تاریخ انتشار : یکشنبه 28 آبان 1402 - 13:51
کد خبر : 147382

بریده هایی از کتاب هنر شفاف اندیشیدن

بریده هایی از کتاب هنر شفاف اندیشیدن

۱. خطای هزینه هدر رفته: چرا باید گذشته را فراموش کنی؟! “تا اینجا آمده ایم… “، “تاکنون اینهمه از کتاب را خوانده ام…”، “اما دو سال صرف این دوره کرده ام…”. اگر با هریک از این نمونه های فکری مواجه شده اید، یعنی خطای هزینه هدر رفته در گوشه ذهن شما مشغول به کار است!

۱. خطای هزینه هدر رفته: چرا باید گذشته را فراموش کنی؟!

“تا اینجا آمده ایم… “، “تاکنون اینهمه از کتاب را خوانده ام…”، “اما دو سال صرف این دوره کرده ام…”.
اگر با هریک از این نمونه های فکری مواجه شده اید، یعنی خطای هزینه هدر رفته در گوشه ذهن شما مشغول به کار است!

خطرناک ترین حالت خطای هزینه هدر رفته وقتی است که زمان، پول، انرژی یا عشق زیادی صرف چیزی کرده باشیم. این هزینه کردن دلیلی می شود برای ادامه دادن، حتی اگر با موضوعی محکوم به شکست سروکار داشته باشیم. هرچه بیشتر سرمایه گذاری کنیم، هزینه هدر رفته بیشتر می شود و بیشتر مجبور می شویم ادامه بدهیم!

سرمایه گذاران اغلب قربانی خطای هزینه هدر رفته اند. بیشتر وقتها، تصمیم های تجاری شان را بر اساس قیمت خرید می گیرند. آنها می گویند: “پول بسیار زیادی بخاطر این سهام از دست داده ام، الان نمی توانم بفروشمش.” این استدلال غیرمنطقی است.

کنکورد نمونه بارز یک پروژه ناموفق دولتی است. هر دو طرف قرارداد- بریتانیا و فرانسه- از مدتها قبل می دانستند تجارت این هواپیمای مافوق صوت هرگز به صرفه نبوده، اما کماکان به صرف هزینه های هنگفت ادامه دادند. شاید فقط برای حفظ ظاهر و نپذیرفتن شکست. به همین دلیل اغلب خطای هزینه هدر رفته را اثر کنکورد هم می نامند.

این خطا منجر به اشتباهات پرهزینه و فاجعه آمیزی در قضاوتها می شود. البته ممکن است دلایل خوبی برای ادامه کار و سرمایه گذاری برای چیزی تا نتیجه دادنش وجود داشته باشد. اما مراقب دلایل غلطی مثل توجیه سرمایه گذاری های جبران ناپذیر باشید.

مهم نیست تاکنون چقدر سرمایه گذاری کرده اید، فقط ارزیابی تان از هزینه ها و سودهای آینده مهم است.

۲. خطای خدمت به خود(تقصیر من نبود)

وقتی یک شرکت سال فوق العاده ای را پشت سر گذاشته، مدیر عامل نمونه هایی از مشارکت ضروری خود را در فعالیتها نام می برد: تصمیم های استثنائی، تلاش خستگی ناپذیر و بکارگیری یک فرهنگ کاری پویا. اما وقتی شرکت سال ناامیدکننده ای را گذرانده، ما در گزارشات بیشتر درباره دیگر عوامل اثرگذار خواهیم خواند: بداقبالی در تغییر ارزش پول، مداخله دولتی، تعرفه های نامشخص، کاهش اعتماد مشتریان و ….

به بیان مختصر، موفقیت را به خود نسبت می دهیم و شکست را به عوامل بیرونی! این همان خطای خدمت به خود است.

در دوره دبیرستان وقتی نمره عالی می گرفتید، تنها عامل خودتان بودید و این نمره خوب نشانه هوش و پشتکار و مهارت شما بود. اگر خراب می کردید آن موقع مشکل از امتحان بود. در بورس اگر سود بکنید، خودتان را تشویق می کنید ولی اگر تراز مالی منفی شود، مشکل فقط و فقط از بازار یا حتی یک مشاور اقتصادی کم عقل است.

ولی چرا ما موفقیت را به مهارتهای خود نسبت می دهیم و شکست را به عوامل دیگر؟ نظریه های بسیاری در این باره وجود دارند. ساده ترین توضیح احتمالا این است که حس خوبی به ما می دهد. اما آگاه باشید که در دنیای جدید، خطای خدمت به خود با ریسک های پنهانی که دارد، می تواند سریعا منجر به فاجعه شود.

ریچارد فولد، که به خود لقب ارباب جهان را داده بود، احتمالا همین خطا را می کرد. او مدیرعامل قدرتمند بنگاه سرمایه گذاری “لمن” بود تا اینکه در سال ۲۰۰۸ ورشکست شد. اگر او هنوز خود را ارباب جهان صدا بزند و انفعال دولت را مسبب تعطیلی بانک خود بداند تعجبی ندارد.

چگونه می توان از خطای خدمت به خود در امان بود؟  اگر دوستانی دارید که به شما حقیقت را بدون هیچ کم و کاستی بگویند بسیار خوش شانس هستید. اگر نه، حداقل یک دشمن دارید که او را به یک قهوه دعوت کنید و نظر صادقانه اش را درباره نقاط قوت و ضعف خود بپرسید. مطمئن باشید همیشه از این کارتان به نیکی یاد خواهید کرد.

