ما گفته بودیم
کیوان لطفی روی نقشه فقط یک استان است. بخشی از جنوب غربی ایران، که برای خزانهی ملی و سازمان برنامه بوی نفت و نان میدهد و به رسم تاریخی جنوب، ساده، کم توقع و بیشیله پیله است. اما این اسم، یعنی «خوزستان»، مسمایی دارد: روح، جان، تنوع، تکثر، انتظار،قابلیت، نخل، بلوط، پیر، جوان، کارون، تالاب،
کیوان لطفی
روی نقشه فقط یک استان است. بخشی از جنوب غربی ایران، که برای خزانهی ملی و سازمان برنامه بوی نفت و نان میدهد و به رسم تاریخی جنوب، ساده، کم توقع و بیشیله پیله است.
اما این اسم، یعنی «خوزستان»، مسمایی دارد: روح، جان، تنوع، تکثر، انتظار،قابلیت، نخل، بلوط، پیر، جوان، کارون، تالاب، تاریخ، آینده و یک دنیا حرف و درد کهنه!
هشت سال دچار کینِ غیر شدیم. هشت سال بولدوزرها جاده نساختند و در کشاکش سنگرسازی فرسوده هم شدند. سر این کلاف گره خورده را بگیرید و برسید به عوارض مکث ناخواستهی هشت سالهی آن دوران. چرا هشت سال؟ شانزده سال؟ یا هرچند سال که خود میدانید!
تا حالا دقت کردهاید در شهر-سنگرهای «خوزستان» همسایه قدیمی کم داریم؟! کوچ کردهاند. رفتهاند. پخش شدهاند در کوچه کوچهی شهرهای جهان. «خوابگاه» نمیخواستند. حق هم داشتند، خانه میخواستند. جنگ و نگاه پس از جنگ، خوزستان را «گذرگاه» کرده بود و مگر میشود در گذرگاهِ حوادث، عقبماندگی و افسردگی «اقامتگاه» ساخت، نان به کف آورد، آرام خوابید، درس خواند، کار کرد، درآمد داشت و خندید؟!
همهمه، پچ پچ، حرف، فریاد!
مثل همه جایی دنیا، همهمه از خانه، کوچه و خیابان و زیست جهان مردمان معمولی پا می گیرد.
اینجا، تاکسی تریبون است و حرفها نجیبانه تکرار میشود. حرفها بوی درد میدهد. بغضها صدا دارند. شکافها مشهودند. شکاف؟! حفرهها ترسناکند.
مستاجران اتاقهای تودرتوی بوروکراسی وقت ندارند همدلانه گوش بدهند. عادت ندارند واقعی، گرهگشا و بیحضور جارچیان شبهرسانهها گوش بدهند.
رنجها سرگردانند و دانشگاه که فقط سردر، سنگ، شهر دانشگاهی و مدرک نیست. دانشگاه که محل تبانی «شبه علم» و «شبه تصمیم» نیست! دانشگاه مأموریت دارد رنج راستین برآمده از عوالم و عواطف مردمان معمولی را صورتبندی کند و مسئلههای چند مجهولی بنویسد. مسئلهای برای شور و مشورت، برای جلب اجماع عمومی، برای پیدا کردن راهحل واقعی!
سادهتر بگویم:
ما روزنامه نگاران، فرزندان همان مردمان معمولی جهان!
بارها و بارها در سالیان گذشته، کوشیدیم دنیای پیچیده بوروکراسی را به خانه و خیابان نزدیک کنیم. گفتیم، قلم زدیم و نوشتیم. تریبون شدیم. برای گروههای خاموش صدا شدیم و «همهمه» را «فریاد» زدیم. غم نانِ خود را قورت دادیم و از رنج نداری مظلومان گفتیم…
گفته بودیم نگذارید «انسان» و «فاضلاب» به همنشینی عادت کنند، ترسناک است!
گفنه بودیم «کارون» جان ماست، شوخی نکنید!
گفته بودیم سعادت همگانی است، و رنجِ «حاشیه»، «متن» را هم ویران میکند!
گفته بودیم چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است، به داد «جوان بیکار و بینان» خوزستان برسید!
گفته بودیم «چهرهی شهر و روستا» پریشان است، مراقب «روان مردم» باشید!
گفته بودیم سطل زباله شهری محل تقسیم «طلای کثیف» در میان «جاماندگانِ شریف» نیست، بههوش باشید!
گفته بودیم حواستان به «رتبه آموزش و پرورش» باشد، اینقدر «عقبماندگی» ترسناک است!
گفته بودیم تماشای شبانهروزی «زباله»، جان و جسم شهر و شهروند را ویران میکند. علاج کار «بیلبورد درمانی» نیست!
گفته بودیم «شوآف» مردمی بودن حال مردم را خوب نمیکند، احوال جماعت با «تصمیم درست» خوب میشود!
گفته بودیم نمیشود در یک اقلیم یکی کرور کرور حقوق بگیرد و «درِ منهول فاضلاب»، «نان» دیگری باشد!
