تاریخ انتشار : چهارشنبه 11 اسفند 1400 - 19:53
کد خبر : 79793

خط سیر توسعه یافتگی

خط سیر توسعه یافتگی

به گزارش اقتصاددان یک تحلیلگر مسائل اقتصادی در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشت: کلید دگرگونی به سوی توسعه از نوعی دیگر دربرقراری حکمرانی خوب در جامعه است که دولت‌ها نقش تعیین‌کننده درتمهیدات آن دارند.حکمرانی به معنای ساده یعنی سیاست گذاری و تصمیم‌گیری در عرصه عمومی.حکمرانی خوب با قانونمندی،ازادی های مدنی،عدالت،تفکیک قوا،دولت حداقلی،کارامدی دولت،توسعه بخش خصوصی،کارایی

به گزارش اقتصاددان یک تحلیلگر مسائل اقتصادی در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشت:

کلید دگرگونی به سوی توسعه از نوعی دیگر دربرقراری حکمرانی خوب در جامعه است که دولت‌ها نقش تعیین‌کننده درتمهیدات آن دارند.حکمرانی به معنای ساده یعنی سیاست گذاری و تصمیم‌گیری در عرصه عمومی.حکمرانی خوب با قانونمندی،ازادی های مدنی،عدالت،تفکیک قوا،دولت حداقلی،کارامدی دولت،توسعه بخش خصوصی،کارایی قوانین و مقررات،مسئولیت ‌پذیری،آزادی انتخابات،احزاب مستقل،رعایت حقوق شهروندان،رواداری نسبت به اقلیت ها،شفافیت،پاسخگویی و توافق آرا به‌دست می‌آید.با آن،شرایط مشارکت موثر تمامی بازیگران توسعه فراهم شده و آن دگرگونی که به تنهایی از کسی ساخته نیست به صورت جمعی تسهیل می‌شود.

می‌دانیم از خطرات به اصطلاح توسعه کنونی جهان،مساله فقر است و می‌دانیم که فقر همواره ذاتی نیست؛بلکه فرصت و دسترسی نابرابر به منابع است.معتقد نیستیم که در ژن کسی اشکال وجود دارد که تنگدست است.پس باید نگاه تبعیض آمیز در جامعه محو شود ونحوه دسترسی به منابع عوض شود،یعنی باید حکمرانی خوب برقرار شود که همانا الگوی توسعه از نوع دیگری خواهد بود.

برای ایفای مسئولیتی که به نسل بعد از خود می سپاریم باید استانداردهای جدیدی بوجود آیند.باید درباره مهارت های افراد،ارتقاء سطح دانش و عملکرد آنها،نظم کاری و توان مدیریت آنها،انگیزه آنها برای کسب موفقیت،کمال طلبی و همچنین برای تشویق کارآفرینی و تولیدثروت،عالی ترین استانداردها را اتخاذ نمود.

مرحوم دکتر حسین عظیمی از نظریه پردازان برجسته”توسعه”در مدارهای توسعه نیافتگی ایران مرقوم فرموده اند،برای خروج از دور باطل توسعه‌نیافتگی”آموزش”ضروری است.البته فکر می‌کنم که اگر نظام آموزشی ما متحول شود مصرف و سطح زندگی‌مان تغییر می‌کند.درهر حال اگر درآمدهای نفتی کنار برود و برکیفیت زندگی خانوار ما اثر نگذارد،آن‌گاه می‌توان گفت دگرگونی در جهت توسعه صورت گرفته است.

