تاریخ انتشار : جمعه 3 شهریور 1402 - 15:17
کد خبر : 137077

ارادۀ مردم در کجای حاکمیّت تبلور دارد؟!

ارادۀ مردم در کجای حاکمیّت تبلور دارد؟!

گفت: فرق عمدۀ رژیم سلطنتی با جمهوری چیست و چرا مردم در سال ۵۷ انقلاب کردند؟ گفتم:ملّت انقلاب کردند تا «ارادۀ مردم» به جای «مطامع حاکم» در ادارۀ امور تبلور یابد و در تحکیم این هدف بود که امام ،رای مردم را میزان دانست. ولی خودکامگی یک فرهنگ است و نمی‌توان آن را با یک

گفت: فرق عمدۀ رژیم سلطنتی با جمهوری چیست و چرا مردم در سال ۵۷ انقلاب کردند؟

گفتم:ملّت انقلاب کردند تا «ارادۀ مردم» به جای «مطامع حاکم» در ادارۀ امور تبلور یابد

و در تحکیم این هدف بود که امام ،رای مردم را میزان دانست.

ولی خودکامگی یک فرهنگ است و نمی‌توان آن را با یک اقدام و بخشنامه از بین برد.

گفت: مثلاً نماینده‌ای می‌گوید:

«دلیل نداشت مردم بدانند که ۱۵۰ نفر از نمایندگان مجلس خودروی شاسی‌بلند گرفتند!

ما این ماجرا را می‌دانستیم اما دلیلی نداشت اطلاع‌رسانی کنیم!»

اگر این نماینده هدف انقلاب و معنای سخن امام را می داند و باور دارد،چرا از آگاهی

مردم یعنی «ولی نعمت» خود می‌ترسد؟

آیا معنای اظهارنظر ایشان این نیست که مردم کاره‌ای نیستند؟

گفتم: هر دیکتاتور یک زبان حال دارد و یک زبان قال. هیتلر از نوادر دیکتاتورهایی است

که زبان حال خود را صادقانه با زبان قال افشا می‌کند!

ای کاش همه دیکتاتورها با همین صداقت عصارۀ پندارهای خود را بیان می‌کردند.

آدولف هیتلر در کتاب «نبرد من» می‌نویسد:

«انسان موجودی است که تا توی سرش نزنند،آدم نمی‌شود! مشورت چه معنا دارد؟

یعنی چه که مُشتی افراد کم‌عقل و کم‌مایه به دورهم بنشینند و با هم سخنانی بگویند

و نتایجی بگیرند. این نتایج هر چه باشد در خور همان انسان‌های حقیر است.

کار درست آن است که یک نفر نُخبۀ برتر برای دیگران تصمیم بگیرد و آن تصمیم را اجرا کند

و این افراد حقیر هم به جبر از او تبعیت کنند!»

گفت:ولی من «روح» سخن هیتلر را در «جسم» اظهارات برخی از مسئولان

احساس می‌کنم!

می‌گویند ناظم یک دبیرستان در مراسم صبحگاه برای تشویق دانش‌آموزان برای شرکت

در انتخابات نطق غرّایی ایراد کرد.یکی از بچه‌ها پرسید:

شما که این قدر رای‌دادن در انتخابات را لازم می‌دانید،چرا به ما اجازه نمی‌دهید دبیران خود

را با آرای خود برگزینیم؟

ناظم که از این پرسش غیرمنتظره گیج شده‌بود،پس از قدری درنگ پاسخ داد:

آفرین! حق با شماست!از این پس در آغاز هر سال تحصیلی با نظر دانش‌آموزان دبیران

بهتر را برمی گزینیم.

دانش آموزان با کف زدن ممتدِّ خود این رویّه مدیریت را مورد تایید و تشویق قرار دادند.

پس از پایان مراسم صبحگاه مدیر در دفتر به ناظم گفت:

این چه قولی بود که به دانش‌آموزان دادی؟ تو که می‌دانی این کار در اختیار ما نیست!

ناظم پاسخ داد:

آقای مدیر! ما فعلاً دل بچّه‌ها را خوش کردیم! هر دانش‌آموز چه می‌داند که دیگری به چه

کسی رای داده؟ما چینش کادر دبیران خود را هر طور دلمان خواست انجام می‌دهیم و به

بچّه‌ها اعلام می‌کنیم این چینش برابر با نظر اکثریّت آرای شماست!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....