تاریخ انتشار : یکشنبه 9 مرداد 1401 - 19:51
کد خبر : 96328

عامل رشد تورم وافزایش نرخ ارز در اقتصادایران

عامل رشد تورم وافزایش نرخ ارز در اقتصادایران

  دکتر علی دینی، استاد دانشگاه، پژوهشگر و صاحب نظر اقتصادی، در جلسه ماهانه کانون دانش آموختگان اقتصاد نظام تصمیم سازی نامناسب و کارایی پایین مدیریتی، عامل رشد تورم وافزایش نرخ ارز در اقتصاد ایران است اقتصاد ایران باید از طریق نظام تصمیم سازی متناسب با اقتصاد جهان، نرخ ارز و تورم را مهار کند

 

دکتر علی دینی، استاد دانشگاه، پژوهشگر و صاحب نظر اقتصادی، در جلسه ماهانه کانون دانش آموختگان اقتصاد

نظام تصمیم سازی نامناسب و کارایی پایین مدیریتی، عامل رشد تورم وافزایش نرخ ارز در اقتصاد ایران است

اقتصاد ایران باید از طریق نظام تصمیم سازی متناسب با اقتصاد جهان، نرخ ارز و تورم را مهار کند

دکتر علی دینی، استاد دانشگاه، پژوهشگر و صاحب نظر اقتصادی، در جلسه ماهانه کانون دانش آموختگان اقتصاد، با اشاره به عوامل شکل گیری کاهش ارزش پول ملی، گفت: کاهش ارزش پولی ملی در تاریخ اقتصاد ایران تحت تاثیر عوامل بنیادین انعطاف ناپذیری صادرات و واردات، وابستگی تولید به واردات،  تورم، رشد نقدینگی، طرح های نیمه تمام، نظام تصمیم سازی نامناسب، عدم انباشت سرمایه کارآمد و راه اندازی ظرفیت های اقتصاد ایران، شکل گیری انتظارات حاصل از عوامل خارجی و فشارهای خارجی بوده است و براین اساس، باید از طریق نظام تصمیم سازی متناسب با اقتصاد جهان، نرخ ارز و تورم مهار شود و از تجربه اقتصادهای جهان از جمله چین استفاده کنیم.

وی افزود: همه با این موضوع آشنا هستیم که یک زمانی دلار حول و حوش هفت  تومان بود و الان چیزی حول و حوش ۳۲ هزار  تومان است که احتمال کاهش و افزایش آن وجود دارد. ولی به هر حال افزایش قیمت بسیار قابل شاهد هستیم. از ابتدای دهه ۹۰ دلار از یک هزار  تومان به ۳۰ هزار  تومان رسیده و ظرف ۱۰ سال ۳۰ برابر شده است.  یعنی نرخ دلار در برابرارزش ریال سی برابر کاهش پیدا کرده است.

یک بحثی در ادبیات اقتصادی وجود دارد که  مرتبط با صادرات است و گفته می شود که کاهش ارزش ریال در حساب جاری و صادرات و واردات اثر دارد.  کاهش ارزش پول ملی می تواند یک راه‌ موثر باشد برای متعادل کردن واردات و صادرات و تعادل در اقتصاد ایجاد کند.

اما در اقتصاد ایران، اگر نفت نباشد صادرات غیرنفتی امکان تامین واردات را نمی دهد و صادرات غیر نفتی برای تامین ارز کافی نیست و با وجود ۳۰ برابر شدن نرخ دلار، هنوز تعادل در حساب جاری نداریم و همچنان برای تامین واردات ارز کم داریم.

در حالی که در ادبیات اقتصاد گفته می شود که اگر نرخ دلار افزایش یابد، صادرات تشدید می شود و واردات محدود می شود. ولی همین بحث از ادبیات اقتصادی مقید به یک شرطی به نام مارشال رابینسون است.

معتقد هستم که کاهش ارزش پول ملی زمانی می تواند اثرگذاری لازم روی کاهش حساب جاری داشته باشد و روی تعادل واردات در برابر صادرات اثر داشته باشد که  صادرات و واردات هر دو کشش‌پذیری و انعطاف پذیری داشته باشند و به محض تغییر نرخ دلار، شاهد تغییر در واردات و صادرات باشیم. یعنی وقتی دلار بالا می رود صادرات بدون ایجاد فشارهای تورمی در داخل افزایش پیدا کند و واردات کاهش یابد.

