سیاست خارجی پشت چراغ قرمز
زخمهایی که بر بدن نحیفشده شهروندان ایرانی نشسته و از پوست به استخوان رسیده است به امروز و دیروز برنمیگردد. این زخمها در همه سالهای پس از جنگ به مرور بر پیکر ایران و ایرانی وارد شده و شهروندان ایرانی را در شرایط حسرت نگه داشته است. ایرانیان به چشم میبینند در این دهههای تازهسپریشده
زخمهایی که بر بدن نحیفشده شهروندان ایرانی نشسته و از پوست به استخوان رسیده است به امروز و دیروز برنمیگردد. این زخمها در همه سالهای پس از جنگ به مرور بر پیکر ایران و ایرانی وارد شده و شهروندان ایرانی را در شرایط حسرت نگه داشته است. ایرانیان به چشم میبینند در این دهههای تازهسپریشده همه کشورها از کوچک و بزرگ، در نزدیکی ایران یا کمی دورتر در پهنه کره خاکی دستاوردهایی داشته و برآیند آنها افزایش رفاه مادی و نیز آسودگی و آرامش ذهنی است. کشورهای گوناگون با هر مرام و آیینی راه سازگاری با جهان و راه آشتی ملی را برگزیدهاند و از داشتهها و ناداشتههای خود برای زندگی بهتر بهره بردهاند. ایران اما به دلیل اصرار سیاست خارجی بر یک مقوله و اینکه آمریکاستیزی در ذات ایران است و نمیتوان آن را کنار گذاشت و نیز تمرکز قدرت در برخی نهادها و بیقدرت کردن نهادهای مدنی و بیرون راندن همه جناحهای سیاسی جز یک جناح در وضعیت دشوار و ایستایی قرار گرفته است. بیشتر کارشناسان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باور دارند تا روزی که گره بزرگ سیاست خارجی ایران باز نشود رفاه ایرانیان در سرازیری قرار دارد.
به گزارش اقتصاددان به نقل از جهانصنعت ، نصرتالله تاجیک دیپلمات بازنشسته کشورمان با اشاره به تبعات مسائل داخلی ایران و التهاباتی که جامعه ایرانی با آن روبهرو بوده به طور مستقیم (کاهش انسجام ملی) و غیرمستقیم (ایجاد طمع در طرفهای خارجی برای امتیازگیری) روی سیاست خارجی و تاثیرات منفی آن، گفت: آزردگی مردم از اوضاع اقتصادی و رویکرد و شیوههای حکمرانی، جدای از دخالتهای خارجی برای به هم ریختن کشور و امتیازگیری، شرایطی را به وجود آورده که هر روز به پیچیدهتر شدن اوضاع در سیاست خارجی نزدیکتر میشویم. برای اجرای سیاست خارجی از یک جاده آسفالته وارد راه سنگلاخی شدهایم! اگرچه این التهابات اجتماعی تب و نشانه است و درد اصلی نیست! اما باعث قرار گرفتن سیاست خارجی در پشت چراغ قرمز چهارراه پرترافیک شده است! تاثیر و تاثر تخریب اوضاع خارجی و وضعیت کنونی شرایط داخلی، هوای سیاسی کشور را سرد و طوفانی کرده و اگر در هر دو زمینه اصلاحاتی صورت نگیرد، سبب توده برفی میشود که بهمنوار بر سر مردم و مملکت فرود آمده و هزینهزایی میکند! ما هم در صحنه داخلی نیازمند اصلاحات ساختاری و رفتاری هستیم و در سیاست خارجی باید رویکرد نوینی را که نشانگر تعامل با جامعه بینالمللی برای تامین اهداف سیاست خارجیمان است، پی بگیریم. مفهوم این توصیه تسلیم نیست، بلکه با روشهایی هم روابط خارجی خود را متنوع کنیم و هم هزینه رقبا و دشمنان را برای به گل نشاندن سیاست خارجی زیاد کنیم. این شدنی نیست الا با روشهایی که یارگیری و اجماعسازی را تسهیل میکند نه آنکه دنیا را علیه ما بسیج کند.
درس نگرفتیم
وی اضافه کرد: وضعیتی که الان داریم و ۴ ماه در ایران تجربه کردیم که البته تا حدی فروکش کرده، حاصل کم و کاستیها در توجه به خواست مردم برای رعایت کرامت زیستیشان در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده است. طبعا عملکرد بد ما در سیاست داخلی و تجمیع مطالبات ملت، سوءمدیریت و درس نگرفتن از اتفاقات قبلی در سالهای ۷۸ و ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ و شیوهها و رویکردهای نامناسب حکمرانی و مهمتر از همه حذف بخش عمدهای از مردم از دایره مشارکت در سرنوشت خویش و دلسرد کردن آنها در دو انتخابات اخیر و زنده نگه داشتن ماجرای سال ۱۳۸۸ با تداوم حصر آقایان کروبی، موسوی و سرکار خانم رهنورد که نه تنها باعث یک نقار ملی شده، بلکه بیدلیل با حاکمیت تفکر امنیتی در مسائل سیاسی، اجتماعی، نخبگان و نهادهای واسط، جامعه را تا حدی از پشت سر حکومت حذف کرده و آن را رودرروی مردم قرار داده است! حکومت متاسفانه در این راه علاوه بر غیرکارا کردن نهادهای جامعه و سیاست، حتی نهادهای خودش را نیز سترون کرده است!
