فرهنگ مانند درخت نخل است

۱-جهان ما(universe)ازاجزای گوناگون وبهم پیوسته تشکیل شده است،ومانندیک سیستم پویا وباز،منظم وپایدار که درآن هیچ گونه خستگی ،درنگ وتوقفی راه ندارد،درمدارومحورهای تعیین شده،به کارخودادامه می دهد.عناصرمهمی که پیوستگی وهمگرایی مستقیم بازندگی بشردارند  وبه ترتیب تقدم درخلقت هستی بروز وظهورپیداکردند شامل آتش،خاک،آب وباد(هوا)می باشند که به عناصر چهارگانه(اربعه)نام گرفته اند،وخرده سیستم هایی که درزیرمجموعه این عناصر قراردارند،ازجمادات،نباتات،حیوانات وانسان باید نام برد.ارتباط میان این سکونت گاها بسیارمعنا دار می باشند که یک پارچگی جهان رانشان می دهد،به عنوان نمونه جماداتی هستند که هم خواص جمادی دارن وهم نباتی(گیاهی).ونباتاتی وجوددارند که هم خواص نباتی دارند وهم حیوانی.وحیواناتی هستند که شباهت با انسان دارند وباید بیان نمود که انسان یک مجموعه بسیارکوچک از جهان هستی می باشد.
نطق آب،نطق خاک ونطق گِل/هست محسوس حواس اهل دل
جمله ذرات‌زمین وآسمان/باتومی گویند روزان وشبان
ماسمیعیم وبصیریم وهوشیم/باشمانامحرمان ماخامشیم
خامشیم ونعره فریادمان/می رود تا پایتخت یارمان…..مولوی
۲-می خواهم درارتباط بانقش فرهنگ دررفتاراجتماعی وارتباط آن بادرخت نخل که جزونباتات است مطالبی را انشاء نمایم
فرهنگ(،،culture)یک واژه اوستایی است،بروزن ثنگ وازدوکلمه(فر)به معنی شکوه،عظمت واقتدارو(هنگ)به معنی مجموعه مانند هنگ سواره نظام‌ویا سرهنگ به معنی فردی که درراس یک یکان نظامی جهت فرماندهی واعمال مدیریت قرارمی گیرد نامیده می شود.ما باور داریم که ملتی متمدن وبا فرهنگ هستیم  وداری ساختارفرهنگی که ازغنای برجسته ای ازادبیات وعرفان آمیخته است می باشیم.مهمترین اجزای هرفرهنگ زبان وادبیات آن است که عامل حیاتی دریکپارچگی ملی بشمار می رود.پرچم داران زیادی پاسدار این گنجینه(دائره المعارف) که به زندگی معنابخشیده اندتلاش نمودند،مانندفردوسی،حافظ،سعدی مولوی،خیام،رودکی ونظامی و….. که هرکدام‌ستاره ای درخشان درسپهر ادبیات جهان وایران بشمار می روندد.فرهنگ مانند درختی است که ریشه وشاخ وبرگ آن بایدزنده وشکوفا باشد مانند درخت نخل که مشابهتی با انسان دارد درخت نخل به بلوغ می رسد ودارای جنسیت مذکر وموئنث است وواحد شمارش آن برحسب نفر می باشد،این درخت نخل اگر سر آن بریده شود مرگ آن فرامی رسد ،فرهنگ نیز مانند درخت نخل است  وبایدسرآن که همان رفتار وروابط اجتماعی افراد جامعه باهم می باشد باید زنده بماند تا به ما ملت بافرهنگ اطلاق گردد.این رفتار وروابط ازخانه آغاز می شود،وشامل تربیت درست توسط پدر ومادر می باشد وشامل احترام به همدیگر،مراعات حقوق همه اعضای خانواده، واجازه داده شود که فرزندان ازوالدین خود پرسش نمایند ودرموارد لازم والدین خودرا نقدنمایند وبه آنان حق انتقاد وپرسشگری ومشارکت درتصمیم گیری داده شود،واین فضای فرهنگی که محیط براخلاقمداری می باشد باید به درون سیستم آموزش‌جامعه ودرسطح کلان مدیران(بروکرات ها)تسری پیداکند.این فرهنگ باید درتمامی سطوح زندگی فردی،گروهی ،اجتماعی وجامعه بنشیند،رفتار دررانندگی،رفتار درحفظ وبهداشت محیط زست ،رفتار درقانون گرایی،رفتار درپاسخگویی و…..مدیران جامعه همواره باید باتواضع بامردم رفتارنمایند،زیرا آنان وکیل مردم‌هستند واین مردم هستند که آنان را به عنوان نماینده انتخاب نموده اند تابراساس خواسته های جامعه را مدیریت نمایند،نباید فراموش کنیم(قدرت واختیاری) که آنان دارند متعلق به مردم است که برای مدتی به آنان تفویض شده است،مدیران جامعه موظف هستند که حقوق موکلان خودرا محترم بشمارند رفتار وروابط اجتماعی سالم نشانه فرهنگ جامعه است
فریدون فرخ فرشته‌نبود/زمشگ وزعنبرسرشته نبود
به دادودهش یافت این نیکویی/تودادودهش کن فریدون تویی

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

ع