اما به خاطر وابستگی شدید خطوط تولید و وابستگی شدید به اجناس خارجی و ماشین آلات به کالاهای خارجی، عملا واردات کاهش زیادی نخواهد داشت و تنها از طریق محدودیت و ممنوعیت، واردات کاهش یافته است.

به عبارت دیگر، بدون کاهش وابستگی تولید به خارج کشور، کاهش ارزش پول ملی و متعادل کردن واردات و صادرات شکست می خورد و این اتفاقی است که شاهد بوده ایم.

از زاویه‌ی تخصصی ارزش پول کاهش پیدا کرده ولی شکاف قابل توجه بین واردات و صادرات هم سر جای خودش باقی مانده است. چراکه پایه‌ی تولید با مزیت رقابتی بالا در سطح جهانی همراه نیست و وابسته به خارج است و با افزایش نرخ ارز هزینه تولید بالا می رود و تورم در مصرف و تولید داریم و قدرت خرید مردم، مصرف، تولید و بودجه دولت با افزایش هزینه ها و کسری بودجه بیشتر مواجه می وشد.

از طرف دیگر خطوط تولید وابستگی‌های شدیدی همچنان به واردات دارد و بنابراین هزینه تولید به خاطر رشد نرخ دلار افزایش پیدا می کند. برای مثال تولیدات به نسبت با فناوری بالا مجبور هستند که وارداتشان را ادامه دهند و اگر  واردات نداشته باشند به رکود ختم می شود و ممکن است که تولید متوقف شود. نمی توان انتظار جایگزین شدن تولید داخلی به جای واردات داشت زیرا انعطاف پذیری رخ نمی دهد و تولید به واردات وابسته است.

در اقتصاد ایران طی سال‌های گذشته شاهد سیاست هایی بوده ایم که برای ایجاد تعادل در بازار ارز، واردات محدود می شود . اما در شرایطی که دائم ارزش پول ملی کاهش می یابد، واردات محدودتر می شود و موجب رشد تولید و اقتصادی پایین و منفی می شود و صادرات نیز رشد محدودی دارد و درنتیجه تورم، کسری بودجه، کاهش قدرت خرید و… ادامه دارد و تعادل در اقتصاد ایجاد نمی شود.  به عبارت دیگر،  بیماری جدی در اقتصاد وجود دارد که موجب کاهش ارزش پول ملی می شود و تعادل ایجاد نمی کند و به کاهش واردات و رشد صادرات و تولید منجر نمی شود.

مثل آدمی که با یک بیماری صعب‌العلاجی  دارد و مرتب وزنش کاهش دارد که اگر درمان نشود می تواند شخص را زمین بزند. یعنی کاهش ارزش پولی ملی دائم رخ می دهد  و دلار به نرخ های بالاتر می رسد.

من مقایسه می‌کنم کاهش ارزش پول ملی در ایران را با کشورهای دیگر تا موضوع روشن‌تر شود.

در فاصله سا لهای ۹۱- ۱۹۸۰ یعنی ۷۳- ۱۳۵۹  ارزش یوان کاهش می یابد و از ۱٫۵ یوان یک دلار به  ۶ یوان در در برابر یک دلار  و بعد ۹ یوان در برابر یک دلار کاهش پیدا می کند و تقریبا شش برابر می شودو دولت چین می‌خواهد صادرات را افزایش دهد.

اما از سال ۲۰۰۴- ۱۹۹۴ نرخ دلار میخ کوب می شود و صادرات کمتر نمی شود و کسری تراز تجاری آسیب نمی بیند بلکه صادرات رشد قابل توجه دارد و مازاد تجاری رشد می کند. بدون اینکه ارزش یوان برای ۱۰ سال کاهش یابد.

