تاریخ انتشار : یکشنبه 1 فروردین 1400 - 19:58
کد خبر : 40066

 بحران‌ها شرایط زندگی را سخت‌تر کرده است

 بحران‌ها شرایط زندگی را سخت‌تر کرده است

مردم به صلح و دوستی نیاز دارند نه تاب‌آوری یک جامعه شناس: اگر بخواهیم درباره بحران‌های اقتصادی که شالوده همه بحران‌هاست صحبت کنیم باید بگویم عملکرد ضعیف در مواجهه با ناهنجاری‌های اقتصادی و ناتوانی در مهم‌کردن اقتصاد به ‌معنای واقعی در شکل‌گیری بحران‌های اجتماعی تأثیر‌گذار بوده است. تحریم را دومین عامل می‌دانم و دست آخر شیوع

مردم به صلح و دوستی نیاز دارند نه تاب‌آوری

یک جامعه شناس: اگر بخواهیم درباره بحران‌های اقتصادی که شالوده همه بحران‌هاست صحبت کنیم باید بگویم عملکرد ضعیف در مواجهه با ناهنجاری‌های اقتصادی و ناتوانی در مهم‌کردن اقتصاد به ‌معنای واقعی در شکل‌گیری بحران‌های اجتماعی تأثیر‌گذار بوده است. تحریم را دومین عامل می‌دانم و دست آخر شیوع کرونا را باید به‌عنوان یکی از مسببان این ماجرا معرفی کرد.

اینکه به شیوع کرونا اشاره می‌کنم به این معنا نیست که قبل از کرونا شرایط خوب بود یا اینکه قبل از تحریم شرایط خوب اقتصادی داشتیم. این دو مقوله شرایط ما را به‌ویژه در بخش اقتصادی بدتر کرد چراکه در نظام اجتماعی ما اساسا اقتصاد یک امر مغفول‌مانده به‌شمار می‌رود و معنای واقعی‌اش را از دست داده است.

اقتصاددانان ایرانی همواره استراتژی دقیق اقتصادی نداشته‌اند و یکسری آرمان‌ها و آرزوهای متعدد اقتصادی مثل اقتصاد مقاومتی، تولید ملی و اقتصاد مستقل و… داشته‌ایم اما در عمل هیچ نقشه‌راه مشخصی وجود نداشته که جامعه را به سمت و سوی ایجاد موقعیت کسب‌وکار و افزایش مهارت و تولید پول و ثروت بکشاند.

نکته اصلی و ریشه بسیاری از بحران‌ها را باید در مهم‌نبودن اقتصاد در نظام اجتماعی جست‌وجو کرد. به ‌نظرم نیرویی که باید در جامعه ایرانی دغدغه تولید مهارت و کار و ثروت داشته باشد غایب است و نظام سیاسی اجازه عرض اندام به آن را نمی‌دهد.

جامعه ایران با بحران در بحران دست و پنجه نرم می‌کند. اگر فقط یک بحران داشتیم موضوع با اراده مقامات و مدیران دولتی و کشوری قابل حل بود. کما اینکه در بسیاری از کشورها واکسیناسیون کرونا در حال انجام است و تا چند‌ماه دیگر از این اوضاع و احوال عبور می‌کنند. در کشور ما بحران‌ها در هم تنیده شده‌اند و در چنین شرایطی پرسش مهم این است که رئیس‌جمهور آینده کدام بحران را باید برطرف کند تا شرایط زندگی مردم تغییر کند. آیا باید با فقر و نابرابری و تبعیض و ناکارآمدی مقابله کند یا برای به‌هم‌ریختگی نظام اجتماعی، فقدان مشارکت عمومی، آلودگی هوا، مشکلات زیست‌محیطی یا مهاجرت بی‌رویه چاره‌ای بیندیشد؟

تصورم این است که درهم تنیده‌شدن بحران‌های اجتماعی شرایط زندگی را برای مردم سخت کرده است. در چنین جامعه‌ای آدم‌ها توانایی عبور از نهادهای مختلف اجتماعی را ندارند و در نتیجه دچار اختلالات رفتاری می‌شوند. در مرحله بعد هم اختلالات معنایی ایجاد می‌شود و بن‌بست اندیشه‌ای شکل می‌گیرد و در نهایت جامعه را دچار بحران‌های اجتماعی متعددی می‌کند. مثلا آنچه دانش‌آموز در خانه و مدرسه می‌آموزد در تضاد کامل است یا آنچه در مدرسه می‌آموزد در مسجد یاد نمی‌گیرد و این دو با آنچه در دانشگاه و در حوزه عمومی می‌بینیم همخوانی ندارد.

تنها راه ما آموزش‌دادن به مردم است. این وظیفه برعهده تلویزیون است اما مدام دولت را تخریب می‌کند و این جریان درنهایت به ظهور لمپنیسم اجتماعی منجر می‌شود. نقد با به استهزا‌گرفتن تفاوت‌های بنیادی دارد.

وقتی نقد می‌کنید همه می‌توانند مورد نقد قرار گیرند و همه امور به‌تدریج اصلاح خواهد شد. درنتیجه آرامش نسبی در جامعه حکمفرما می‌شود. ما باید به مردم آموزش بدهیم و از آنها تمنا کنیم که دیگران و فضای پیرامون‌شان را به رسمیت بشناسند تا تحمل شرایط سخت زندگی برای‌شان آسان‌تر شود. در این بین رسانه‌ها نقشی کلیدی ایفا می‌کنند. ما باید با صدایی رساتر از همیشه، آرامش را برای مردم و جامعه طلب کنیم. تردید نداشته باشید که صدای ما در این عالم باقی می‌ماند و یک روز اثر خودش را خواهد گذاشت.

 

خواننده معزز سلام ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر بالا در پایین صفحه ( ثبت دیدگاه) موجب امتنان است .

 

ع

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....