توسعه اگرچه یک پدیده عینی اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی است ولی برخلاف رشد امری پیچیده و چند بعدی است که نمی‏توان آن را به سادگی با شاخص‏های کمّی نظیر درآمدسرانه،ازدیاد پس انداز،سرمایه گذاری،انتقال تکنولوژی‏ پیشرفته از جوامع صنعتی مدرن به کشورهای جهان‏ سوم اندازه‏ گیری کرد چرا که گذشته از بهبود وضع‏ اقتصادی و ترّقی سطح تکنولوژی و ازدیاد ثروت ملّی‏ بایستی تغییرات اساسی کیفی در ساخت اجتماعی،سیاسی و فرهنگی جامعه نیز پدید آید.توسعه‏ فرایندی از تغییر و دگرگونی است که نه تنها بر زمینه اقتصادی بلکه بر سیستم اجتماعی،سازمان سیاسی‏ و بالاخره ضوابطی هم که رفتارهای انسانی را در جامعه رهبری می‏کند اثر می‏گذارد.

باید به این اصل اساسی توجه داشت که‏ تکنولوژی به تنهایی قادر به رشد و توسعه یک کشور نیست بلکه در صورتی که شرایط لازم برای‏ به کارگیری آن و بخصوص رعایت تناسب لازم از حیث انطباق با محیطی که باید در آن به کار گرفته‏ شود فراهم نیاید بی ‏تردید زیانهای آن بیش از منافعش خواهد بود.البته باید توجه داشت که‏ الگوی توسعه کشورهای توسعه یافته با آنچه باید در کشورهای در حال توسعه یافته با آنچه باید در کشورهای در حال توسعه در نظر گرفته شود کاملا متفاوت است.

در یک کشور در حال توسعه در برنامه ‏ریزی توسعه کلان،حذف فقر اجتماعی،تأمین حداقل نیازهای زندگی برای همه،تامین مسکن،آموزش،بهداشت و درمات و غیره می‏تواند جزو اهداف اصلی توسعه باشد و لذا ابزار لازم برای رسیدن به این اهداف نیز باید متناسب با آن انتخاب گردد.باید اضافه نمود که‏ تکنولوژی در ایجاد جهانی بسیار پیچیده با مسائل‏ متعدّد و نو دست داشته است؛مسائلی که زمانی یا اصلا وجود نداشته یا حل نشدنی بوده است.با این‏ مسائل”مانند کنترل آلودگی هوا”اغلب باید از طریق کاربرد تکنولوژی یا توسعه تکنولوژی‏ جدید مقابله کرد.این بدان معنی است که با چیزی‏ به حل مشکلات پرداخته‏ایم که خود در وهله نخست باعث بروز مشکلات شده است.

دولتمردان ما از میان مردم ایران برآمده‌اند و توانایی‌های آنان نیز فراتر ازتوانایی جامعه ای که از آن برآمده اند نیست.در فرآیند توسعه،مجموعه ساختار و توانمندی‌های ذهنی تعیین کننده است.در واقع مسأله اصلی در فرآیند توسعه در ایران این بوده است که ما نیروی انسانی توسعه‌خواه به اندازه لازم و کافی در اختیار نداشته‌ایم.فراتر از این،بنده معتقدم بخش بزرگی از سیاست‌گذاران کشور ما هنوز مفهوم توسعه را هم درک نکرده‌اند و کسانی هم که درکی از توسعه دارند،سیستم و نیرو و انرژی اجتماعی و سیاسی لازم برای پیشبرد فرآیند توسعه را در اختیار ندارند.به تعبیری،شاید در نظر و تئوری،درک مناسبی از توسعه دارند اما در عمل توان تحقق فرآیند توسعه را ندارند.

مرحوم دکتر حسین عظیمی تأکید می فرمودند که اگر می خواهید بدانید که فردی، توسعه‌گرا هست یا خیر،تنها به شعارها،سخنان،ایده‌ها و نظرهای او بسنده نکنید بلکه دقت کنید که او در اطراف خود چه کسانی را به عنوان همکار بر‌می‌گزیند.این تعیین می‌کند که آیا رفتار و الگوی رفتاری او توسعه گراست یا خیر؟اینکه آیا این افراد مهارت توسعه آفرینی دارند یا خیر؟همچنان که مرحوم عظیمی در اواخر عمر پربارشان روی مباحثی همچون آموزش و توسعه مکررا تأکید فرمودنده اند.

