تاریخ انتشار : شنبه 26 فروردین 1402 - 13:34
کد خبر : 122467

میراث فکری داگلاس نورث به روایت جان جوزف والیس

میراث فکری داگلاس نورث به روایت جان جوزف والیس

  داگلاس نورث در نوامبر ۲۰۱۵ از دنیا رفت. او طی سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۶ سردبیر مجله تاریخ اقتصادی بود و در سال‌۱۹۷۲ به ریاست انجمن تاریخ اقتصادی برگزیده شد. نورث در سال‌۱۹۹۳ همراه با رابرت فوگل جایزه نوبل اقتصاد را به‌خاطر پیشبردهای علمی به علم اقتصاد و تاریخ اقتصادی دریافت کرد. اقتصاددان : او

 

داگلاس نورث در نوامبر ۲۰۱۵ از دنیا رفت. او طی سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۶ سردبیر مجله تاریخ اقتصادی بود و در سال‌۱۹۷۲ به ریاست انجمن تاریخ اقتصادی برگزیده شد. نورث در سال‌۱۹۹۳ همراه با رابرت فوگل جایزه نوبل اقتصاد را به‌خاطر پیشبردهای علمی به علم اقتصاد و تاریخ اقتصادی دریافت کرد.

اقتصاددان : او عضو جدایی‌‌‌‌ناپذیر از نسل اندیشمندانی بود که تاریخ اقتصادی «جدید» و تاریخ‌‌‌‌سنجی را در دهه ۱۹۶۰ بنیان نهادند. او در کنار رونالد کوز و اولیور ویلیامسون از بنیان‌گذاران اقتصاد نهادی جدید نیز بوده‌است. ازجمله بسیار نقاط قوت وی در مقام یک اندیشمند، توانایی اقتباس ایده‌های جدید و سپس اعتراف به اشتباه‌بودن آنها بود. در بسیاری یادبودهای ستایش‌‌‌‌آمیز از نورث، بر زایندگی افکار وی و تغییر باورنکردنی آنها طی دوره کاری‌‌‌‌اش تاکید شده‌است، اما من این‌‌‌‌جا می‌خواهم بر درون‌‌‌‌مایه تغییرناپذیر دستورکار پژوهشی نورث تاکیدکنم.

نخستین‌بار داگلاس نورث را در زمستان ۱۹۷۵ و زمانی دیدم که من ۲۲‌ساله و او ۵۴‌ساله بود. نورث راهنمایی هر دو پایان‌‌‌‌نامه‌‌‌‌های کارشناسی ارشد و دکترای من در دانشگاه واشنگتن را پذیرفت. ما در سال‌۱۹۸۱ شروع به نگارش مقالات مشترک کردیم و سرانجام در سال‌۲۰۰۹ همراه با بری واینگست کتاب «خشونت و نظم‌‌‌‌های اجتماعی: چارچوب مفهومی برای تفسیر تاریخ ثبت‌‌‌‌شده بشر» را نوشتیم. اینجا از تجربه شخصی و حرفه‌‌‌‌ای خود با نورث می‌نویسم. هیچ راهی برای درک نفوذ نورث بدون درک شخصیت او و شیوه تعاملش با افراد پیرامون وجود ندارد.

نورث اهل مباحثه و عاشق مجادله بود و همیشه پرسش‌‌‌‌های جدید جالبی را پیش می‌‌‌‌کشید. او پیوسته پافشاری می‌کرد که باید درک کنونی خود از پرسش‌‌‌‌های اساسی در تاریخ اقتصادی، علم اقتصاد و در سطحی گسترده علوم اجتماعی را همیشه بهنگام کنیم. نورث کج‌‌‌‌خلق نیز بود و دائم تاکید می‌کرد که همه‌‌‌‌کس پرسش‌‌‌‌های اشتباهی می‌‌‌‌پرسند.

او شهرتی دیرپا یافت که پرسش‌‌‌‌های جدیدی که باید پرسیده شوند را طرح می‌کند. به‌راستی که عمر حرفه‌‌‌‌ای وی را به بهترین وجه می‌توان در طرح رشته پرسش‌‌‌‌های بزرگ توصیف کرد. هر پرسش جدید بهترین پرسش بعدی که باید پرسیده شود را مشخص می‌کرد، به‌جای اینکه پاسخی قطعی به پرسش پیشین ارائه دهد.

او یک دستورکار پژوهشی درباره کاربرد روش‌های کمی و نظری در تاریخ اقتصادی، اهمیت حقوق مالکیت و هزینه‌های مبادله، محوریت نهادها برای توسعه اقتصادی، نیاز به گنجاندن علوم شناختی و رفتاری درون علم اقتصاد و نقش محوری خشونت در سازمان‌‌‌‌دهی جوامع را به‌درستی شناسایی کرد و با کمک دیگران پیشگام در تحلیل آنها شد. نورث کوتاه زمانی پیش از مرگ هنوز سرگرم پرسیدن بود: حکومت چیست و منظور ما از دولت چیست؟ فهرست پرسش‌‌‌‌های وی واقعا تحسین‌‌‌‌برانگیز هستند. سال‌ها پیش من و نورث درباره مسیر شغلی صحبت می‌کردیم. او گفت در طول عمرش تنها کاری که بیش از همه دوست داشته‌است نوشتن یک سمفونی بود اما استعداد و تیزهوشی کافی برای چنین کاری را نداشته‌است.

او در عوض با طرح یک پرسش گسترده که «جوامع چگونه کار می‌کنند؟» به ساختن چارچوبی رضایت داد تا طرز کار و عملکرد جوامع را تبیین کند. نورث از همان آغاز به عامل هماهنگی فردی و اجتماعی برای تبیین فرآیند رشد و توسعه اقتصادی توجه داشت.

او با پیروی از بینش آدام اسمیت به تخصصی‌‌‌‌شدن روزافزون مشاغل به‌عنوان منبع اصلی بهبود عملکرد اقتصادی توجه کرد. نورث به‌خاطر انجام کارهای «فراتر از تاریخ اقتصادی جدید» مشهور شد، اما هر کار کرد ریشه در این پرسش مرکزی که تاریخ اقتصادی جدید را با آن شروع کرد، داشت: چگونه بفهمیم چه چیزی عملکرد اقتصادی جوامع را تعیین می‌کند؟ این دیدگاه تا آخر کار به وی خط می‌داد.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....