تاریخ انتشار : پنجشنبه 3 شهریور 1401 - 15:09
کد خبر : 99116

این حجم از دوگانگی ها را چگونه هضم کنیم!

این حجم از دوگانگی ها را چگونه هضم کنیم!

در پی بمب گذاری روز گذشته در روسیه که منجر به کشته شدن دختر الکساندر دوگین، نظریه پرداز و مشاور پوتین شد، یک روحانی، جواد جلالی، با توئیتی، اینگونه ایشان را مورد دلداری قرار داده است: «مرد بزرگ غصه نخور، دخترت رو در راه جبهه حق از دست دادی! اِن شالله با شهدا محشور بشه!»

در پی بمب گذاری روز گذشته در روسیه که منجر به کشته شدن دختر الکساندر دوگین، نظریه پرداز و مشاور پوتین شد، یک روحانی، جواد جلالی، با توئیتی، اینگونه ایشان را مورد دلداری قرار داده است: «مرد بزرگ غصه نخور، دخترت رو در راه جبهه حق از دست دادی! اِن شالله با شهدا محشور بشه!»

اقتصاددان: در گذشته نیز برای امثال جرج فلوید این ادبیات و غریب نوازی از سوی عزیزان ارزشی انجام و حتی پیشنهاد نامگذاری خیابانی به نام او در بین نمایندگان به سبک خالد اسلامبولی مطرح شد! اینکه فردی چون جرج فلوید با آن سابقه خاک بر سری اخلاقی! و اقای دوگین با تفکر اوراسیاگرایی که از بانیان اصلی پوتین در حمله به اکراین است، اینگونه نزد آقایان که بر ارزش های دینی مثل حجاب تاکید دارند، مورد ستایش هست، قابل تامل و تعجب است!

قابل تاملتر اینکه، همین تفکر و مسئولان همواره سعی کرده اند در این چهار دهه، با نگاه سیاه و سفید، بسیاری از افراد را صرفا به خاطر یک اشتباه یا نقد ساختار، طرد کرده و با انواع محدودیت و تهدیدها بنوازند! حال چگونه است که در نگاه به این افراد خارجی، خاکستری دیده و از بسیاری از بی اخلاقی و رفتارهای غیرانسانی و دینی آن ها، به صرف داشتن هدف مشترک در تقابل با غرب، گذشته و اینگونه آن ها را قدر داده و آرزوی محشور شدن با بزرگان دین و رجوع هنگامه ظهور نوید می دهند، تناقضی به پهنای گیتی در خود دارد که بسیاری را به تفکر و تأمل وامی دارد!

البته این تبعیض صرفا در نگاه به خارجی ها نیست و در ابعاد داخلی هم بسیار از این موارد برای تاکید داریم! مثلا؛ سال هاست که خیابان و اماکن بی شماری به نام دو شخصیت دینی؛ شیخ فضل‌الله نوری و آیت الله کاشانی، در کشور نامگذاری شده است. این دو به دلیل آبشخور فکری ساختار و برخی نهادهای امروزی، و تقابل با تفکر غربی، بسیار مورد توجه و محبوب حاکمیت هستند. جالب اینکه در آنسو هر دو، از طرفداران راستین نظام پادشاهی بودند!

مثلا آیت الله کاشانی در مصاحبه با روزنامه کیهان چند روز پس از کودتای ۲۸ مرداد و همزمان در جواب سوال خبرنگار اخبار الیوم مبنی بر اینکه به ‌نظر شما بزرگ‌ترین اشتباه مصدق کدام است، گفت: «پایمال کردن قانون اساسی و و عدم اطاعت از اوامر شاه» او هم‌چنین اشتباه بزرگ مصدق را تلاش برای برقراری جمهوریت شمرد و گفت: «مصدق برای برقراری جمهوریت می‌کوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد. منبع: کیهان، ۲۳ شهریور ۱۳۳۲ مجموعه‌ای از مکتوبات وسخنرانی‌های آیت‌الله کاشانی، ج۳، ص ۱۱۲»

یا در مورد شیخ فضل الله نوری، طبق اطلاعات و مدارک تاریخی که برای همه محل استناد است، او با چرخش در مواضع خود، به صف مخالفان مشروطه پیوست و یکی از حامیان اصلی بازگشت استبداد محمدعلی شاه و دوران مصیب بار استبداد صغیر بود و نهایت جانش را به این جرم از دست داد…

حال ممکن است توجیه شود این مربوط به گذشته و اقتضای آنزمان بوده! ولی چگونه است که بسیاری از هنرمندان و مسئولان رژیم گذشته، صرفا به دلیل ایفای نقش ‌و‌ مسئولیت تا آخر عمر آواره و با ممنوعیت کار و‌ حرفه خود مواجه شده و حتی فرزندان افرادی که در زمان گذشته به فلان گروه وابستگی داشتند همچنان از عضویت و استخدام در نهادهای دولتی و تصاحب مشاغل دم دستی محروم هستند؟

می توان تناقضات بسیاری را در ساختار حاکمیت برشمرد. دوگانگی هایی که برای مردم گاهی گیج کننده و آزاردهنده هستند! بدون شک اگر این تناقضات در کشورهای دیگر رخ دهد، به دلیل الویت و محور بودن منافع مردم و کشور در آن ها، می توان توضیح و توجیه منطقی کرد. مثل سیاست های اردوغان در مواجهه با کشورهای دیگر و چرخش‌های مرتب در سیاست های خارجی خود!

ولی در کشوری که مبنای آن در مواجهه با بزرگترین اهداف و چالش های آن، مخصوصا در تعاملات جهانی، اهداف ایدئولوژیک محور و اصل بوده و بسیاری از منافع مردم و کشور به پای آن قربانی شده، این تناقض و استانداردهای دوگانه در برخورد و عمل، محل انتقاد و بحث است. مثل مواجهه با غرب و آمریکا که از شعار و هدف استکبارستیزی لحظه ای عدول نکرده و به آن پایبند هستیم، ولی از آنسو در حکومتی اسلامی، کشورهای نزدیک و به قول خودمان دوست ایران، همگی از کره شمالی و چین تا روسیه و کوبا، در گذشته یا امروز ، هیچ میانه ای با دین و مسلمانانی نداشته و طبق تعریف و معیار آقایان بر مدار کفر و کافری هستند!

نتیجه؛ در این ساختار همه چیز به پای ارزش و هدفی به نام «تقابل با غرب» قربانی شده و هر چیزی که در جهت این هدف باشد، حتی در مخالفت با کلیه ارزش ها و مبانی دینی، می تواند مقبول و در نتیجه به خلق این دوگانگی ها منجر شود.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....