مرحوم دکتر عظیمی در ارتباط با صنعت و نقش آن در توسعه اقتصادی معتقد بود که سرمایه ‏گذاری باید برای چند سال به صنایعی معطوف باشد که در جهت تولید مواد اولیه،مواد واسطه‏ای و ماشین آلات و ابزاری که برای صنایع موجود کشور فعّالیت می‏کنند تا به این وسیله حلقه‏ های‏ ارتباطی ایجاد بشود.بتدریج این حلقه‏ های‏ ارتباطی را باید گسترده ‏تر کرده و به همراه آن برای‏ ایجاد فرهنگ صنعتی تلاش وسیعی به عمل آورد. به عبارت دیگر مشکل فعلی این نیست که باید بر صنایع سنگین در مقایسه با سایر صنایع تأکید کرد یا تأکید معکوس داشت.مسئله این است که چگونه‏ باید حلقه ‏های ارتباطی ایجاد کرد،چه صنایعی را چگونه بومی کرد و چگونه فرهنگ صنعتی را بر تفکّر و عمل حاکم ساخت.

براین باورم که توسعه فرایندی است که نقش فرهنگ،نظم اجتماعی،تفکرسیستمی، راهبرد،استفاده از منابع،چگونگی درامدزایی،مسئولیت پذیری،نقش و مشارکت زنان،مهارت پروری،کارایی و بهره وری پر رنگ شده و به موجب آن درآمد سرانه کشور در بازه ای طویل المدت افزایش یابد،دستیابی به تعدادی از هدفهای نمایان مطلوب و نوسازی از قبیل افزایش بازدهی تولید،ایجاد برابری های اجتماعی و اقتصادی، کسب دانش و مهارتهای جدید،بهبود در وضع نهادها و یا به طور منطقی دستیابی به یک سیستم موزون و هماهنگ از سیاستهای مختلف که بتواند انبوه شرایط نامطلوب یک نظام اجتماعی را برطرف سازد .

سپس شاخص های توسعه شکل می گیرند که؛حکمرانی کارآمد،اقتصاد پایدار،کیفیت اقتصادی،امنیت و ایمنی،سرمایه اجتماعی،آزادی های فردی،احترام به حقوق مالکیت،افزایش تولید ناخالص ملّی‏،اشتغالزایی بالا،افزایش سطح درآمدسرانه،افزایش فعالیت های نواورانه،کیفیت زندگی،ارتقاء سطح فرهنگ عمومی،‏افزایش شاخص سوادآموزی،‏توسعه انسانی،سیستم آموزشی توسعه یافته،فضای سرمایه گذاری،شرایط بنگاه داری،،نیروی انسانی ماهر،استانداردسازی،جمعیّت متناسب،‏ارتقاء سطح بهره‏وری‏،گسترش سیستم با کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی‏،حفظ محیط زیست،‌‏مشارکت سیاسی-اجتماعی مردم، توجه به تحقیقات و پژوهش های علمی و تکنولوژیک،تکنولوژی مناسب،‏از آنجا که تکنولوژی در مفهوم عام آن یکی از شاخص‏های اساسی توسعه و ابزار مناسب به‏ منظور تحقق اهداف توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی است.

توسعه یافتگی تنها به حوزه اقتصاد نباید محدود ‌شود. ایران باید درتمامی ابعاد ازجمله اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و سیاسی توسعه یافته باشد.جامعه ما می بایست پس از ارتقاء شاخص های توسعه،از نظر حکمرانی،اقتصادی،ثبات سیاسی،کیفیت زندگی،ارزش های اخلاقی و اجتماعی و همچنین غرور و باور ملّی جامعه ای دارای راهبرد هدفمندتوسعه ای،نظم پذیر،قاعده مند،عدالت محور،خلاق،نواور،پرانگیزه،انرژیک، شاداب،متحد و یکپارچه باشد.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....