شوخی با مرگ
نمی دانم مسئولان طراز اول مملکت چقدر نسل جدید (دهه هشتادی ها) را می شناسند که اگر می شناختند بعید می دانم مسیر برخورد سخت را برای متقاعد کردنشان انتخاب می کردند. اما من این نسل را خوب می شناسم. چون یکی از بچه های این نسل فرزند من است و حداقل بیش از دویست
نمی دانم مسئولان طراز اول مملکت چقدر نسل جدید (دهه هشتادی ها) را می شناسند که اگر می شناختند بعید می دانم مسیر برخورد سخت را برای متقاعد کردنشان انتخاب می کردند.
اما من این نسل را خوب می شناسم. چون یکی از بچه های این نسل فرزند من است و حداقل بیش از دویست نفرشان به من مراجعه داشته یا مشاوره گرفته اند.
شاید اگر و فقط اگر یک واژه بتواند این نسل را از نسل های پیشین متمایز کند واژه “بازی” است.
برخلاف تمام نسل های پیشین که بسیار سخت درس می خواندند، سخت کار می کردند و سخت می زیستند، این نسل تمام زندگی را به بازی و شوخی گرفته است.
برای این نسل چیزی به نام جدی بودن وجود ندارد و زندگی حقیقتا برایشان به یک شوخی مانند است. (البته از زاویه دید ما)
نسلی که با بازیهای کامپیوتری و کارتون های فضایی و انیمه های ژاپنی بزرگ شده، به لش پوشیدنها و شلخته بودنها عادت کرده و شخصیتهای محبوبش نه شخصیت های دینی و فلسفی و اساطیری که انواع قهرمانان فیلمها و انیمهگها هستند؛ نسلی که نگاهش به دین و باورهای دینی عمیقا با نسل های پیشین متفاوت است، نسلی که اصلا نمی داند مقدسات و مبطلات و محرمات و مستحبات و احکام شرعی چیست و مرجع فکری اش بیش از اینکه مرجعیت دینی باشد، سلبریتی ها و هنرمندان و خوانندگان هستند.
برای این نسل یک پست جدید یا یک اثر جدید از یک سلبریتی یا رپر ایرانی یا خارجی در فضای مجازی از مرگ دهها مرجع دینی مهمتر است!!
این نسل نه چیزی به نام مصلحت اندیشی در وجودش است و نه چیزی به نام ترس در خونش.
جالب اینکه علیرغم این ویژگیها و جدی نبودنها، بلدند بسیار راحت تر از ما پول دربیاورند و بسیار راحت تر از ما هم زندگی کنند و در عین تعجب میزان آگاهی و شعور اجتماعیشان هم نسبت به نسل های پیشین بسیار گستردهتر و گاه عمیقتر است.
اینها را گفتم که بگویم آقایان مسئول:
مواظب باشید، بسیار هم مواظب باشید،
این بچه های ۱۵ تا ۲۰ ساله ای که الان در خیابان ها هستند نه از باتوم و گلوله می ترسند و نه با تهدید و تطمیع پا پس می کشند.
آنها مثل نسل های پیشین نیستند که تحقیر شوند و با این همه از ترس بریدن نانشان یا گرفتن جانشان، باز هم دم برنیاورند و حرف نزنند.
گفتم که ، ویژگیهای این نسل به شوخی گرفتن زندگی است و بازی دانستن همه چیز. حتی باتوم و گلوله و خون و مرگ.
برای کنار آمدن با این نسل فقط و فقط باید زبان آنها را بلد بود و با آنها با زبان خودشان صحبت کرد. آنها نسل های گذشته نیستند که تحقیرها را برتابند یا با تهدیدها به پستوهای خانه هایشان بخزند. چرا که آنها مرگ را هم به سخره گرفته اند.
می گویند کودکان شوخیشوخی به پرندگان سنگ می زنند و پرندگان جدیجدی میمیرند.
من اما می گویم شما جدیجدی به آنها تیر میزنید و آنها شوخی شوخی میمیرند، چون خیلی از آنها مثل گیمها فکر می کنند که در لحظه مرگ هنوز هم جانهای دیگری دارند…
مواظب باشید، واقعا مواظب باشید. ناگهان چشم باز میکنید و میبینید مثل گنجشک بر زمین ریختهاند و خونشان خیابانهای شهر را چنان برگهای پاییز رنگین کرده است.
در سکوتی محض و با لبخندی بر لب.
این نسل با حساب و کتابهای ما و شما برای رام و آرام شدن جور در نمیآیند؛ چرا که اینها حتی حیثیت مرگ را هم به بازی گرفتهاند.
لطفا مواظب باشید خونی بر دامانتان ننشیند که حتی با آب زمزم و کوثر نیز نتوان پاکش کرد.
لطفا مواظب بچه های آینده این سرزمین باشید. اینها فرزندان همین مرز و بومند.
با کوله هایی بر پشت
و رویاهایی در دل!
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :پرفسور محسن رنانی ، دهه هشتادی ها ، مرگ ، مصلحت اندیشی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