتِ مدرن، همراه می‌شوید و همذات‌پنداری و درد می‌کشید!

آن چه که بیش از هر چیز «هیچ دوستی به‌جز کوهستان» را به ما نزدیک می‌کند، بلکه آیینه و دفینه‌ی وجود ما را بر می‌انگیزاند «انسان» است. انسان با تنظیمات اولیه‌ی کارخانه‌ی خلقت، فارغ از تمام آرایه‌هایی چون ملیت، قومیت، جنسیت، زبان، سن، رنگ پوست، دین و … در این کتاب موج می‌زند و به زندگی، آری به زندگی! حتی در کشتی شکسته و در اعماق اقیانوس آرام و حتی با شُش‌های پر از آب و گیر افتاده در تلاطم موج‌های قدرت چون دُری گران‌بها چنگ انداخته و سلام می‌کند؛ و انسان مقهور و خُرد شده با مهمیز قدرت مدرن را به فردا رهنمون می‌سازد. فردایی زیباتر از امروز!

این کتاب را به یاد سعید همسایه‌ی خانه‌ی پدری‌ام در ملاثانی که همزمان با بوچانی همراه با زن و دو فرزندش در سال ۲۰۱۳ ایران را به مقصد استرالیا ترک کرد؛ خواندم. او تمام زندگی خود را در یک کوله‌پشتی گذاشت و به امید زندگی بهتر، مادر خود را بر سجده‌ی نماز[۱] جا گذاشت!

هان ای کسانی که خود را برای انتخابات ۱۴۰۰ آماده می‌کنید! یادتان باشد قرارمان این بود که سعادت را در «اینجا» برای بهروزها و سعیدها رقم بزنید! همین‌جا! پس قرارمان چی شد؟!


اهواز – لفته منصوری
روز چهارشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۳۹۹

پانوشت:
[۱] – مادر سعید بعد از رفتن فرزندش، یک روز در سجده‌ی نماز صبحگاهان، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

دو استکان چای داغ

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....