Untitled-2 copy

ما در دو پرسش کلیدی از مخاطبان خود پرسیده ایم که آیا آنها اثر افزایش اشتغال و ایجاد رونق اقتصادی را که در آمارهای رسمی ارائه می‌شود در زندگی خود احساس می‌کنند؟ بررسی نتایج این نظرسنجی نشان می‌دهد بیش از ۸۰درصد شرکت‌کنندگان در آن،‌ پررونق شدن اقتصاد و همچنین کاهش بیکاری را احساس نکرده‌‌اند. هرچند همواره اختلاف‌هایی میان آمار رسمی و آنچه مردم از واقعیت اقتصاد احساس می‌کنند وجود دارد، اما این میزان از تفاوت نیاز به بررسی بیشتری دارد. به نظر می‌رسد با وجود اینکه بخش بزرگی از رشد اقتصادی اتفاق افتاده مربوط به افزایش درآمدهای نفتی بوده است.

این درآمدها تا زمانی که صرف سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها نشود، نمی‌تواند منجر به رشدی رفاه‌ساز شود. از طرف دیگر، سطح تورم اقتصاد ایران به حدی بالاست که حتی اگر درآمدی هم به واسطه رشد اقتصادی به خانوار برسد، به واسطه تورم از آنها پس گرفته می‌شود. کاهش سهم هزینه‌های مربوط به تفریح و آموزش از سبد هزینه‌ای خانوار نیز فاکتور بهتری برای بررسی کاهش قدرت خرید خانوار است.

در رابطه با آمار مربوط به افزایش اشتغال باید توجه کرد که در مرحله اول مشاغل ایجادشده باید پایدار باشند و علاوه بر آن، درآمد آنها به نحوی باشد که باعث بهبود رفاه خانوار شود؛ در غیر این صورت رشد تعداد مشاغل ایجاد‌شده توسط عموم مردم چندان احساس نخواهد شد. نکته مهم دیگری که کارشناسان بر آن تاکید می‌کنند، کیفیت آمار رسمی ارائه‌شده است. در شرایطی که دو نهاد آماری در کشور تصاویر متفاوتی از وضعیت اقتصاد ایران ترسیم می‌کنند، ابهاماتی در زمینه کیفیت این آمارها و نحوه محاسبه آنها به وجود می‌آید.

به گزارش اقتصاددان به نقل از دنیای اقتصاد  ، با بررسی آخرین آماری که از سوی مراجع رسمی منتشر شده است تصویر روبه‌رشدی از اقتصاد ایران به دست می‌آید. برای مثال در فصل بهار، رشد اقتصادی کشور به روایت مرکز آمار، ۷٫۹درصد و به گفته بانک‌ مرکزی، ۶٫۲درصد بوده است. همچنین بر اساس اعلام مرکز آمار در تابستان سال جاری، نرخ بیکاری به رقم ۷٫۹درصد رسیده است. براساس این گزارش، بیش از ۹۰۰هزار نفر از تابستان سال گذشته تا تابستان سال جاری به جمعیت شاغل کشور افزوده شده است.

این اعداد می‌توانند حاکی از ایجاد رونق اقتصادی و همچنین کاهش بیکاری باشند. به دنبال همین موضوع، «دنیای اقتصاد» در نظرسنجی از مخاطبان خود، نظر آنها را درباره این آمارها پرسیده است. نکته جالب در بررسی نتایج این نظرسنجی‌ها این است که بخش زیادی از شرکت‌کنندگان در آن، بهبودهای رخ‌داده به روایت آمار را در زندگی روزمره خود و مشاهداتشان از روند اقتصاد کشور احساس نمی‌کنند.  برای مثال حدود ۹۰درصد از شرکت‌کنندگان در پاسخ به این پرسش که آیا «رونق اقتصاد» را احساس می‌کنند، پاسخ منفی دادند و تنها ۱۰درصد اعتقاد دارند «رونق» به اقتصاد بازگشته است. همچنین حدود ۸۵درصد از شرکت‌کنندگان به کاهش بیکاری اعتقادی ندارند و تنها ۱۵درصد از آنها رشد اشتغال را احساس کردند.

