۱۰ اثر رایج تورم بر اقتصاد کشورها
به گزارش اقتصاددان یک تحلیلگر مسائل اقتصادی در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشت: واقعیت های روز کشورهای دنیا نشان می دهد: تورم عبارت است از افزایش کلی قیمت کالاها و خدمات در طول زمان. نرخ تورم سالانه در ایالات متحده بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۲۰۲۲ به طور متوسط ۳٫۲۷ درصد بوده است. بنابراین تورم متوسط
به گزارش اقتصاددان یک تحلیلگر مسائل اقتصادی در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشت:
واقعیت های روز کشورهای دنیا نشان می دهد:
تورم عبارت است از افزایش کلی قیمت کالاها و خدمات در طول زمان. نرخ تورم سالانه در ایالات متحده بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۲۰۲۲ به طور متوسط ۳٫۲۷ درصد بوده است.
بنابراین تورم متوسط در کشورها بیش از یک قرن است که یک واقعیت زندگی بوده و وضعیت طبیعی اقتصادی کشورها را دستخوش تغییر کرده است.
همانطور که می دانیم بر اساس ادبیات اقتصادی، تورم، افزایش مداوم و گسترده قیمت کالاها و خدمات در طول زمان است که قدرت خرید را کاهش می دهد.
نرخ تورم کوچک اما مثبت از نظر اقتصادی مفید است، در حالی که تورم بالا تمایل دارد از خود تغذیه کند و عملکرد بلندمدت اقتصاد را مختل کند.
املاک و مستغلات، کالاهای انرژی و سهام ارزشی در طول دوره های تورم بالا یا در حال افزایش از لحاظ تاریخی عملکرد بهتری داشته اند.
در مقابل، اوراق قرضه و سهام در حال رشد گران قیمت به دلیل کاهش تورم ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی آنها برای سرمایهگذاران، با تاخیر مواجه میشوند.
اثرات تورم:
۱٫ تورم قدرت خرید را از بین می برد
این موضوع اولین و فراگیرترین اثر تورم است. افزایش کلی قیمتها در طول زمان، قدرت خرید مصرفکنندگان را کاهش میدهد، زیرا مقدار ثابتی از پول به تدریج مصرف کمتری را تحمل میکند. مصرف کنندگان قدرت خرید خود را از دست می دهند، چه تورم ۲ درصد باشد یا ۴ درصد. آنها فقط دو برابر سریعتر آن را با نرخ بالاتر از دست می دهند. اگر تورم بلندمدت دو برابر شود، سطح کلی قیمت در بلندمدت بیش از دو برابر افزایش مییابد.
شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) بهترین شاخص تورم شناخته شده است، در حالی که فدرال رزرو در هدف گذاری تورم خود بر شاخص قیمت PCE تمرکز دارد .
۲٫ تورم به طور نامتناسب به کسانی که درآمد کمتری دارند آسیب می رساند
مصرفکنندگان کمدرآمد نسبت به کسانی که درآمد بالاتری دارند، نسبت بیشتری از درآمد خود را به طور کلی و صرف کالاهای ضروری میکنند، و بنابراین در مقابل از دست دادن قدرت خرید ذاتی تورم، بالشتک کمتری دارند.
سیاستگذاران و فعالان بازار مالی اغلب بر تورم «مثل» تمرکز میکنند که قیمتهای مواد غذایی و انرژی را حذف میکند، که تمایل به نوسانپذیری بیشتری دارند و بنابراین کمتر منعکسکننده روند تورم بلندمدت هستند. اما افرادی که درآمد کمتری دارند، بخش نسبتاً زیادی از بودجه هفتگی یا ماهانه خانوار خود را صرف غذا و انرژی میکنند، کالاهایی که جایگزینی آنها و یا بدون آنها در زمان افزایش قیمتها دشوار است.
افراد فقیر نیز احتمال کمتری دارند که دارایی هایی مانند املاک و مستغلات را داشته باشند، که به طور سنتی به عنوان محافظ تورم عمل می کرد.
از سوی دیگر، دریافتکنندگان مزایای تأمین اجتماعی و سایر پرداختهای انتقالی فدرال ، حمایت تورمی را در قالب تعدیل هزینههای زندگی بر اساس شاخصی از قیمتهای مصرفکننده برای حقوق بگیران ساعتی و کارگران دفتری دریافت میکنند .
۳٫ تورم فاصله ها را افزایش می دهد.
فدرال رزرو تورم ۲ درصدی را در درازمدت در نظر دارد تا به وظایف خود برای ثبات قیمت ها و حداکثر اشتغال عمل کند. به جای اینکه قیمت های ثابت را هدف قرار دهد، تورم ملایم را هدف قرار می دهد، زیرا نرخ تورم اندکی مثبت چرخ های تجارت را چرب می کند، در صورت بیش از حد برآورد شدن تورم، حاشیه خطا ایجاد می کند و از کاهش تورم جلوگیری می کند. کاهش کلی قیمت ها می تواند بسیار بی ثبات کننده تر از تورم قابل مقایسه باشد.
