الزامهای جدی در باب انتخاب و انتصاب مدیران کشور
پس از انتخاب آیتالله رئیسی بهعنوان رئیسجمهور سیزدهم، بیمها تبدیل به امید شده است و همه در انتظار تحولات مثبت نشستهاند. استمرار این امید بستگی فراوانی به کارآمدی و تحولآفرینی مجموعهی دولت در عمل دارد. واقعیت این است که اکنون تودهی مردم و نخبگان مطالبه گر شدهاند و به هر نوع ناکارآمدی و فساد حساسیت
پس از انتخاب آیتالله رئیسی بهعنوان رئیسجمهور سیزدهم، بیمها تبدیل به امید شده است و همه در انتظار تحولات مثبت نشستهاند. استمرار این امید بستگی فراوانی به کارآمدی و تحولآفرینی مجموعهی دولت در عمل دارد. واقعیت این است که اکنون تودهی مردم و نخبگان مطالبه گر شدهاند و به هر نوع ناکارآمدی و فساد حساسیت نشان میدهند. از طرفی؛ جریانهای رقیب و رسانههای معاند همقسم شدهاند تا مانع موفقیت دولت سیزدهم شوند و از همین ابتدای شکلگیری مدام در پی تخریب، سیاه نمایی و برجستهسازی نقاط ضعف هستند تا امید مردم را تبدیل به ناامیدی کنند.
بنابراین؛ بهجرئت میتوان گفت؛ در ۴ دههی اخیر هیچ دولتی بهاندازه دولت سیزدهم از حساسیت و تعیینکنندگی ویژه برخوردار نبوده است. در پاسخ به این حساسیت لازم است مجموعهی مدیران ارشد و میانی و حتی کارمندان بهگونهای گزینش و چینش شوند که شرایط پیش رو را با عمق جان درک کنند و یارای پاسخگویی به امید مردم را داشته باشند.
نیروهای انسانی مستقر در دولت شامل سه دسته میباشند:
١.کارمندان: به افرادی گفته میشود که وظایف محوله قانونی را انجام میدهند.
٢.مدیران: کسانی هستند که یک وزارتخانه، سازمان، نهاد، اداره کل و یا یک بخش را بر اساس آئیننامهها، اسناد و قوانین بالادستی مدیریت میکنند و از ظرفیت انسانی و ذهنی ویژهای برخوردارند.
٣.نخبگان: کسانی هستند که دیدگاههای تخصصی، راهبردی و استراتژیک ارائه میکنند. ارائهی روشهای علمی و خلاقانه برای ارتقاء وضعیت، عملکرد و بهرهوری حداکثری سازمان بر عهده این افراد است. همچنین؛ در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای کلان نقش مؤثر ایفاء میکنند. این دسته؛ از ظرفیت هوش، اراده، خلاقیت، حل مسئله، تصمیمگیری، ادراک صحیح واقعیتها و تفکر منطقی بسیار بالایی برخوردارند. نخبگان جوان که دارای ظرفیت خاص میباشند بهویژه در دوران دفاع مقدس و مدافعان حرم ـ امثال شهید باقری، شهید همت، شهید خرازی و شهید حججی ـ جوانان کاریزماتیکی بودهاند که لزوماً سابقه مدیریتی و اجرایی نداشتهاند اما فرمانده ای کارآمد و تحولآفرین بودهاند.
پر واضح است که سهگانه فوق میبایست هر کدام در موقعیت درست خود قرار گیرند. بهعنوانمثال اگر یک فرد با طرحوارهی ذهنی کارمندی را بهجای یک مدیر یا نخبه قرار دهیم و یا بلعکس؛ نتیجه منفی خواهد بود و میخ ناکارآمدی از همین ابتدا کوبیده خواهد شد.
سه ریخت شخصیتی بر اساس روانشناسی سیاسی
١.ریخت آشوبگر: این ریخت شخصیتی در پی حاشیهسازی، فرافکنی و زیر سؤال بردن شیوهها و دستاوردهای مدیران قبلی است و بهجای تمرکز بر حل مسائل و مشکلات دچار ناکارآمدی، روزمرگی و سیاست زدگی است.
٢.ریخت اصلاحگر: این ریخت در پی تحولآفرینی، اصلاح ضعفها و تبدیل آنها به قوت است. در چارچوب اسناد و قوانین بالادستی، اصلاحات و تغییراتی در ساختارها، عملکردها و رویکردها ایجاد میکند تا بهرهوری را بالا ببرد.