در تجربه‌ی چین دیدم که از ۲۰۰۷-۲۰۰۴ و  قبل از بحران مالی آمریکا چین ارزش یوان را تقویت می کند یعنی ۸٫۷ یوان به ازای یک دلار به کانال ۶ یوان به ازای یک دلار می رساند و ارزش پول را تقویت می کند.

یعنی یک دوره کاهش ارزش پول ملی، یک دوره تثبیت نرخ ارز و یک دوره تقویت ارزش یوان را دارد و جالب این است که در همه این دوره ها، صادرات تقویت می شود و مازاد تراز تجاری دارد.

در سال ۱۳۷۱ نرخ دلار از حدود هفت  تومان رسمی به ۱۴۵ تومان افزایش پیدا می کند حدود بیست برابر می شود. یک دوره از سال  ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۸ از ۱۴۵ به ۷۸۵ تومان افزایش می یابد. از سال ۷۸ تا ۹۰ نرخ ارز ثابت است و زیر ۱۰۰۰ تومان است و در دهه ۹۰ شاهد کاهش ارزش پول ملی است و به ۲ هزار تومان، ۴۲۰۰ تومان می رسد و نرخ نیمایی و سنا مطرح می شود و در هفته های اخیر ۴۲۰۰ تومان حذف می شود و تک نرخی ارز مطرح می شود و لذا نرخ رسمی ارز باید حداقل ۲۷ هزار تومان باشد. این نرخ با ۱۴۵ تومان سال ۱۳۷۱ چند برابر شده است. اما این چند برابر شدن روی تعادل تراز حساب جاری و افزایش صادرات و کاهش واردات اثر نداشته و مشکلات همچنان وجود دارد و سوال این است که چرا در چین با کاهش ارزش پول ملی ۶ برابری و بعد تثبیت و بعد تقویت، توانست اقتصاد را توسعه دهد؟

دلیل این امر این است که چرا چین می تواند بهره برداری کند ولی با اقتصاد ایران مرتب درگیر کاهش ارزش پول ملی است . زیرا  کارآمدی در انباشت سرمایه، کارآمدی در افزایش ظرفیت‌های تولیدی و مدیریت قوی بخش واقعی اقتصاد یعنی همان جایی که پروژه‌ها تعریف میشوند روژه‌ها راه‌اندازی می شوند و بعد بنگاه‌ها، شرکت‌ها و کارخانه ها اداره و مدیریت می شود در این شرایط، فشارهای تورمی کنترل می شود و تورم داخل و تورم ایران به کشورهای دیگر منتقل می شود و تورمی که در کشورهای دیگر وجود دارد در آن صورت دینامیزم که در اقتصاد وجود دارد تا نرخ ارز افزایش پیدا کند از کار می افتد.

در سال ۹۴ تورم چین ۲۵ درصد بود ولی وقتی تثبیت نرخ ارز و تقویت پول ملی، تورم را کاهش می دهد و منفی می شود و میانگین تورم به ۳ درصد می رسد که حاصل انباشت سرمایه، راه اندازی پروژه ها، مدیریت صحیح و تعاملات با دنیای بیرون روی انتظارات تورمی اثرگذار می شود.

اما در ایران، ظرفیت های تولیدی  به صورت اندک رشد کرده و روی رشد اقتصادی و پروژه های بزرگ، گم شدن منابع بانک ها، اتلاف منابع و تیشه به ریشه منابع زدن، تزریق نقدینگی به این پروژه ها، عدم رشد ظرفیت های تولیدی، تشدید فشارهای تورم ساختاری، و… موجب می شود که دائم نرخ ارز بالا می رود و دینامیزم درونی اقتصاد موجب تورم و کاهش ارزش پول ملی می شود.

اگر قیمت های داخلی در مقایسه با قیمت های جهانی رشد بیشتری داشته باشد واردات بیشتر می شود و تقاضا برای ارز بیشتر می شود و نرخ ارز بالا می رود.

در دهه ۸۰- ۱۳۷۸ نرخ ارز کنترل می شود و ارز بیش از اندازه تزریق می شود و نرخ ارز کنترل می شود اما اگر درآمد ارزی کم باشد رشد قیمت داخلی در مقایسه با قیمت خارجی باعث افزایش واردات و نرخ ارز می شود.

