تاریخ انتشار : چهارشنبه 13 اسفند 1399 - 12:49
کد خبر : 37835

کار فرهنگی،ارشاد و صداوسیما

کار فرهنگی،ارشاد و صداوسیما

در انجام کار فرهنگی، دکتر علی دهباشی به‌تنهایی یک سر و گردن از ارشاد و صداوسیما بالاتر می‌ایستد اولین‌بار که آقای دکتر علی دهباشی را دیدم، در دفترم در دانشگاه بود. باتفاق مرحوم داریوش شایگان آمده بودند، تا بقول شایگان، نویسندۀ «ما چگونه ما شدیم» را ببینند. من هم مثل همۀ میهمانان ویژه‌ام، برایشان قهوۀ

در انجام کار فرهنگی، دکتر علی دهباشی به‌تنهایی یک سر و گردن از ارشاد و صداوسیما بالاتر می‌ایستد

اولین‌بار که آقای دکتر علی دهباشی را دیدم، در دفترم در دانشگاه بود. باتفاق مرحوم داریوش شایگان آمده بودند، تا بقول شایگان، نویسندۀ «ما چگونه ما شدیم» را ببینند. من هم مثل همۀ میهمانان ویژه‌ام، برایشان قهوۀ فرانسه درست کردم. چند وقت بعد از آن دیدار بود که دوست مشترک‌مان آقای شاهین مدرس پیغام دادند که دکتر دهباشی می‌پرسند که اگر شما را برای «شب‌های بخارا» دعوت کنند، شرکت می‌کنید؟ گفتم شاهین جان با عرض معذرت و شرمندگی، من نمی‌دانم «شب‌های بخارا» چیست. گفت در محل موقوفۀ افشار در شمیران که تعلق به‌دانشگاه تهران دارد، برای بزرگداشت شخصیت‌ها، شبی را اختصاص می‌دهند و از چندین سخنران دعوت می‌کنند تا پیرامون آن شخصیت سخنرانی کنند. دکتر دهباشی مسئولیت این برنامه‌ها را بر عهده دارند. گفتم اگر موضوعی باشد که فکر کنم حرفی برای گفتن دارم، با کمال میل شرکت می‌کنم.

نخستین برنامه‌ای که دعوت شدم، «شب مهاتما گاندی» بود. سفیر هند و چند نفر دیگر هم سخنرانی کردند. شب‌های «نلسون ماندلا»، «منصوره اتحادیه»، «داریوش شایگان»، «دکتر همایون کاتوزیان» و چند شب دیگر هم دعوت شدم. یک شب هم، «شب غرب چگونه غرب شد» بود، که مرحوم داریوش شایگان، دکتر رضا داوری و دکتر نصرالله پورجوادی پیرامون کتاب سخنرانی کردند.

شب‌های بخارا، از معدود گردهمایی‌های فرهنگی بود که نه از گروه فشار خبری بود، نه شعار مرگ بر این و آن داده می‌شد، و نه زنان و مردان می‌بایستی جدا بنشینند.

فضای شب‌های بخارا، انصافاً باز و پربار بود. خودِ دکتر دهباشی با یک کت گشاد و بزرگ، همیشه در جلوی سالن، کنار دیوار می‌ایستاد. بمنطور تجلیل از تلاش‌های فرهنگی‌اش، من همیشه قبل از سخنرانی‌ام، می‌گفتم همۀ این برنامه‌ها به‌همت یک‌نفر و بدون دریافت یک‌ریال بودجه صورت می‌گیرد. و بعد هم ادامه می‌دادم که درد و بلای آن یک‌نفر، یعنی دکتر دهباشی، بخورد بر سر صداوسیما و وزارت ارشاد؛ که با آن‌همه بودجه، عرضۀ برگزاری یکی از این برنامه‌ها را هم ندارند.

دهباشی کلکسیون خودنویس جمع‌آوری می‌کرد. خودنویسی داشتم که خیلی از آثارم را با آن نوشته بودم، و بپاس «شب‌های بخارا»، آن‌را طی مراسمی به‌ایشان تقدیم داشتم.

البته، دعای من در حق دکتر دهباشی، مستجاب نشد. چون او را بعد از سال‌ها خدمت به فرهنگ کشور از اجراء شب‌های بخارا برکنار کردند.

 

1 2 اقتصاددان نوشته

 

اقتصاددان منتظر نظرات و پیشنهادات و راه حل های سازنده شما سروران در دیدگاه ها می باشد.

ع

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....