جای خالی رشد باکیفیت

یکی از مهم‌ترین دلایل این موضوع، می‌تواند مربوط به کیفیت رشد اتفاق‌افتاده باشد. به طور کلی کارشناسان تاکید می‌کنند رشد در یک اقتصاد زمانی که ناشی از افزایش درآمدهای نفتی باشد کمتر حس خواهد شد. در چنین شرایطی شیوه مطلوب این است که درآمدهای حاصل از فروش نفت، صرف سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها شود تا بتواند در بلندمدت، رشدی پایدار را برای اقتصاد به ارمغان بیاورد. این در حالی است که در حال حاضر نه‌تنها این درآمدها صرف هزینه‌های جاری دولت می‌شود، بلکه همان را نیز نمی‌تواند به طور کامل تامین کند. نکته مهم این است که در زمینه میزان تحقق این درآمدهای پیش‌بینی‌‌شده برای سال جاری نیز ابهاماتی وجود دارد. رئیس‌ سازمان برنامه و بودجه اخیرا در این رابطه تاکید کرده است که بیش‌برآوردی قیمت نفت عامل ناترازی بودجه بوده است.

نبود فرصت تنفس

موضوع دیگری که می‌توان آن را در احساس نشدن رونق اقتصادی توسط مردم موثر دانست، تورم مزمنی است که اقتصاد ایران طی سال‎های اخیر تجربه کرده است. این موضوع باعث می‌شود همان اندک درآمدی هم که به واسطه رشد اقتصادی ایجاد شده است، با تورم بالا از خانوارها پس گرفته شود و به عبارتی آنها فرصت تنفس نداشته باشند. یکی از مسائلی که به طور ملموس‌تر می‌‌تواند این موضوع را نشان دهد، بررسی سهم تفریح و آموزش در سبد خانوار است.

در بخش اشتغال نیز باید توجه کرد که دلیل اینکه کاهش نرخ بیکاری و رشد اشتغال توسط عموم مردم احساس نمی‌شود، ممکن است میزان پایدار بودن مشاغل ایجادشده باشد؛ به این معنی که این مشاغل در صورتی که پایدار نبوده و در ساختار اقتصاد باقی نمانند، نمی‌توانند منجر به افزایش رفاه شوند. همچنین باید دقت کرد که درآمدی که شاغلان جدید کسب می‌کنند چه میزان خواهد بود؟ در صورتی که همچنان زیر یا حتی نزدیک به خط فقر باشد نمی‌توان گفت رفاه فرد تامین شده است. بنابراین شغل داشتن به‌تنهایی نمی‌تواند منجر به بهبود رفاه فرد شود.

ضرورت بازبینی در کیفیت آمار

یکی دیگر از نکاتی که در این بین باید به آنها توجه کرد کیفیت آمار ارائه‌شده است. کارشناسان معتقدند درحالی‌که در گزارش‌های مربوط به رشد اقتصادی فصل بهار اختلاف حدود ۱٫۷درصدی میان رشد اعلام‌شده توسط مرکز آمار و بانک ‌مرکزی وجود دارد، کیفیت محاسبه این آمارها محل ابهام است و باید شفاف‌سازی لازم در خصوص آنها صورت پذیرد. مجموعه این موارد می‌تواند دلیل حس نشدن رونق اقتصادی و همچنین کاهش بیکاری را توسط عموم مردم تا حدودی روشن کند. نرخ تورم،‌ رشد اشتغال و بیکاری مهم‌ترین شاخص‌های یک اقتصاد محسوب می‌شوند.

پیش از این مرکز پژوهش‌های مجلس در نظرسنجی‌ای خبر داده بود که در مردادماه ۱۴۰۱، میانه نرخ تورم احساس‌شده توسط مردم ۸۶درصد بوده است؛ به این معنی که پنجاه درصد از کسانی که در این افکارسنجی شرکت کردند تورمی بیش از ۸۶درصد را احساس می‌کرده‌اند و پنجاه درصد آنها کمتر از ۸۶درصد را حس کرده‌اند. این در حالی است که بانک‌ مرکزی و مرکز آمار نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه مردادماه سال گذشته را به‌ترتیب ۴۶ و ۵۱درصد اعلام کرده بودند. «دنیای اقتصاد» نیز در نظرسنجی خود دو شاخص مهم دیگر، یعنی بیکاری و رشد اقتصادی، را بررسی کرد که همان‌طور که به آن اشاره شد، بیش از ۸۰درصد شرکت‌کنندگان اعداد اعلام‌‌شده را احساس نمی‌کردند.

با‌این‌حال ممکن است این موضوع مطرح شود که تفاوت میان احساس مردم و آمارهای رسمی منتشرشده درباره متغیرهای اقتصادی امری طبیعی است. البته که نمی‌توان این موضوع را انکار کرد. تفاوت در احساس جامعه از متغیرهای اقتصادی توسط جامعه و آنچه نهادهای رسمی اعلام می‌کنند تنها منحصر به ایران نبوده و حتی در اقتصادهای توسعه‌یافته نیز به چشم می‌خورد. اما نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که این میزان از تفاوت میان آمارهای رسمی و احساس جامعه به‌شدت بالا بوده و تقابل آنها ابهامات بسیاری را ایجاد می‌کند.