٣.ریخت مدیر و عملگرا: در پی کار جهادی و تلاش خستگیناپذیر برای حل مشکلات است.
انتخاب و انتصاب دو ریخت شخصیتی اصلاحگر و عملگرا موجب برونرفت از بحرانها و توسعه متوازن کشور میشود.
قیدهای الزامآور در انتخاب و انتصاب افراد
١.نداشتن تعارض منافع(ممنوعیت در زمینهی ارجحیت منافع فردی و گروهی و دوستانه بر منافع سازمانی، دولتی و ملی، محدودیت در زمینهی امضاهای طلایی و تعیین سقف حقوق و مزایای مدیران)
٢.مدیر باید از روحیهی فساد ستیزی و مقابله با رانت، پارتیبازی، رشوه و خویشاوند سالاری برخوردار باشد.
٣.لحاظ مدرک تحصیلی مرتبط، تخصص و تجربهی لازم در مسئولیت سپاری
۴.پرهیز مدیران از روش خودمختار و استبدادی و عمل در چارچوب اسناد و قوانین بالادستی کشور
۵.ایجاد سامانهی ارزشیابی مدیران و پروفایل مدیریتی بهمنظور رصد اطلاعات و سوابق مدیران و کیفیت تصمیمگیریها و نتایج و پیامدهای تصمیمات آنها
۶.اتخاذ شیوهی حکمرانی مبتنی بر شورا و جلسه موجب گمشدن فرد تصمیم گیر، فرافکنی و عدم مسئولیتپذیری و پاسخگویی میشود چراکه تصمیم به نام کسی ثبت نمیشود. ازاینرو؛ ضروری است؛ مدیریت شورایی و جلسه محوری حذف و بهجای آن؛ مدیریت مشورتی و شخص محور جایگزین شود بهنحویکه مسئولیت هر شخص در هر تصمیم بهطور شفاف معلوم باشد و پیامدهای آن را نیز بپذیرد.
٧. تفکیک پست کارمندی با پست نخبگی و پست سیاسی با پست تخصصی(تمایز بین کارمند، مدیر و نخبه و سیاسی و متخصص)
٨.لحاظ جوانگرایی، مأموریت گرایی و مسئله محوری در مسئولیت سپاریها
٩.اخذ تعهد حقوقی از افرادی که مدیر میشوند.
١٠.عدم اعتماد به مدیران دولت قبل و عدم بهکارگیری آنان. غالب افرادی که در دولتهای یازدهم و دوازدهم پست گرفتهاند بدون شک
با فساد و ناکارآمدی دولت همسو بودهاند و همذات پنداری و مشارکت داشتهاند و این تعلقخاطر عاطفی و احساسی به دولت قبل مانع وفاداری آنها به دولت سیزدهم میشود و در نتیجه در لباس دوست نقش دشمن را بازی میکنند. از طرفی؛ اکثریت انقلابیهای واقعی در ٨ سال گذشته سرکوب شدهاند و آسیبهای جدی دیدهاند. با این وصف؛ شخصی که مورد تأیید و ملاطفت دولت لیبرال بوده است را بایستی با دید تردید نگریست.
١١. علاوه بر احراز شایستگیهای عمومی و تخصصی نظیر دینمداری، مردمی بودن، انقلابی بودن و داشتن تخصص و تجربهی لازم؛ شخص مدیر بایستی از سلامت روانی و رفتاری برخوردار باشد که شاخص آن به شرح زیر است: الف: پرهیز از حب و بغض و رفتارهای حذفی و خصمانه ب:برخورداری از سرمایهی روانشناختی لازم(صعه ی صدر، تابآوری، خودکارآمدی، مثبت نگری، خلاقیت، هوش معنوی، اعتماد، ظرفیت ارتباط مؤثر، ریسکپذیری، جسارت و شجاعت، قاطعیت و پاسخگویی، انتقادپذیری، انعطافپذیری و … ) ج:برخورداری از سلامت ذهنی و شناختی(هوش، استدلال، حافظه، تصمیمگیری، ادراک درست واقعیتها و … )
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :آیتالله رئیسی ، انتصاب مدیران کشور ، دولت ، سعید عبدالملکی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