مدرسه ای که من دوست دارم
آقای مرتضی مجدفر پژوهشگر، روزنامه نگار و مدیر نشریات رشد آموزش و پرورش نوشت : ” حاج بابایی یک کتاب دارد که به طور مشترک با سوسن کشاورز نوشته و در انتشارات مدرسه با جلد کالینگور و به شکلی نفیس چاپ شده است: “مدرسه مطلوب من [ مدرسه ای که من دوست دارم ]، وقتی
آقای مرتضی مجدفر پژوهشگر، روزنامه نگار و مدیر نشریات رشد آموزش و پرورش نوشت : ” حاج بابایی یک کتاب دارد که به طور مشترک با سوسن کشاورز نوشته و در انتشارات مدرسه با جلد کالینگور و به شکلی نفیس چاپ شده است: “مدرسه مطلوب من [ مدرسه ای که من دوست دارم ]، وقتی کتاب چاپ شد متوجه شدم قریب ۹۱ صفحه از مطالب کتاب [۱۹۶ صفحه ای ] عینا از روی کتاب “مدرسه موفق، مدیر موفق” نوشته اینجانب برداشته شده است، بدون ذکر منبع. ” مجدفر توضیح می دهد که تا زمان چاپ کتاب حاج بابایی، شش بار کتاب او چاپ شده بود. وی می نویسد : “پیگیر ماجرا شدم. آخر سر یکی از آدمهای دور و بر وزیر گفت مولفان کتاب اینها را از رشد مدیریت مدرسه برداشتهاند و این مجلات هم از آن آموزش و پرورش است و لذا مجاز بودهاند استفاده کنند.”جر و بحث فایدهای نداشت. با سوسن کشاورز هم صحبت کردم و معلوم شد اصلا وزیر کتاب را ندیده و این خانم به دستور وزیر این اثر را آفریده و با معرفی به انتشارات مدرسه، با نام مشترک جفتشان و البته با درج اسم حاجبابایی در ابتدا، به چاپ رسیده است. ”
مرتضی مجدفر می نویسد: ” من این دو موضوع را طی یادداشتی در دی ماه ۹۱ در روزنامه بهار – که بعدا توقیف شد- نوشتم….عید که از تعطیلات برگشتیم، آقای ناصری، مدیر کل رشد صدایم کرد و خیلی محترمانه گفت به من گفتند دیگر شما در رشد نباشید… و محترمانه اخراج شدم. البته فقط شش ماه. دولت احمدینژاد رفت و دوباره من به رشد فراخوانده شدم.”. آقای حاجی بابایی توضیح دهد که چگونه در یک کتاب ۱۹۴ صفحه ای ، ۹۱ صفحه اش را از کتاب مولف ذیگری بدون ذکر منبع برداشته است؟ اصولا کتابهای خود را چگونه تهیه کرده است؟ واکنش وزارتخانه هم قابل تامل است . چه کسی دستور اخراج مجدفر را از مجلات رشد در سال ۹۱ را صادر کرد و چرا؟ می توان پرسش ها را ادامه داد اما باعث تطویل کلام می شود.
جوابیه خانم سوسن کشاورز :
لازم است بدانید و بدانییییم : این آقا که دیگران را قالتاق و هفت خط معرفی می کند . خودش از آن قالتاق ها و هفت خط های درجه یک و زرنگ تشریف داشته و دارد ⁉️ که چنین آن را به دیگران بسته و می بندد .
بله ! همین آقای شیرزاد عبدللهی بوده و می باشد
مانند تاجزاده و با آن حد و اندازه های دون خود به این راحتی به رهبر حکیم و عزیز انقلاب انتقاد می کند ⁉️
همین طور برای این آقایانی مثل همین شیزاد خان در کشور ما آزادی بیان در حد و اندازه ایده آل وجود داشته و دارد که هر اراجیف و دروغی را خود ساخته را برای دیگران با متن های مختلف ردیف کرده و می کنند⁉️
متاسفانه در کشور، دروغ نقل و نبات شده و چنین قالتاق و هفت خط!؟ بازی در کشور باب شده است⁉️ .
این شیرزاد خان به دروغ می گوید با خانم سوسن کشاورز هم صحبت کردم. در حالی که حقیر که همسر خانم دکتر هستم. همانطور که خانم دکتر نیز خود گفتند و بنده هم به یقیق اعلام می دارم .، خانم دکتر هیچ شناخت و صحبتی با ایشان نداشته و ندارد.
در ثانی در خصوص تالیف کتاب ها، حقیر خود شاهد بوده و بودم که در ایام نگارش آن کتاب ها چقدر وقت خانم دکتر و دکتر حاجی بابایی و معاونین مربوطه برای آن صرف شده و می شد و زحمات زیادی برای آن کشیده شده است.
آن وقت یک قالتاق و هفت خطی مثل این شیرزاد خان چنین یاوه سرایی می کند.
اقتصاددان منتظر نظرات و پیشنهادات و راه حل های سازنده شما سروران در دیدگاه ها می باشد.
ع
برچسب ها :مدرسه ، مرتضی مجدفر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