تاریخ انتشار : جمعه 12 آبان 1402 - 15:00
کد خبر : 145504

سفرنامه ماوراء النهر ( قسمت پنجم، خوارزم) :

سفرنامه ماوراء النهر  ( قسمت پنجم، خوارزم) :

‍ صبح روز سوم، به خیوه مرکز منطقه باستانی خوارزم در نزدیکی آمودریا (رود جیحون) و زادگاه بزرگانی مثل بیرونی و خوارزمی و پوریای ولی رسیدیم. بناهای تاریخی زیادی در گوشه و کنار دنیا هست که گاهی قدمت چند هزار ساله دارند ولی کمتر شهری در جهان وجود دارد که مثل خیوه همه بناهای تاریخی

صبح روز سوم، به خیوه مرکز منطقه باستانی خوارزم در نزدیکی آمودریا (رود جیحون) و زادگاه بزرگانی مثل بیرونی و خوارزمی و پوریای ولی رسیدیم.
بناهای تاریخی زیادی در گوشه و کنار دنیا هست که گاهی قدمت چند هزار ساله دارند ولی کمتر شهری در جهان وجود دارد که مثل خیوه همه بناهای تاریخی آن از خانه های مردم عادی تا کاخ ها و مساجد و مدرسه و…به صورت یک جا و تقریبا دست نخورده باقی مانده باشد.
وقتی وارد بخش قدیمی خیوه شدم ، احساس کردم که در ماشین زمان سوار شده و به چند صد سال قبل برگشته ام.
در همه طرف کوچه های تنگی با مناره ها، گنبدها یا دیوارهای قلعه دیده می شود و گاهی افرادی با عبا و کلاه های قدیمی و شتر، از کوچه ها رد می شوند.
بیشتر قسمت های شهر از دوره شکوه وجلال خانات ترک خیوه باقی مانده است و جالب است که بیشتر آنها به دست ایرانیان و روس هایی که به دست ترکان اسیر می شدند، ساخته شده است. در سال ۱۹۲۰ آخرین خان خیوه به دست بلشویک ها ، خلع شد و همراه خانواده اش به اوکراین تبعید شد. آنها در اوکراین به چنان فلاکتی دچار شدند که برای امرار معاش مجبور به کار در معدن شدند.
بخش مرکزی شهر را “ایشان قلعه” می گویند که با برج و باروی بلندی احاطه شده است.
بعد از دیدن برج و باروی شهر و خرید بلیط ،ابتدا وارد ارگ حکومتی و محل زندگی خان شدیم که در قرن هفدهم بنا شده است. در سالهای بعدی در داخل ارگ، مسجد و ضرابخانه و… هم ساخته شده است.
جالب است که خان های ترک، زندگی در چادرهای عشایری اجدادیشان را بیشتر از کاخ دوست داشتند و داخل حیاط کاخ، چادر به پا کرده و گاهی در آن می خوابیده اند.
بعد نوبت مسجد جامع بود که در قرن دهم ساخته و در قرون بعدی بازسازی شده و بیش از دویست ستون چوبی کنده کاری شده دارد.
از بین ده ها مکان تاریخی ، هجده بنا به موزه تبدیل شده و یک بلیط ترکیبی دارد. چند ساختمان هم کاربری بازار و چای خانه و… پیدا کرده است.
موقع ناهار غذای ملی ازبکستان به نام ” پلوف” را امتحان کردیم. پلوف با برنج، گوشت، هویج، سیر و… پخته می شود و من آن را خیلی پسندیدم‌. پلوف در ازبکستان فقط یک غذا نیست و در مراسم مختلف عزا و عروسی و… با آداب خاص طبخ می شود و جزئی از فرهنگ ازبکستان است.
بعد از ناهار به زیارت آرامگاه پوریای ولی رفتیم. پوریا ، عارف، شاعر فارسی سرا و پهلوانی است که هفتصد سال پیش در بحبوحه حملات مغول در خوارزم متولد شد.
نام دیگر او پهلوان محمود است و آرامگاه دیگری هم به نام او در شهر خوی وجود دارد که من قبلا آن را دیده بودم. آرامگاه او در خوی بر عکس خوارزم ، خیلی ساده و خلوت است.
بعضی مقبره موجود در خوارزم را مربوط به پسر پوریای ولی می دانند که همنام با پدرش بوده است.
گنبد و بارگاه پهلوان محمود، از بزرگترین ساختمان های خوارزم است و زائران زیادی هم دارد .در داخل ساختمان، مقبره چند نفر از خاندان خان های خوارزم هم وجود دارد.
این شعر از پوریای ولی با خط فارسی در بالای مقبره او نوشته شده است:
“سه صد کُوه قاف را به هاون سودن / نُه طاق فلک به خون دل اندودن/ صد سال اسیر بند و زندان بودن / به زان که دمی همدم نادان بودن”

(من فکر می کنم که پوریا این شعر را بعد از بحث با ذوب شدگان در ولایت هلاکوخان گفته باشد که در دوره ما هم قابل درکه!😉)

بعد از زیارت چند مدرسه تاریخی و کاخ دیگر را دیدیم و غروب به مهمان خانه رفتیم.
بیشتر آثار باقی مانده در شهر خیوه مربوط به دوره خانات ترک تبار آن است ولی در اطراف شهر بقایای قلعه های باستانی مربوط به ساکنان ایرانی تبار خوارزم و معابد و دخمه های زرتشتی وجود دارد که ما امکان بازدید از آنها را نداشتیم.

سفرنامه را به صورت تصویری هم می توانید در هایلایت ازبکستان در اینستاگرام من دنبال کنید.
https://instagram.com/shafiei_motahar

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....