۴٫ تورم به وام دهندگان این امکان را می دهد که برای جبران تورمی که احتمالاً باعث کاهش ارزش بازپرداخت ها می شود، بهره دریافت کنند. تورم همچنین به خدمات بدهی وام گیرندگان کمک می کند و به آنها اجازه می دهد در آینده با ارز متورم بازپرداخت کنند. در مقابل، کاهش تورم باعث میشود خدمات بدهی در شرایط واقعی پرهزینهتر شود، زیرا درآمد وام گیرندگان احتمالاً در کنار قیمتها کاهش مییابد. از آنجا که کاهش تورم نشان دهنده انحراف از هنجار است، همچنین به احتمال زیاد باعث ایجاد انتظارات برای کاهش بیشتر تورم می شود که باعث کاهش بیشتر هزینه ها و درآمد و در نهایت نکول گسترده وام می شود که می تواند باعث ایجاد یک بحران بانکی شود.
یکی از دلایلی که تورم ملایم به جای کاهش تورم عادی است این است که دستمزدها به سمت نزولی می چسبند . کارگران تمایل دارند در برابر تلاشها برای کاهش دستمزد خود در طول رکود اقتصادی مقاومت کنند و اخراجها محتملترین جایگزین برای مشاغلی است که با رکود تقاضا مواجه هستند.
۵٫ نرخ تورم مثبت به توقف دستمزد اجازه می دهد تا به عنوان کاهش هزینه های نیروی کار در شرایط واقعی عمل کند.
مزایای تورم فقط بیمه در برابر کاهش تورم است تا زمانی که افزایش قیمت ها از نرخ معمول و مورد انتظار فراتر رود، زیرا تورم نیز اگر به اندازه کافی بالا باشد می تواند از کنترل خارج شود.
زمانی که نرخ تورم به شدت شتاب میگیرد و بالا میماند، انتظارات از تورم آینده در نهایت شروع به افزایش میکنند. با افزایش این انتظارات، کارگران شروع به تقاضای افزایش بیشتر دستمزد میکنند و کارفرمایان این هزینهها را با افزایش قیمتها بر تولید، به راه انداختن یک مارپیچ دستمزد-قیمت منتقل میکنند .در بدترین سناریو، یک واکنش نادرست سیاستی به تورم بالا میتواند به ابرتورم ختم شود . اما نیازی به محاسبه هزینه افزایش انتظارات تورمی در بارهای چرخ دستی اسکناسهای دلاری زیمبابوه به تریلیونها یا نشانهای بیارزش جمهوری وایمار از پنج سال تورم فوقالعاده آلمان پس از جنگ جهانی اول نیست. در ایالات متحده، افزایش انتظارات تورمی در طول دهه ۱۹۷۰ تورم سالانه را تا سال ۱۹۸۰ به بالای ۱۳ درصد رساند و نرخ صندوق های فدرال را تا سال ۱۹۸۱ به بیش از ۲۰ درصد رساند، در حالی که در اواسط سال ۱۹۸۳ به دنبال رکودهای متعاقب، بیکاری به ۱۰ درصد رسید.
۶. نرخ بهره را افزایش می دهد
دولت ها و بانک های مرکزی انگیزه قدرتمندی برای کنترل تورم دارند. در ایالات متحده و در سراسر جهان در طول قرن گذشته، رویکرد مدیریت تورم با استفاده از سیاست پولی بوده است . زمانی که تورم تهدید می کند از هدف بانک مرکزی فراتر رود (معمولاً ۲% در اقتصادهای توسعه یافته و ۳% تا ۴% در کشورهای نوظهور )، سیاست گذاران می توانند حداقل نرخ بهره را افزایش دهند و با محدود کردن عرضه پول ، هزینه های استقراض را در کل اقتصاد بالاتر ببرند .
در نتیجه، تورم و نرخ بهره تمایل به حرکت در یک جهت دارند. بانکهای مرکزی با افزایش نرخهای بهره همزمان با افزایش تورم، میتوانند روحیه حیوانی یا ریسکپذیری اقتصاد و فشارهای قیمتی ناشی از آن را کاهش دهند. ناگهان پرداخت های ماهانه مورد انتظار و انتشار اوراق قرضه شرکتی برای یک پروژه توسعه جدید، کمی بالا به نظر می رسد. در همین حال، نرخ بازده بدون ریسک موجود برای اوراق قرضه خزانه داری تازه منتشر شده تمایل به افزایش خواهد داشت و به پس اندازها پاداش می دهد.
۷. کاهش هزینه های خدمات بدهی
در حالی که وام گیرندگان جدید احتمالاً در هنگام افزایش تورم با نرخهای بهره بالاتری روبهرو میشوند، آنهایی که وامهای مسکن با نرخ ثابت و سایر وامها دارند از مزایای بازپرداخت این وامها با پول متورم برخوردار میشوند و پس از تعدیل تورم، هزینههای خدمات بدهی خود را کاهش میدهند.
