تاریخ انتشار : چهارشنبه 13 اردیبهشت 1402 - 18:36
کد خبر : 124589

اُسطُقُسٌّ فَوقَ اُسطُقُسّات!!

اُسطُقُسٌّ فَوقَ اُسطُقُسّات!!

گفت: «حُقنه» یعنی چه؟ گفتم: معنای حُقنه در فرهنگ دهخدا اماله‌کردن،فروبردن مایعی از مخرج زیرین به معده است. در فرهنگ‌های معین و عمید نیز،به معنای داخل‌کردن دوای مایعی به وسیلۀ آلتی مخصوص از راه مقعد در روده‌ها برای روان‌کردن شکم بیمار آمده‌است. حالا چطور به یاد این کلمه افتادی؟ گفت: آقای رئیسی در مجلس فرمودند:

گفت: «حُقنه» یعنی چه؟

گفتم: معنای حُقنه در فرهنگ دهخدا اماله‌کردن،فروبردن مایعی از مخرج زیرین به معده است.

در فرهنگ‌های معین و عمید نیز،به معنای داخل‌کردن دوای مایعی به وسیلۀ آلتی مخصوص

از راه مقعد در روده‌ها برای روان‌کردن شکم بیمار آمده‌است.

حالا چطور به یاد این کلمه افتادی؟

گفت: آقای رئیسی در مجلس فرمودند:

«وزیر صمت نسبت به نه‌گفتن به کسانی که می خواهند روابط ناسالمی را به

ایشان حُقنه کنند،مصمّم بوده».

گفتم: ایشان احتمالاً لغت‌نامه‌ای ویژه دارند،که معانی متفاوتی از واژه‌ها و اصطلاحات

برداشت می کنند. مثلاً واژه‌هایی چون « مگاواماتا» به جای« مگا وات» که حتی دستمایۀ

شوخی در صداوسیما شد.« لوکوموتیر»( به جای لوکوموتیو)،« شیخ طوطی»

( به جای شیخ البوطی یا شیخ بوطی) و« پرپکانی»( به جای پروپاگاندا)

از دیگر واژه‌های نوساز ایشان است.

گفت: پس ایشان نیز فیلسوف هستند!

گفتم: کاربرد این‌گونه واژه‌ها چه ربطی به فلسفه دارد؟

گفت:نقل است که میرداماد وقتی از این جهان رخت بربست و به سرای باقی شتافت،

شب اول قبر،نکیر و منکر به بالینش آمدند و پرسیدند:«مَن رَبُّک؟» خدای تو کیست؟

میرداماد در پاسخ گفت: «اُسطُقُسٌّ فَوقَ اُسطُقُسّات».

نکیر و منکر با تعجُّب به هم نگاه کردند و دوباره سوال را تکرار کردند.

میرداماد در پاسخ گفت: «اُسطُقُسّات دگر زو مُتقَن».

خلاصه این ماجرا دو سه بار تکرار شد و این دو فرشته دست از پا درازتر به درگاه

الهی رفتند و قصّه را باز گفتند. ناگهان از عرش ربوبی ندا آمد که:

این مرد را رها کنید. زنده هم که بود حرف‌هایی می‌زد که ما نمی‌فهمیدیم.

مرحوم نیما یوشیج این قصّه را به شعر درآورده که به خواندنش می‌ارزد:

میرداماد، شنیدستم، من

که چو بگزید بن خاک وطن

بر سرش آمد و از وی پرسید

ملک قبر که: « مَن رَبُّک،مَن؟»

میر بگشاد دو چشم بینا

آمد از روی فضیلت به سخن:

اُسطُقُسّی ست – بدو داد جواب –

اُسطُقُسّات دگر زو مُتقَن

حیرت افزودش از این حرف،ملک

برد این واقعه پیش ذوالمن

که: زبان دگر این بنده ی تو

می دهد پاسخ ما در مدفن

آفریننده بخندید و بگفت :

« تو به این بندۀ من حرف نزن

او در آن عالم هم، زنده که بود،

حرف‌ها زد که نفهمیدم من!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....