تاریخ انتشار : پنجشنبه 30 فروردین 1403 - 11:56
کد خبر : 164204

دکتر محمد رسولی( شاهنامه شناس،وکیل پایه یک دادگستری و نویسنده ی کتب حقوقی و پژوهشی)

مفاهیم حقوق عمومی در شاهنامه

مفاهیم حقوق عمومی در شاهنامه

حقوق عمومی یک رشته اصلی و مهم در حوزۀ علوم انسانی است. این رشته از علم حقوق در زندگی و سرنوشت همۀ افراد جامعه، چه آن افراد بخواهند چه نخواهند، تأثیر دارد. هرکس که در یک واحد اجتماعی، به عنوان جامعۀ سیاسی، حضور دارد، حقوق عمومی با او کار دارد. حقوق عمومی به گونه ای

حقوق عمومی یک رشته اصلی و مهم در حوزۀ علوم انسانی است. این رشته از علم حقوق در زندگی و سرنوشت همۀ افراد جامعه، چه آن افراد بخواهند چه نخواهند، تأثیر دارد. هرکس که در یک واحد اجتماعی، به عنوان جامعۀ سیاسی، حضور دارد، حقوق عمومی با او کار دارد.
حقوق عمومی به گونه ای رشته ای مربوط به عموم جامعه است. تاریخ و تاریخ عمومی هر جامعه ای نیز سرگذشت مردمان آن جامعه است. حال وقتی که علم حقوق عمومی به جامعه و مردمان آن جامعه مربوط می شود و تاریخ هم سرگذشت آن جامعه را بررسی می کند، می توان به راحتی به ارتباط تاریخ و حقوق عمومی پی برد.