۳. خطای عمل: چرا تماشا کردن و صبر کردن شکنجه است؟

در فوتبال هنگام زدن ضربه پنالتی، دروازه بان به اندازه کافی زمان ندارد تا مسیر توپ را ببیند. او باید قبل از ضربه تصمیم بگیرد. آنها معمولا به یکی از دو سمت چپ یا راست جهش می کنند، گرچه تقریبا یک سوم ضربه ها به وسط دروازه زده می شوند. چرا آنها گرفتن پنالتی ها را با این حرکت به خطر می اندازند؟
جواب ساده است: ظاهرسازی.

رفتن به سمت اشتباه کمتر شرم آور به نظر می رسد تا اینکه در یک نقطه بایستی و تماشا کنی که چطور توپ از مقابل تو عبور می کند. این پدیده خطای عمل نام دارد: فعال به نظر بیا، حتی اگر به چیزی نرسی!

اما فقط دروازه بان ها نیستند که قربانی خطای عمل می شوند. پژوهشی نشان داده دخالتهای دیرهنگام پلیس در دعواهای خیابانی پس از توقف و تماشای صحنه و روئت اولین برخورد، به لطف حضور ماموران باتجربه تر صدمات کمتری در پی دارد.

وقتی موقعیت جدید، نامشخص است، خطای عمل برجسته تر می شود. خیلی از سرمایه گذاران در شروع کار، ناتوانی شان برای قضاوت در مورد بازار سهام را با حرکات بیش فعالانه جبران می کنند.

خطای عمل در تحصیل کرده ترین جوامع هم وجود دارد. اگر بیماری یک مریض با اطمینان کامل تشخیص داده نشود دکترها بین مداخله کردن (تجویز درمان) یا منتظر ماندن، تمایل دارند مداخله کنند. چنین تصمیم هایی به تمایل انسان بستگی دارد که می خواهد در شرایط عدم قطعیت، هر کاری بکند جز نشستن و صبر کردن.

اگر با صبر کردن به نفع شرکت، حکومت یا حتی انسانیت تصمیم کاملا درستی بگیری، هیچ افتخار یا مدالی نصیبت نخواهد شد. از طرفی اگر از خودت قاطعیت و قضاوت سریع نشان بدهی و شرایط حتی بطور اتفاقی بهتر شود، ممکن است رئیس تو یا حتی شهردار دستت را بفشارد‌.

جامعه در مقیاس بزرگ تصمیمات عجولانه را به استراتژی های منطقی ای که می گوید صبر کنیم ببینیم چه می شود، ترجیح می دهد. پس وقتی شرایط نامشخص است، عقب بایست تا اینکه تمام گزینه هایت را ارزیابی کنی، هرچند این کار با تحسین مواجه نشود.

“تمام مشکلات بشر ریشه در ناتوانی او در آرام و تنها نشستن در یک اتاق دارد.” این را بلز پاسکال هنگام مطالعه در خانه اش نوشته است.

۴. خطای علت واحد: جستجوی سپر بلا از عصر حجر !

هر فرد منطقی ای می داند هیچ عامل واحدی مسبب وقایعی مانند یک تابستان خوشایند در هند، طلاق یک دوست، جنگ جهانی اول، سرطان، تیراندازی در یک مدرسه و موفقیت جهانی یک شرکت نیست. به عبارت دیگر، صدها، هزارها یا تعداد بیشماری از عوامل در کنار هم جمع می شوند. با این حال ما مدام تلاش می کنیم فقط یک عامل را سرزنش کنیم.

تولستوی در بخشی از کتاب “جنگ و صلح” درست به هدف می زند: “وقتی سیبی می رسد و می افتد، چه چیزی باعث افتادن آن می شود؟ به این خاطر که زمین جذبش می کند؟ به این دلیل که ساقه پژمرده شده؟ یا خورشید آنرا خشک کرده؟ سنگین تر شده؟ باد آنرا تکان داده؟ یا به خاطر پسری که پایین درخت می خواهد آن را بخورد؟ یک عامل واحد، علت آن نیست.”

تصور کن مدیر تولید یک برند شناخته شده “کرن فلکس” برای صبحانه هستی. به تازگی محصول جدیدی معرفی کرده ای. بعد از یک ماه متاسفانه معلوم می شود محصول جدید شکست خورده. برای پیدا کردن علت چگونه عمل می کنی؟
اول باید بدانی هیچگاه فقط یک علت وجود ندارد. یک برگه کاغذ بردار و بطور خلاصه تمام دلایل احتمالی را روی آن بنویس. برای دلایل پشت این دلایل هم همین فرآیند را انجام بده. بعد از مدتی با شبکه ای از عوامل تاثیرگذار احتمالی مواجه خواهی شد.

دوم، آنهایی را که می توانی تغییر بدهی مشخص کن و بقیه را که نمی توانی، پاک کن.

سوم، با تغییر دادن فاکتورهای مشخص شده در بازارهای مختلف، آزمایشهای تجربی را اجرا کن. این کار به زمان و پول نیاز دارد اما تنها راه فرار از باتلاق فرضیات سطحی است.

اعمال ما از برهم کنش هزاران عامل، از استعداد ذاتی گرفته تا تربیت، و از تحصیلات تا تمرکز هورمونها بین تک تک سلولهای مغز ناشی می شود. تا زمانی که به دلایل واحد باور داشته باشیم، همیشه قادر خواهیم بود پیروزی ها و شکست ها را به افراد نسبت دهیم و آنها را مسئول خطاب کنیم. این جستجوی احمقانه به دنبال سپربلا، دست  به دست و به زور منتقل می شود؛ بازی ای که هزاران سال است مردم سرگرمش هستند!

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....