حلّ مشکل گرانی!
گفت: این دولت بالاخره کی می خواهد مشکل گرانی را حل کند؟ گفتم: مشکلات اقتصادی به این زودی حل نمی شود. من فکر نمی کنم این دولت بتواند حل کند! گفت: من حل کردم! گفتم: چطور؟ اگر می توانی حل کنی تو را به دولت معرفی کنم تا از نبوغ اقتصادی تو بهره ببرند!
گفت: این دولت بالاخره کی می خواهد مشکل گرانی را حل کند؟
گفتم: مشکلات اقتصادی به این زودی حل نمی شود. من فکر نمی کنم این دولت بتواند حل کند!
گفت: من حل کردم!
گفتم: چطور؟ اگر می توانی حل کنی تو را به دولت معرفی کنم تا از نبوغ اقتصادی تو بهره ببرند!
گفت: بله! من به آسانی مشکل را حل کردم!
دیروز پدرم با ناراحتی از راه رسید و یادداشت صورت خریدهای روزانه را که مادر نوشته بود، به او پس داد و با ناراحتی گفت:
دیگر با این حقوق اندک و قیمت های نجومی نمی توان زندگی کرد. من قیمت هر چیزی را از سوپری پرسیدم ،دیدم بیش از ده برابر شده ،بنابراین هیچ نخریدم.
پدر چون به شدّت از افزایش قیمت ها ناراحت بود،به او چیزی نگفتم. ولی یادداشت مادر را آهسته برداشتم و بدون سروصدا به مغازۀ سوپری رفتم.
در مغازه ضمن خرید برخی ارزاق ضروری به صاحب سوپری گفتم:
از این پس هر وقت پدر من برای خرید می آید،قیمت هر چه را پرسید،شما قیمت را با حذف کلمۀ «هزار» بگویید. مثلاً دبّۀ ماست را به جای ۷۰ هزار تومان،بگویید ۷ تومان! بعداً وقتی کارت عابربانک ایشان را گرفتید،همان قیمت اصلی را محاسبه و از حسابش برداشت کنید!
بدین وسیله مشکل گرانی را حل کردم!
گفتم: ماشالله! تو را چشم نزنند! می ترسم خارجی ها تو را بربایند! هوای خودت را داشته باش!
گفت: چه عجب؟! این دفعه نگفتی چرا باز هم سیاهنمایی کردی؟!
گفتم: این دفعه خودت در شکم سیاهنمایی هضم شده ای!
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :سید علیرضا شفیعی مطهر ، طنز سیاهنمایی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