شاغلان فقیر
عوامل ایجاد اشتغال ناقص
اشتغال ناقص یکی از شاخصهای مهم بازار کار است و آمارها نشان از آن دارد که این شاخص از سال ۱۳۹۶ تاکنون همواره بین ۲ تا ۵/۲ میلیون نفر متغیر بوده و روند کاهش داشته است که با توجه به شرایط باید مورد توجه قرار گیرد. به عبارتی این افراد به دلایل مختلف مجبور هستند
اشتغال ناقص یکی از شاخصهای مهم بازار کار است و آمارها نشان از آن دارد که این شاخص از سال ۱۳۹۶ تاکنون همواره بین ۲ تا ۵/۲ میلیون نفر متغیر بوده و روند کاهش داشته است که با توجه به شرایط باید مورد توجه قرار گیرد. به عبارتی این افراد به دلایل مختلف مجبور هستند کمتر از میزان استاندارد در هفته کار کنند.
طبق تعریف آماری نیز افراد دارای «اشتغال ناقص» شامل تمام شاغلانی است که به دلایل اقتصادی نظیر رکود کاری، پیدا نکردن کار با ساعت کار بیشتر، قرار داشتن در فصل غیرکاری و به هر دلیل دیگری، کمتر از ۴۴ ساعت در هفته کار میکنند و خواهان و آماده برای انجام کار اضافی در هفته هستند؛ به عبارتی این افراد به دلایل مختلف مجبور هستند کمتر از نٌرم استاندارد در هفته کار کنند. نوع فعالیت این افراد تحت عنوان اشتغال ناقص شناخته میشوند.
با توجه به اینکه در ماده ۵۱ قانون کار، صراحتا عنوان شده مجموع ساعات کار مشمول این قانون در هر هفته نباید از ۴۴ ساعت تجاوز کند، بنابراین غالب کارفرمایان شاغلان ناقص، به این تفسیر که حداقل ساعت کار در هفته باید ۴۴ ساعت باشد، از ارائه خدمات و مزایای قانون کار و تامین اجتماعی به نیروی کار خود سر باز میزنند.
این در حالی است که در شرایط فعلی درآمد افراد شاغل تماموقت کفاف زندگی آنها را نمیدهد و برای کسب درآمد بیشتر به شغلهای دوم و سوم رو میآورند در مقابل برخی حاضر میشوند با دستمزد و ساعت کار کمتر و بدون مزایا به صورت نیمهوقت کار کنند و در برخی موارد در آمارگیریها به عنوان شاغل محسوب میشوند.
روند اشتغال ناقص
به گزارش اقتصاددان به نقل از جهانصنعت ، بر این اساس روند سهم اشتغال ناقص در کشور از تابستان سال ۹۲ تا تابستان امسال نشان میدهد این سهم تا انتهای سال ۹۷ تقریبا روند صعودی را طی کرده است. به دلیل افزایش حداقل سن افراد واجد شرایط کار از ۱۰ سال به ۱۵ سال توسط مرکز آمار ایران، کودکان بین ۱۰ تا ۱۵ سال از آمارهای پس از سال ۹۸ حذف شدهاند. به همین دلیل پس از سال ۹۸ سهم اشتغال ناقص وارد یک روند نزولی شده و تا پاییز امسال این روند نزولی ادامه یافته است.
در واقع تا پیش از سال ۹۸ مرکز آمار ایران دادههای خود را براساس جمعیت ۱۰ سال به بالا محاسبه میکرد. به عبارتی جمعیت در سن کار ۱۰ سال به بالا محسوب میشدند، اما در سال ۹۸ مرکز آمار این سن را به ۱۵ سال تغییر داد به همین جهت تمامی آمارهای نیروی کار از این تغییر تاثیر پذیرفت. اشتغال ناقص نیز از این قضیه مستثنا نبوده است.