یک موضوع دیگر این است که وقتی ظرفیت های تولیدی خوب گسترش نمی یابد، نقدینگی به سمت کارهای مولد نمی آید و در گیر بازدهی آنی و بالا و بازگشت سرمایه کوتاه تر است مثل ارز و طلا که باعث می شود رشدقیمت طلا و ارز داشته باشیم.

انتظارات تورمی در دهه ۹۰ نیز موجب شد که نقدینگی روی زمین و ملک بیشتر متمرکز شود وزمینه برای دورهای افزایش قیمت ها، تورم، نرخ ارز ایجاد شود.

باید گفت که اقتصاد ایران درگیر دو سه بیماری ساختاری است. یکی این است که توانایی پیشبرد انباشت سرمایه و ظرفیت های تولیدی را ندارد و پروژه های بسیاری بدون حساب و کتاب تعریف می شود. بودجه اختصاص می یابد و به این دلیل که در زمان بندی تمام می شود  و نیمه تمام رها می شود با کسری بودجه  و تزریق بیشتر پول مواجه می شود. حدود ۸۵ هزار طرح نیمه تمام داریم که ۷ هزار در سطح ملی و بقیه در سطح استانی و محلی هستند.

برآورد اسفند ۹۷ سازمان برنامه می گوید که ۸۰۰ هزار میلیارد تومان پول لازم است تا طرح های نیمه تمام تکمیل شود. به قیمت امروز یعنی ۱۵۰۰ همت لازم است که طرح های نیمه تمام تکمیل شود. حتی بعد از تکمیل نیز بازارها اشباع شده و این طرح ها قادر به ادامه حیات نیستند و ورشکست می شوند. چون بدون حساب و کتاب و با فشار و توصیه طرح ها تعریف شده و شروع شده اند.

لابی ها، نبود برنامه استراتژیک، سیاست صنعتی صحیح و… مشکلاتی بوده که باعث چنین وضعیتی شده است. یکی از کشورها با دو کارخانه فولاد سازی ۵۵ میلیون تن فولاد تولید می کند اما در ایران ۵۰ کارخانه فولاد داریم که ۲۵ میلیون تن ظرفیت اسمی داریم. شهرک های صنعتی مختلف دارد. یعنی نظام تصمیم سازی بدون حساب و کتاب است و مانند نظام تصمیم سازی درست دنیا نیست. در نتیجه نقدینگی حرکت می کند و طرح ها نیمه تمام است و نیاز بازار تامین نمی شود و در نتیجه باعث مشکلات تورم و نرخ ارز می شود.

برخی می گویند که مشکلات آمریکا و اسرائیل اثر ندارد و اگر ما در دولت باشیم مشکلات را حل خواهیم کرد. اما تجربه یکسال اخیر نشان داد که این تصور اشتباه است و فشارهای اقتصادی بیشتر شد و دلیل آن تنش های سیاسی از طریق عامل انتظارات، اثرات زیادی روی کارگزاران اقتصادی دارد . وقتی بایدن سر کار می آید، انتظارات مثبت ایجاد می شود تقاضا کاهش می یابد و نرخ دلار از ۳۲ هزارتومان به زیر ۳۰ هزار تومان کاهش می یابد اما با انتشار اخبار نامناسب، انتظارات شکل می گیرد و درخواست سفته بازی دلار بیشتر می شود و دوباره نرخ ارز بالا می رود.

یک بحث خوشبینانه ای نیز مطرح شد که می تواند در صورت تحقق و امضای برجام می تواند تاحدودی نرخ ها را کاهش دهد. اما فشارهای قبلی اجازه نمی دهد که نرخ دلار از یک حدی بیشتر کاهش یابد زیرا سال ها فشارهای تورمی و سوء مدیریت ها وجود داشته است.

براین اساس، نباید انتظار کاهش نرخ دلار را داشت و باید برعکس انتظار داشت که تحت تاثیر عوامل بنیادین اقتصاد، نرخ دلار افزایش یابد.

