۱۰ انگاره برای توجیه اهمیت اقتصاد دانش بنیان

به گزارش اقتصاددان یک تحلیلگر برنامه ریزی آموزشی در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشت:

تأکید بر اهمیت اقتصاد دانش بنیان در محور زمان بر این مبنا است
که با تغییرات سریع و گاهی حرکات اساسی مشخص می شود، مقاومت و عدم سازگاری به موقع در برابر تغییر تکنولوژی، غیرممکن است. این مساله هم برای مردم و هم برای سازمان ها دارای اهمیت است.مفهوم اقتصاد مبتنی بر دانش، مقوله ای است که ابزارهای تکنولوژی را بسط می دهد و بر شرایط زیر استوار است:
۱.پدیده‌های معرفتی را «معجزه جهان بشری» می‌دانند که طولانی و پیچیده است برای پیش بینی آینده ای مشابه، تاریخ می تواند مورد توجه حال باشد. در جامعه جدید، جامعه اطلاعاتی، نقش شگرفی در پیشرفت جوامع اقتصادی دارد.
۲. اساساً منبع اقتصادی، دیگر نه سرمایه، زمین و کار فیزیکی نیست.
چشم انداز مدیریت تمایل به قدیمی شدن دارد. دانش منبع جدید است و همه شرکت های دانش بنیان شالوده های اساسی آن هستند
شرکت های اطلاعاتی مبتنی بر دانش است و همه مدیران در این سازمانها، مدیران دانش محور هستند.

۳.در حال حاضر ما شاید از نیمه گذار بین اقتصاد قدیم و جدید فاصله داریم، ولی می‌توانیم این روش را شروع کنیم. چگونگی و نگرش به افق اندیشه اطلاعات، زمینه ساز آینده ماست.

۴. بسیاری از شرکت ها به این درک رسیده اند که به چیزی بیش از یک امر عادی (و حتی ناخودآگاه) نیاز دارند.
و آن چیزی نیست به جز رویکرد به دانش مبتنی بر اقتصاد در راستای بینش شرکتی، اگر تصمیم بر این باشد که اقتصاد امروز و فردا بر یک مدار منطقی جریان یابد، بایستی پیچیدگی های ورود شرکت های دانش بنیان را بر خود هموار سازد و آن را بر حاکمیت سرمایه مقدم بداند. یک شرکت حقیقتاً مجموعه ای از افراد است که برای تولید کالاها، خدمات یا ترکیبی از این دو سازماندهی شده اند.
۵. توانایی تولید این شرکتها بستگی به آنچه که آنها در حال حاضر می دانند و به دانشی که در آن تعبیه شده است بستگی دارد
روال و ماشین آلات تولید دارایی های مادی یک شرکت ارزش محدودی دارد مگر اینکه افراد بدانند با آنها چه کار کنند
۶. عناصر اقتصاد دانش بنیان
آلن برتون جونز یکی از محققان ارزشمند حوزه دانش بنیان، در مقاله خود بر این باور است که “سرمایه داری دانش – تجارت، کار و یادگیری در اقتصاد جدید”سه مفهوم در اقتصاد مبتنی بر دانش – داده، اطلاعات ودانش هستند.
۷.همانطور که می دانید؛ داده ها مجموعه ای از حقایق گسسته و عینی در مورد رویدادها هستند. که ظهور و بروز آن در یک زمینه سازمانی، داده ها بیشترین نمایه کاربردی را شامل می شوند.و به عنوان سوابق ساختار یافته تراکنش ها توصیف می شود. جمع آوری داده های کافی،، و به طور عینی، تصمیمات صحیح را به صورت خودکار نشان خواهند داد. اما جمع آوری داده های بیش از حد می تواند کار را سخت تر کند
از این حیث لازم است اولا مجریان امر و برنامه ریزان این حوزه، داده های مهم را شناسایی کرده و به آن عمق و معنا بخشند. ثانیا هیچ معنای ذاتی در داده ها وجود ندارد. البته باید دقت کنیم در این راستا فقط داده ها را فراهم کنیم
بدون قضاوت یا تفسیر یا مبنای عمل.
۸- اطلاعات یک پیام است که معمولاً به شکل یا سند یا یک ارتباط شنیداری یا قابل مشاهده است. یک فرستنده و یک گیرنده اطلاعات به منظور تغییر نحوه درک گیرنده از چیزی است.
اطلاعات از طریق شبکه های سخت و نرم در سازمان ها حرکت می کند. بر خلاف داده ها، اطلاعات معنی دارد. داده ها زمانی به اطلاعات تبدیل می شوند که تولید کننده اطلاعات به آن معنا بخشد. این امر می تواند به با زمینه سازی، متراکم کردن یا طبقه بندی آن محقق شود.. البته باید توجه داشت که اطلاعات (یا
دانش) نباید با فناوری ارائه دهنده آن اشتباه گرفته شود.

۹- تعریف جامع کلمه دانش بسیار دشوار است، زیرا ابتدا باید درک کرد که چیست؟
اگر به جای آن بر «تعریف کاری» تمرکز کنند که برای اهداف کتابشان مناسب‌تر است، ترکیبی سیال از تجربه قاب‌بندی‌شده، ارزش‌ها، اطلاعات زمینه‌ای، و بینش تخصصی که چارچوبی را ارائه می‌کند
برای ارزیابی و ترکیب تجربیات و اطلاعات جدید محاسبه می شود. از افکار سرچشمه می گیرد و در اذهان اعمال می شود
روال های سازمانی، فرآیندها، شیوه ها و هنجارها. دانش از اطلاعات به عنوان اطلاعات ناشی می شود
از داده ها ناشی می شود. این تحول برای مثال از طریق ارتباط، گفتگو یا مقایسه اتفاق می افتد

۱۰.اقتصاد دانش بنیان را می توان متفاوت از متخصصان تعریف کرد:
مکانیسم یکپارچگی اقتصادی یک “جامعه ضد سرمایه داری” خواهد بود… اساساً منابع اقتصادی، «میانگین تولید» دیگر نه سرمایه است و نه منابع طبیعی و نه
“کار یدی”.

بلکه بر اساس تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات خواهد بود.
لذا در جامعه ای که کاملاً وابسته به اطلاعات است، اما به رشد تعداد آنها نیز وابسته است

فلسفه دانش کلاسیک و مدرن دیگر فقط “یک فرآیند ذهنی انسان” در نظر گرفته نمی شود،
بلکه فرآیندی از سیستم های هوش مصنوعی، سازمان های صنعتی، اقتصادی و اجتماعی، از
سازمان هایی که شامل افرادی می شوند که با عوامل نرم افزاری، ربات های هوشمند و اینترنت همکاری می کنند.

ح