در نگاه اول روند سهم اشتغال ناقص یک رفتار فصلی را از خود بروز میدهد. به طوری که در بهار و تابستان هر سال سهم اشتغال ناقص پایین بوده ولی در پاییز و زمستان افزایش مییابد. علت این اتفاق را میتوان در اشتغال بخش کشاورزی جستوجو کرد. از آنجایی که اشتغال در بخش کشاورزی در نیمه اول سال نسبت به نیمه دوم رونق بیشتری دارد و ساعت کاری کشاورزان بیشتر است میتوان گفت اشتغال ناقص در بهار و تابستان پایینتر از پاییز و زمستان است، بنابراین باید توجه داشت که کاهش نرخ اشتغال ناقص الزاما نشاندهنده این نیست که افراد موفق به یافتن شغل با ساعت کاری بیشتر شدهاند، بلکه ممکن است ناشی از خروج کامل آنها از بازار کار و در نتیجه محاسبهنشدن در آمار باشد.
از سوی دیگر نیز با تغییرات جدید مرکز آمار ایران و حذف کودکان بین ۱۰ تا ۱۵ سال از آمارهای بازار کار، روند سهم اشتغال ناقص دچار افت شدید شده است و اثر اشتغال ناقص این کودکان از سال ۹۸ به بعد در آمارها دیده نشده است.
جزییات اشتغال ناقص در پاییز ۱۴۰۲
آخرین گزارش مرکز آمار ایران درباره بررسی نرخ بیکاری افراد ۱۵ساله و بیشتر نشان میدهد جمعیت شاغلان ۱۵ساله و بیشتر در فصل پاییز ۲۴ میلیون و ۷۷۵ هزار نفر بوده که نسبت به فصل مشابه سال قبل ۷۰۶ هزار نفر افزایش داشته است. بررسی اشتغال در بخشهای عمده اقتصادی نشان میدهد در پاییز ۱۴۰۲، بخش خدمات با ۱/۵۲ درصد بیشترین سهم اشتغال را به خود اختصاص داده است. در مراتب بعدی بخشهای صنعت با ۳/۳۴ درصد و کشاورزی با ۶/۱۳ درصد قرار دارند.
با این حال بررسی سهم اشتغال ناقص بیانگر آن است که ۱/۸ درصد جمعیت شاغل ۱۵ساله و بیشتر، دارای اشتغال ناقص بودهاند. این شاخص در بین مردان بیشتر از زنان و در نقاط روستایی بیشتر از نقاط شهری بوده است. سهم اشتغال ناقص در پاییز ۱۴۰۲ نسبت به فصل مشابه سال قبل ۴/۱ درصد کاهش پیدا کرده است.
در پاییز ۱۴۰۲، بررسی سهم جمعیت ۱۵ساله و بیشتر دارای اشتغال ناقص نشان میدهد که ۱/۸ درصد جمعیت شاغل، به دلایل اقتصادی (فصل غیرکاری، رکود کاری، پیدا نکردن کار با ساعت بیشتر و…) کمتر از ۴۴ ساعت در هفته کار کرده و آماده برای انجام کار اضافی بودهاند. این در حالی است که ۷/۳۷ درصد از شاغلان ۱۵ ساله و بیشتر، ۴۹ ساعت و بیشتر در هفته کار کردهاند.
افراد دارای اشتغال ناقص در کشور در پاییز ۱۴۰۲ حدود ۲میلیون و ۷ هزار و ۹۹۸ نفر بوده است که این تعداد در سال پاییز ۱۴۰۱ حدود ۲ میلیون و ۲۷۴ هزار و ۸۳۷ نفر بوده است. یعنی حدود ۲۶۶ هزار و ۸۳۹ نفر کاهش یافته است.
محمد عبدالهی کارشناس حوزه کار در این ارتباط میگوید: تقریبا نرخ اشتغال ناقص ما ۸ درصد است یعنی اینکه افرادی که در هفته زیر ۴۴ ساعت کار میکنند و برای بهبود وضعیت معیشت خانوار علاقهمند به کار کردن بیشتر هستند، اما امکانش وجود ندارد، بنابراین اگر از منظر سیاستگذاری نگاه کنیم افراد دارای اشتغال ناقص هم باید بیکار لحاظ شوند، زیرا معیشت خانوارشان تامین نمیشود.