نرخ دلار متاثر از مشکلات ساختاری اقتصاد داخلی است که فرآیند انباشت سرمایه و ظرفیت های تولیدی نامناسب و نبود نظام تصمیم سازی درست،  موجب کارایی پایین مدیریتی می شود که همچنان فشارها و انتظارات و شرایط داخلی برای افزایش نرخ دلار را تقویت می دهد و موجب افزایش نرخ دلار می شود.

از خواب میفته چی همین کار کرده یعنی چی در سال نود و چهار توموزان که شروع می کند به تصلی رود کاهش نرخ ارز و افزایش هرشیمیلتون نظر ایرواین حالا من می شودوی برسونه به دوست دستکشهای از اماکن قضیه فرایند انباشت سرمایه تعریف صحیح خروج راه‌اندازی یک پروژها تصحیح پروژه‌ها بعد از به به بهره‌برداری رسیدند و تعاملات صحیحبرای خیلی مهمی مزارنومزار ایران هدایایی ضدیهودیتی تولیدی به صورت بدینصورت راه کشتی رشد پیدا کرده اگر رشداقتصادی نشون میده در پروژه‌های سرمایه‌گذاری ناتمام هشتاد و پنج هزار تا یک خودش و نشون میده به معنای خم شدن منابع بانکی و این پروژه‌ها به معنای اجرامیش منابع و حتی پیش به رشته‌ی منابع زدن است و در نتیجه به معنای اینسکتقایق نقدینگی در باره این پروژه‌ها در سوی عدم رشد رویت‌های تولید هدفونهای دیگر و در نتیجه پذیر فشارهای تورمی ساختاری و در این شرایط نرخ هرانمرهرانمر برای اینکه در نخلهایش پیدا می کند همی شود پول ملی کاهش پیدا می کند در واقع الماتریدی چیه این هسته بابت قیمت‌ها در داخل در موبایلیتی بیرون رشد خیلی زیاد باشد هوایی برای واردات کنیه از فردا برای هر میربالای سریهای نگاه می کند و البته مانیم دهه هفتاد هشتاد و هشت و هشت اواخر هشتاد ناراحتی کنترل می شود چرا برای اینکه درآمدهای امابواری اندازه به انتسار می شود و در نتیجه هر میتونه کنترل شود اما اگر این درآمدهای ازباتوجه نداشته باشد با ورود و تورم خلیانخلیان تقاضا برای واردات می تواند بیشتر باشد در ببره بالا این ومی‌تونم عامل مهم مرتبط با شرایط خاص اقتصادی ایران رافه همین است که وقتی که ظرفیت‌های تولیدی و گسترش پیدا نمی کند به دلیل مدیریت بسیار رژیم های فرهنگ زایرینی نقدینگی کمتر میاد سراغ بخش‌های مولد تمایل نقدی به این هستش که در این اشکالیاشکالی دارد بازدهی بالایی دارد بازگشت سرمایه کوتاه‌تر و یکی از این شایداین رضاستشبی هسته قدیمی در دهه‌ی نودی چون میقانتالاب را به شدت بخار می‌کند انگیزه برای سرمایه‌گذاری روی دلار داروی زمین میلیتر می شودو بنابراین فشارهای تورمی را هم در خود این بخش‌ها دکناعتبار می کند قویتر می کند و نه زمینه ر فراهم می کند برایو فزاینده‌ای از افزایش نرخ اروند افزایش تورم به وجود میاد اگر بخوام صحبت کنم خلاصه بکنم که در خدمتای پرسش پاسخگو هم باشیم می‌تونم عرض بکنم که در اقتصاد یا درگیر دو سه تا بیماری ساختاریست این هستش که توانایی پیشبرد فرآیند حواس سرمایه قوی ر ندارد پروژه‌های متعددی بدون اساباف می شود اون که به اینها اختصاص پیدا می کند و بعد به این دلیل که زمان‌بندی‌ها تمام می شوند ناتمام رها می شوند شاملر تمام می شود معلمی که حلقشون هزار پروژه ناتمام وجود دارد چهار پنج هزار تاملینسوندیو سازمان برنامه کرده بود این بود که هفتصد هزار میلیارد تومان بودجه لازم برای اینکه این پروژه‌ها تکمیل شود