فرض کنید ۱۰۰۰ دلار با نرخ بهره سالانه ۵ درصد وام می گیرید. اگر تورم سالانه متعاقباً به ۱۰ درصد افزایش یابد، کاهش سالانه تراز وام تعدیلشده بر اساس تورم بر هزینههای بهره شما بیشتر خواهد بود.
توجه داشته باشید که این امر در مورد وامهای مسکن با نرخ قابل تنظیم ، موجودی کارت اعتباری، یا خطوط اعتباری دارایی خانگی ، که معمولاً به وامدهندگان اجازه میدهد نرخ بهره خود را برای همگام با تورم و افزایش نرخهای فدرال رزرو افزایش دهند، اعمال نمیشود .
۸. افزایش رشد، اشتغال در کوتاه مدت
در کوتاه مدت، تورم بالاتر می تواند به رشد اقتصادی سریعتر منجر شود.
افزایش تورم از پسانداز جلوگیری میکند، زیرا قدرت خرید پسانداز را در طول زمان کاهش میدهد. این چشم انداز می تواند مصرف کنندگان را به خرج کردن و مشاغل را به سرمایه گذاری تشویق کند.
در نتیجه، بیکاری اغلب در ابتدا با افزایش تورم کاهش می یابد. مشاهدات تاریخی همبستگی معکوس بین بیکاری و تورم منجر به توسعه منحنی فیلیپس شد که این رابطه را بیان می کند. حداقل برای مدتی، تورم بالاتر میتواند تقاضا را تحریک کند و در عین حال هزینههای نیروی کار تعدیلشده با تورم را کاهش دهد و به افزایش شغل دامن بزند.
با این حال، در نهایت، صورتحساب تورم دائماً بالا باید در قالب یک رکود دردناک که انتظارات را دوباره تنظیم میکند، یا در غیر این صورت عملکرد ضعیف اقتصادی مزمن ارائه شود.
۹. می تواند باعث رکودهای دردناک شود
مشکلی که در رابطه بین تورم و بیکاری وجود دارد این است که پذیرش طولانی مدت تورم بالاتر برای محافظت از مشاغل ممکن است باعث شود انتظارات تورمی به حدی افزایش یابد که مارپیچ تورمی افزایش قیمت ها و افزایش دستمزدها را ایجاد کند،
برای بازیابی اعتبار از دست رفته و متقاعد کردن دوباره همه برای کنترل تورم، فدرال رزرو متعاقباً مجبور شد نرخ های بهره را بسیار بالاتر افزایش دهد و آنها را برای مدت طولانی تری بالا نگه دارد. این به نوبه خود باعث شد که بیکاری افزایش یابد و برای مدت طولانی تری بالا بماند، اگر فدرال رزرو اجازه نمی داد تورم تا این حد بالا برود.
۱۰. به اوراق قرضه آسیب می رساند، سهام رشد
به طور معمول، اوراق قرضه سرمایه گذاری هایی با ریسک پایین تر هستند که درآمد بهره منظم را با نرخ ثابت ارائه می دهند. تورم و به ویژه تورم بالا، با کاهش ارزش فعلی آن درآمد، ارزش اوراق قرضه را کاهش می دهد.
با افزایش نرخ بهره در واکنش به افزایش یا افزایش تورم، بازدهی اوراق قرضه تازه منتشر شده نیز افزایش می یابد. قیمت بازار اوراق قرضهای که قبلاً با بازدهی پایینتر منتشر شدهاند، سپس به نسبت کاهش مییابد، زیرا قیمت اوراق قرضه معکوس بازده اوراق است . سرمایه گذاران دارای اوراق قرضه خزانه داری هنوز در صف پرداخت های کوپنی مورد انتظار هستند و به دنبال آن بازپرداخت اصل در سررسید . اما آنهایی که قبل از سررسید می فروشند، در نتیجه افزایش بازدهی بازار، کمتر دریافت می کنند.
سهامهای رشدی که تمایل به گرانتر بودن دارند، به شدت به تورم آلرژی دارند، که ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی آنها را به شدت کاهش میدهد، درست مانند اوراق قرضه با مدت زمان بالا. سهام فناوری و مصرف کننده در دوره های گذشته تورم بالا یا فزاینده عقب مانده است.
.املاک و انرژی، ارزش سهام را افزایش می دهد
املاک و مستغلات در طول تاریخ به عنوان محافظ تورم عمل کرده اند، زیرا مالکان می توانند با افزایش اجاره بها از خود در برابر تورم محافظت کنند، حتی اگر تورم هزینه واقعی وام مسکن با نرخ ثابت را کاهش دهد.
و در حالی که افزایش قیمت کالاها می تواند باعث تسریع تورم شود، به محض اینکه کالاها و به ویژه کالاهای انرژی تمایل به ادامه عملکرد بهتر دارند، اگرچه زمانی که رشد کند شود، این وضعیت می تواند تغییر کند.
جای تعجب نیست که سهام انرژی، تراست های سرمایه گذاری املاک و مستغلات ، و سهام ارزشی در طول دوره های تورم بالا یا فزاینده عملکرد بهتری داشته اند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :اقتصاد ، تورم ، مهرداد حاجی زاده فلاح ، نرخ بهره
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