وی تاکید میکند: بر این اساس نرخ بیکاری ۶/۷ درصدی به لحاظ شاخصهای بینالمللی درست است اما به لحاظ کارکردی برای برنامهریزی در حوزه کار نمیتواند شاخص درستی باشد، از این رو اگر سیاستگذار به دنبال بهبود بازار کار کشور است نباید فقط به عدد نرخ بیکاری توجه داشته باشد بلکه باید نرخ جمعیت فعال و نرخ مشارکت اقتصادی را نیز در نظر بگیرد.
عبدالهی میگوید: حال اگر این ۸ درصد را در کنار نرخ ۶/۷ درصدی اعلامی مرکز آمار بگذاریم، میبینیم که نرخ بیکاری نزدیک به ۱۵ درصد میشود. این کارشناس حوزه کار بیان میکند: از منظر شاخصهای بینالمللی بازار کار که توسط سازمان بینالمللی کار ارائه میشود، وضعیت بازار کار همین نرخهای اعلامی از سوی مرکز آمار است و خدشهای به آن وارد نیست، اما اگر واقعا میخواهیم در مورد بازار کار و مشخصا اشتغالزایی و سیاستگذاری در این حوزه صحبت کنیم، باید سراغ شاخصهای دقیقی برویم که بیانگر واقعیتهای بازار کار ایران هستند.
رکود اقتصادی عامل ایجاد اشتغال ناقص
طبق تاکید کارشناسان حوزه کار، هر زمان که استفاده از نیروی کار در حد کمتر از بهرهوری واقعیاش باشد، اشتغال ناقص شکل گرفته است. این پدیده در اقتصاد کلان از اهمیت بالایی برخوردار است و دلایل بروز آن میتواند متفاوت باشد، همچنین ممکن است در چند حالت متفاوت نمایان شود. براساس تعریف ارائهشده از مرکز آمار کسانی شامل وضعیت اشتغال ناقص هستند که حاضر در سر کار یا غایب موقت از کار بوده و به دلایل مختلف کمتر از ۴۴ ساعت در هفته کار کرده و خواهان ساعت کاری بیشتر هستند.
در این بین بررسیها نشان میدهد اشتغال ناقص یکی از پدیدههای رایج اقتصاد کلان در کشورهای در حال توسعه است و از نظر مباحث توسعهای این پدیده یکی از دلایل فقر در این کشورهاست. به طور کلی این شاخص حالتهای متعددی دارد، در حالت نخست چنانچه فرد در شغلی باشد که تخصص آن را ندارد، به عنوان مثال چنانچه یک مهندس عمران راننده تاکسی باشد، یک نوع از اشتغال ناقص محسوب میشود (البته در ایران چنین نیست). حالت دوم زمانی که نیروی کار مایل باشد در هفته بیشتر از مدت زمان کنونی کار کند، این حالت مبنای محاسبه در ایران است. همچنین حالت سوم نیز در وقتی است که کارفرمایان برای اجتناب از برخی مسائل مانند بیمه، از پذیرش کارگران تماموقت صرفنظر کنند.
به طور کلی نیز رکود اقتصادی از جمله مهمترین عواملی است که در اقتصاد موجب فراگیری اشتغال ناقص میشود، حتی ممکن است در این برههها نرخ بیکاری پایین هم باشد (به دلیل ناامید شدن از پیدا کردن شغل در شرایط رکودی، از جستوجوی کار منصرف شوند) اما کسانی که متقاضی شغل هستند در شغلهایی مشغول به کار هستند که کارایی لازم را ندارند.
اگر از منظر سیاستگذاری نگاه کنیم افراد دارای اشتغال ناقص هم باید بیکار لحاظ شوند، زیرا معیشت خانوارشان تامین نمیشود و احتساب این افراد در جمعیت شاغل نیز به لحاظ کارکردی برای برنامهریزی در حوزه کار نمیتواند شاخص درستی باشد.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :اشتغال ناقص ، رکود اقتصادی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