اگر امروز بخوایم در نظر بگیریم تالاملو پونصد هزار هزار میلیارد  تومان هزار و پونصد هزار میلیارد  تومان لازم هست برای اینکه پروژه‌های اگرشباهت ایناستکه گایلی از اینا باید ورشکست بشن و چرا این اتفاق افتاده برای اینکه اتفاق تصویرسازی حساب کتابی نداشتهواپی لااون نبود نگاه برنامه‌ریزی استراتژیک بوده نبود سیاست صنعتی صحیح بوده که برای مثال بیان دست را ببرد در حیرانده روشهای مشخص مثلا شما در نظر بگیرید همی شود‌زنده فولادسازی دارد پنجاه و پنج میلیون و تولید فولاد اینجا لووش چهل پنجاه تا قانونی دولتی و غیردولتی وجود دارد بیست و پنج میلیون با ظرفیت اسمی و خیلی شهرک‌های صنعتی متعددی که تعریف شده بلندریشان نام اینکهدر این نظام تصمیم‌سازی اشکالات اساسی دارد یعنی اتفاقی با نظام‌های خطی‌سازی کارآمد دنیا ندارد لیمنیوناس جا تعریف می شود محلیانی که نقدینگی که در ارتباط به گردش درمیاد میکرون‌های ظرفیت‌های تولیدی بیش قابل توجه ر پیدا نمی کند بنابراین همین جاست فشارهای تورمی و بسشاهنامه برخی معتقدند که با دنیای سایکا امریکا اروپا اهاسیوروس دارد این روی عملکرد اقتصادی در داخل ندارد اگر مثلا میدیدتمام ادارد بکنیم و نشون بدیم که اون متغیر مهمتره امسال اخیر اراکردهاهالی بسیار تصور نادرستی تصور باطلی غلط فشارهای اقتصادی خیلی بیشتر شد و دلیلشم مشخص به هر حال تنشودای سیاسی همکاران متغیر انتظارات عامل انتظارات غیرتخیلی جدی روی رفتار کارگزاران اقتصادی می‌گذاره وقتی که با کار انتخاب می شود انتظار این هستش که اتفاقا مثبتی قیمتهمانند میتونه بیاد پایین تقاضای بار استشرمینه کسایی که دلار در شدهتبدیل می شوند به عرضه کننده برای اینکه جلوی برشون بگیرندو توکیوباشگاه می کند بعد به مرور که هیچ میراخوری شنیده می شود ایمانداران که قیمت‌ها بالا خواهد کرد نرخ دنبال بالا خواهد رفت و همین باعث می شود که گرایش و تمایل برای سرمایه‌گذاری و حفظ داربیشتر مشهودر تقاضای سفته‌بازانه برای نرخ دلار بالا می رود و از این محل موجب می شود که نرخ دلار به بیشتر نشانه که دوباره بحث نتاینا جزو خرده قبلا می تواند چرخهر بلک کند اگر جدی‌تر شود می تواند موجب شود کهندلاین بیایدیاسونا ولی بیشترای طبیعیست که نمی تواند بیاد پایین و مرتبط با اون عوامل بلند مدتی هستش که روی مباشدهمه تورمی را تشدید کرده و بعدشم که میام طبیعیست که این متغیرها کار بیفته برای مثال مهندسانی شدن روابط منطقه‌ای و بین‌المللی فریمی که نرخ دلار دیگر افزایش پیدا نخواهد کرد با منفی برای این که دارحیدردارحی همانطور که قبلا در اینجا به جاهای دیگر من عرض کردم و با فرایند انباشت سرمایه بسیار بشر و ضعیفی که خودمون تحت تاثیر گردنده‌های در هزار استادیاران تعریف شده باعث می شود که شکاری‌های ساجدیه نظام تجاری وجود داشته باشد از هماهنگیی افول نداشته باشد بنابراین کارایی در نقش سرمایه کارایی در حجم‌سازی به شدت در خطر پینیرا دارد من یه صحبتم ر تامینمو خوشحال میشم که نظرهای تکی شما از این دارو بشنوم تشکر می‌کنم آقای دکتر از توضیحات بسیار قانع‌کننده وزندانی انشاللهسلام اگر نقطه نظری ببینندتیوری داریم.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....