شاهنامه نیز یکی از منابع اصلی تاریخ است که تاریخ ایران را روایت می کند. شاهنامه حاصل تلاش فردوسی در دورانی سرشار از آشوب است. سرودن شاهنامه را باید تلاشی آگاهانه در راستای حفظ هویت ایرانی و کوشش در جهت استقرار امنیت اجتماعی، ثبات سیاسی و برقراری حکومت خردمندانه دانست.
” شاهنامه فردوسی یکی از شالوده های بازاندیشی در متون کهن این مرزو بوم است. به بیان دیگر شاهنامه فردوسی را نباید تنها از دیدگاه ادبی یا تاریخی مطالعه کرد، زیرا شاعر در این حماسه بزرگ، مسائل گوناگونی را مطرح کرده و بدین ترتیب آن را از اثری تاریخی یا ادبی صرف بسیار بالاتر برده است.”
شاهنامه یکی از متون جاودان در فرهنگ ماست. این کتاب فرهنگ و هویت ایرانی را در چهارراه حوادث بنیان کن حمل کرده است. از سوی دیگر، شاهنامه روایت زندگی و شیوۀ اداره کشور به وسیلۀ کسانی است که عروج و سقوط ایران را رقم زده اند. از این منظر، شاهنامه متنی مربوط به سیاست و حکومت نیز می باشد.
به رغم جایگاه رفیع شاهنامه در میان ایرانیان و اهمیت فوق العادۀ آن از جنبۀ ادبی، پژوهش هایی که چشم انداز شاهنامه از سیاست و حکومت را مورد بررسی قرار داده باشنند بسیار اندک هستند و معمولاً تحقیق در این زمینه ها محدود به ویژگی های شاه آرمانی در شاهنامه، علل شکل گیری نهاد شاهنشاهی، و ترسیم خطوط اندیشۀ سیاسی می باشد.اما به نظر می رسد که کمتر پژوهشی به طور خاص در پی نشان دادن عناصر حقوق عمومی در شاهنامه باشد. چرا که عامۀ مردم بر این باورند که اساساً حقوق عمومی در ایران با پایداری نهضت مشروطه ایجاد شده است. به چشم خوردن عناصری همچون حکومت، اقتدار، دولت، جامعه سیاسی و قدرت سیاسی در شاهنامه حکایت از این واقعیت دارد که اصلی ترین عناصر حقوق عمومی از دوران بسیار پیش تر از آنچه عموم مردم تصور می کنند در ایران وجود داشته است.
این حقیقت بسیار مهمی است که در عصر و دوره ای که کمتر نشان از وجود دولت و تمدن و عناصری همچون دموکراسی در جهان به چشم می خورد، ایرانیان با دولت هایی واجد کارویژه هایی خاص همچون برقراری نظم، حفظ امنیت و …. درحال ادارۀ سرزمین خود بوده اند. اگرچه این مطلب از چشک بسیاری پوشیده مانده است و ما بر آنیم که علاقمندان را متوجه کنیم که اگر بخواهند راجع به حقوق عمومی در ایران کار کنند، آگاه باشند که در حدود نه هزار سال تاریخ حقوق عمومی در دست آنان است که تا همۀ عمر نیز می توان وقت برای ان صرف کرد و نیازی نیست برای تحقیق در خصوص حقوق عمومی، لزوماً به سراغ انقلاب سال ۱۶۸۸ انگلیس(موسوم به انقلاب شکوهمند) و یا انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه(موسوم به انقلاب کبیر) و یا برای بحث در خصوص حقوق شهروندی حتماً به سراغ اعلامیۀ حقوق بشر و شهروندان ۱۷۸۹ فرانسه و یا درنهایت منشور کبیر ۱۲۱۵ انگلیس رفت.
اهمیت موضوع فوق و غفلت عامۀ مردم از این امر مهم، ما را بر آن داشت که در این پژوهش با ذکر شواهدی در شاهنامه بیان کنیم که علی رغم تصور برخی افراد، مفاهیم مربوط به دولت و سیاست در ایران قدمتی بسیار زیاد دارد.
“… تا جایی که بتوان رد پای اقتدار مرکزی را در جامعۀ ایران دنبال کرد به حتم می توان احکام و مقررات حاکم بر ساختار و به کارگیری آن اقتدار را نیز پی جویی کرد و بنابراین نمی توان ادعا داشت که ما ایرانیان صاحب حقوق عمومی نبوده ایم یا نیستیم.”
در این پژوهش سعی بر آن است که با بررسی این مفاهیم در شاهنامه، یادآور شویم که جوهرۀ مفاهیم اصلی مسائل سیاسی در ایران از دورانی بسیار پیش تر از انچه عوام تصور می کنند وجود داشته است. به همین جهت، ابتدا توضیح مختصری در خصوص شاهنامه برای آشنایی بیشتر می دهیم.
آنچه در خصوص شاهنامه مسلم است این است که فردوسی شاهنامه را از روی روایات باستانی تحریر کرده است. روایت باستانی ایران به صورت مکتوب و سینه به سینه در میان مردم ایران وجود داشته و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شده است. با امعان نظر در شاهنامه بدست می آید که فردوسی قصه را به عنوان ظرف انتخاب کرده است تا فرهنگ و هویت ملی و دینی جامعۀ ایران را در قالب آن ارائه و حفظ کند. نگاهی نو چاپ پنجم اقتصاددان نوشته
شاهنامه فردوسی که همتای ادبیات پهلوانی یونان (ایلیاد و ادیسه) و حماسه های اساطیری هند (مهاباراتا) است مجموعه ای از داستان ها و وقایع پیش از اسلام ایران را تشکیل می دهد که نخست دقیقی به گونه ای ناتمام و در ده هزار بیت به قلم آورده و آنگاه فردوسی به تفصیل آنها را گردآوری کرده و به نظم درآورده است.
شاهنامه کتاب تاریخ تمدن ایران است.
اقتدار
در شاهنامه، اقتدار پادشاهان با فره ایزدی گره خورده است. بنابراین، پادشاه مشروع شاهی بود که دارای فره ایزدی هم باشد.این فره تنها به ایرانیانی که دارای خون و نژاد شاهی بودند ،تعلق می گرفت و با بیداد کردن و سر از فرمان دین برتافتن و غرور و امثال آن از دست می رفت.در شاهنامه، پادشاهانی چون جمشید و کاووس به سبب غرور و ارتکاب خطاهای بزرگ، فره و در نتیجه، اقتدار خود را ازدست می دهند. فره، در هر صورت، سرانجام به فرد واجدشرایط می پیوندد و یا از او می گریزد. به عنوان نمونه، در داستان جمشید، او ابتدا دارای فره است، پس از طغیان، فر به شکل مرغی در می آید و از او می گریزد. در ماجرای اردشیر، فر به صورت میشی کوهی به دنبال او می دوید تا سرانجام به اردشیر پیوست:
به دم سواران یکی غرم پاک چو اسبی همی برپراگند خاک
دین باوری
دین باوری یکی دیگر از ارکان حکمرانی و از شرایط پادشاهی در شاهنامه است.
کاویژۀ دین، در ارتباط با حکومت، ایجاد تعادل است. استبداد و خودکامگی حاکم تنها با دین متعادل می شود و حاکم خوب کسی است که داوطلبانه دستورات دین را اجرا می کند، فرمان برداران حکومتی را به رعایت هنجارهای دینی تشویق و در صورت لزوم وادار می کند. نیاز به تفصیل زیاد در این مورد نیست. در شاهنامه، دین و حکومت از ابتدا و هم زمان با پیدایش آمریت با یکدیگر همراه هستند. کیومرث، به عنوان نخستین حاکم، خود مبلغ و گسترش دهندۀ دین بود. فریدون و پادشاهی که در شاهنامه به بزرگی و دادگری ستوده شده اند حاکمانی دین باور بوده اند. در اینجا به این بسنده می کنیم که اردشیر در رابطه با اهمیت دین در امر حکومت می گوید:
چو بر دین کند شهریار آفرین برادر شود شهریاری و دین
نه بی تخت شاهی است دینی به پای نه بی دین بود شهریاری به جای
اسنا مربوطه حکایت از رعایت حقوق شهروندی و نیز وجود اصول حقوق بشر در ایران کهن دارند و نشانه های توجه به این امر را همۀ متون عهد کهن می توان یافت. مثالی در این باره در گرشاسب نامۀاسدی طوسی آمده است:
شاه کابلی گفت کاین نیست داد شهنشه به بیداد فرمان نداد
تو خواهی و خواهد خداوند تاج به سالی دوباره نباشد خراج
تاریخچۀ حقوق بشر و آزادی های عمومی را می توان به آغاز زندگی اجتماعی و تمدن بشر پیوند داد. برای اثبات این موضوع در اینجا چند نکتۀ بسیار مهم از دستورات کلی “کیقباد” را که در حدود چهار هزار سال پیش به کارگزاران حکومتی می دهد می آوریم.
در شاهنامه شاهد آن هستیم که کیقباد در پاره ای از سخنان خود اظهار می دارد که: اکنون قدرت اول جهان ما هستیم و همۀ گیتی زیر فرمان ماست و از این سوی شاهد اول پس از پیروزی بر والرین ، آنیتوخ یا انطاکیه را به تصرف خود درآورد و به کیلیکیه و کاپادوکیه تافت و شهرهای طرسوس و قیصریه را مطیع کرد و سپس راه بازگشت به پایتخت را در پیش گرفت.
سرانجام شاپور در ۲۷۰ میلادی در اثر بیماری جان خود را از دست داد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....