شنا ممنوع! خودکشی آزاد!!
گفت: روزی پیرمردی را در کنار خیابان مشغول گدایی دیدم. نزد او رفتم و پس از پرسوجو فهمیدم که علّت گدایی او استیصال و درماندگی پس از عمری تلاش و کارگری است.به او گفتم: گدایی در شان شما نیست. لااقل چیزی بیاور و بفروش و از سود آن هزینۀ زندگی را تامین کن. پاسخ داد:
گفت: روزی پیرمردی را در کنار خیابان مشغول گدایی دیدم. نزد او رفتم و پس
از پرسوجو فهمیدم که علّت گدایی او استیصال و درماندگی پس از عمری تلاش
و کارگری است.به او گفتم:
گدایی در شان شما نیست. لااقل چیزی بیاور و بفروش
و از سود آن هزینۀ زندگی را تامین کن.
پاسخ داد: سرمایهای ندارم.
بهاو گفتم:من تعدادی کتاب به شما میدهم.آنها را بفروش
و پول آن خرج معیشت خود کن.
پیشنهادم را با خوشحالی پذیرفت.
آن روز تعدادی از کتابهایم را به او دادم .
چند روز بعد باز او را مشغول گدایی دیدم. به او گفتم:آیا کتابها را فروختی؟
پاسخ داد: نه! همه را مامور شهرداری به بهانۀ سدِّ معبر با خود برد و به من گفت:
میتوانی دست خالی کنار خیابان بنشینی و گدایی کنی،چون گدایی منعی ندارد،
ولی کتابفروشی به علّت سدِّ معبر ممنوع است.
میگویند پلیسی را در سواحل اسکاتلند گماردهبودند تا کسی در دریا شنانکند.
روزی پلیس یک نفر را در حال شنا دید. نزدیک رفت و گفت:
چرا در اینجا شنامیکنی؟مگر نمیدانی شنا ممنوع است؟
شناگر گفت: شنا نمیکنم!دارم خودکشی میکنم!
پلیس گفت: ببخشید!فکرکردم شنا میکنید.راحت باشید!چون به من گفتند
شناکردن ممنوع است !ولی دربارۀ خودکشی چیزی نگفتهاند!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!
دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر
https://t.me/nedayemotahar
برچسب ها :سدّ معبر، ، سیدعلیرضا شفیعی مطهر ، طنزسیاهنمایی ، کتاب، ، گدایی،
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