گفته بودیم «فرزندان نیک استان» را به کار بگیرید. نمیشود اینهمه کارشناس خبره فقط «نظارهگر» باشند!
گفته بودیم «موزه هنرهای معاصر» را رستوران نکنید، شاید آنجا برای شما محلی فانتزی باشد اما برای هنرمندان، «خانه» است!
گفته بودیم به اهواز نگویید «کلانشهر»، سر و روی شهر را با همان آب و صابونها بشویید!
گفته بودیم شرق، غرب، شمال و جنوب ندارد. «جان» و «مال» کشاورز به «آب» است!
گفته بودیم «دامداران» به احشام خود میگویند «دنیا». مراقب دنیایشان باشید!
گفته بودیم «اقوام»، گلهای فرش ایران هستند، مراقب باشید زیر پای سهمخواهان و دلالان له نشوند!»
گفته بودیم هنر در «توزیع» است نه در «تولید»!
گفته بودیم «مدیریت بخشی» منابع آب ویرانگر است، حواستان به «پائین دست» تاریخ و جغرافیا باشد!
گفته بودیم «سنگپرانی» تماشاگران مسابقه فوتبال معنیدار است، ساده نگذرید!
گفته بودیم در «تراز» یک استان استراتژیک و گسترده «آدم بگمارید»، نمیشود با فامیل بازی استان را اداره کرد!
گفته بودیم «محافل مردم نهاد» و «مجامع مدنی» سنگرهای مردمی توسعه هستند. کمک حالشان باشید!
گفته بودیم «زنان و دختران» این سامان درس خواندهاند، حق دارند. مگر میشود نیمی از جامعه «تماشاچی» باشد!؟
گفته بودیم به «پرسشهای جدید» «پاسخهای کهنه» ندهید، مراقب باشید!
گفته بودیم «رسانه» بلندگو نیست، «دیدهبان» است. بگذارید نقد شوید!
گفته بودیم «هورالعظیم» عمیقتر از اقیانوس نیست، برای استخراج نفت، ما را «خانه خراب» نکنید!
گفته بودیم کمدی که نه، تراژدی با «نمک» سد گتوند ما را با خود خواهد برد، حواستان هست؟!
گفته بودیم «نخل» هویت ماست، حیات ماست. سرش را نبُرید!
گفته بودیم «بلوط» امید ماست. سد که میسازید حواستان به تشنگی این نگاهبانان دیرپای سرافراز باشد!
گفته بودیم راه حل «ریزگرد» دستمال خیس درون جیب شما نیست. لابلای علم و تجربه کارشناسان واقعی است، گوش کنید!
گفته بودیم مسئله اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … راه حل اجماعی دارد و لاغیر!
گفته بودیم «تولید»،«خدمات» و «توزیع» جان ندارد، کمک کنید!
گفته بودیم «مسئولیت اجتماعی» تعارف نیست. صنایع را مکلف کنید برای توسعهی استان «بیمنت» هزینه کنند!
گفته بودیم «عین دو»، «حصیرآباد»، «منبع آب»، «ملاشیه» و … یکی هستند. هر چه پایشان بریزید کم ریختید!
گفته بودیم «باشو» فقط در فیلم «غریبهی کوچک» بود، اینکه حالا در میانسالی غریبانه گوشه خیابان بساط میکند معنیدار است، حواستان هست؟!
گفته بودیم هر کس «کت و شلوار» پوشید مدیر نیست و عرصهی مدیریت، محل «سهمخواهی عقبهی تبلیغاتچی منتخبان» نیست!
گفته بودیم اجازه دهید «اجماع عمومی» در کار باشد. استان پیچیده و متکثر خوزستان با «محفل و شبنشینی» مدیریت نمیشود!
گفته بودیم «تصمیم قیممآبانه» عوارض دارد، اتاق کارتان را شیشهای کنید!
گفته بودیم «سرمایهگذار» عاصیاست، «به دادش برسید»!
گفنه بودیم «خوزستان فقط یک استان نیست»، مراقب حالش باشید!
ما گفته بودیم…
ما، نمایندگان خودخوانده افکار عمومی همهمه خانه، کوچه و خیابان را به رسانه آوردیم، چون دلمان می تپید. نگران وجب به وجب خاک و سطر به سطر آرمان بودیم. اگر ما نمیگفتیم دیگران خوش رنگ و لعابتر میگفتند.
گفتیم تا تاریخ شاهد باشد ما حافظ و حامی حال، مال و جان پدران و مادران خود بودهایم!
گفتیم اگر شوخی شوخی سنگ پرتاب کنید، ما جدی جدی میمیریم، گفتیم!
امروز هم میگوییم با ما حرف بزنید! رو در رو، چشم در چشم! در موضع برابر. بدون حضور دوربین و میکروفن.
با ما حرف بزنید! ما را بشنوید! ما یک خانوادهایم. خوش نیست همسایه صدای ما را بشنود!
ما میگوییم: «مظاهرات سلمیه. کاملاً سلمیه! با ما حرف بزنید!»
برچسب ها :بلوط ، کیوان لطفی ، مظاهرات سلمیه ، نخل
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