مردم و قانون
مردم عموما و عمدتا اگر به خواستشان توجه شود، با شکل نظام سیاسی مشکلی ندارند، بلکه خواهان حاکمیت قانون و مخصوصا قانون اساسی و بهروزرسانی روشها و شیوههای حکمرانی، پاسخگویی و مسوولیتپذیری مدیران، عدم تبعیض و شفافیت حکمرانی و همچنین اعتلای محتوای آن برای اعتماد واقعی و نه کلامی به مردم و قدرت سیاسیشان هستند. یعنی با خودی نخودی نشدن و نگاه به آنان به صورت شهروند ایرانی درجه یک از هر قوم و مذهبی و در هر کجای دنیا که هستند، خوشنامی جهانی، آب نشدن سرمایه یک عمر زحمتشان در یک شب با استقلال بانک مرکزی، تقویت پول ملی توسط دست نبردن دولت در جیبشان از طریق یک اقتصاد سیاسی قوی، زندگی راحتی داشته باشند! در این صورت دولت باید با رعایت اصل استقلال قوای سهگانه ادارهکننده کشور، نماینده مردم و کارگزار و پاسخگوی آنها در داخل و خارج باشد. یعنی با بازگشت اقتدار به دولت در مقابل سایر نهادهای سیاسی – اجتماعی، او نیز تلاش کند یک زندگی معنادار، شکلگرفته، راحت و شرافتمندانه زیر سایه قانون، عدالت، انصاف که تنش دائمی در امور روزمره نداشته فراهم کرده و از ظرفیتهای مادی و معنوی کشور برای رفاه و پیشرفت مردم و تحقق خواست آنان استفاده شود و اینها هیچکدام خلاف شرع و قانون نبوده و خواسته زیادی هم نیست! بلکه رعایتشان باعث نظم یافتن جامعه، سهولت حکمرانی، افزایش سطح استانداردهای زیستی و حقوق بشری، بالا رفتن شاخصهای توسعه انسانی، جلوگیری از فعال شدن گسلهای اجتماعی مخصوصا گسل قومیتها و مذاهب، حفظ یکپارچگی کشور و قطبی نشدن مردم و تثبیت جایگاه نهادهای واسط و نخبگان و مراجع سیاسی، اجتماعی، مذهبی مورد احترام مردم و تقویت انسجام داخلی به منظور عدم رخنه دشمنان و تامین منافع ملی در سیاست خارجی خواهد شد.
شجاعت و هنر حل مساله
تاجیک گفت: حل مسائل داخلی به خودمان برمیگردد و شجاعت و اراده سیاسی حکومت را طلب میکند! این گوی و این میدان! فرصت را نباید تبدیل به تهدید کرد! اما متاسفانه مقاومت در مقابل تغییر مخصوصا در میان محافظهکاران و کسانی که در وضعیت ناهنجار کنونی اداره کشور منافعی دارند زیاد است اما در مقابلِ شجاعت حکومتی ناشی از اعتماد به مردم وزنی ندارند! ما نیاز به اراده سیاسی برای تغییرات داریم.
التهابات و شرایط اخیر کشور بیشتر تب و نشانه است و درد نیست! درد مزمن در جای دیگری است که باید علاج قطعی و تدریجی شود. روشهایی که اعمال میکنیم و با اصلاح اینها میتوانیم این نشانه و تب را هم از بین ببریم و عاقلانه است که با کمک گرفتن از سیاستمداران، جامعه دانشگاهی، رسانهها و نخبگانمان روشهایی را به کار بگیریم که شدت این تب بیشتر نشود؛ ولی باید باور کنیم که این همه مسائل نیست، بلکه باید تدریجا، عمیقا و به طور علمی به ریشهها هم بپردازیم. سر و سامان گرفتن مسائل داخلی، حداکثری شدن انسجام ملی، آرامش و ثبات داخلی برای اجرای سیاست خارجی و تامین اهداف آن و حداکثرسازی منافع عالی ملت شرط لازم و بسیار کمککننده است.
در سیاست خارجی بدهکار شدیم
وی افزود: از منظر سیاست خارجی هم در درجه اول سلسلهاتفاقاتی رخ داده که ما به نحوی از خودمان بروز دادهایم که برای ما دستاورد نداشته بلکه بدهکار هم شدهایم، یعنی پدیدههای سیاست خارجی اعم از آنچه که واکنش داشتیم و آنچه که طراحی کردیم به شکلی بوده که در مجموع شرایطی برای مردم ایران به وجود آمده که باعث سختی زندگی و معیشتشان شده است. البته همه مسائلی که مطالبات مردم است به مقوله اقتصادی برنمیگردد، بلکه بعضا برمیگردد به کرامت انسانی، حقوق اساسی و آزادیهای تعریفشده قانونی که مردم فکر میکنند با وجود تبعیضات فراوان سیاسی و اجتماعی حتی از اینها هم برخوردار نیستند! در درجه دوم با طولانی شدن بیمورد مذاکرات برجام، از دست دادن زمان و از اولویت افتادن آن، فروش پهپاد به روسیه -که احتمالا ابعاد سیاسی امنیتی آن به خوبی دیده نشده و شاید فاقد پیوست سیاسی امنیتی بوده و مخصوصا بزرگنماییای که غربیها میکنند- شرایط روزبهروز پیچیدهتر شده و مردم در کنار مشکلات ریز و درشتی که از نظر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارند بیش از بیش نگران و ناامید هستند! به گونهای که اگر برجام به نتیجه رسیده بود و اندکی در معیشت و اقتصاد مردم و کشور گشایشی حاصل شده بود به دو دلیل کشور شاهد چنین حجمی از التهاب و اعتراض نبود:۱- بدهبستانها صورت گرفته بود و انگیزه امتیازگیری سبب نمیشد طرفهای غربی درصدد به هم ریختن اوضاع داخلی برای امتیازگیری باشند و ۲- مخالفان برجام اعم از داخلی و خارجی از جمله انتلاف عبری و عربی از به هم زدن روند برجام قطع امید کرده و دیگر انگیزهای به جز رقابت برای دخالت در مسائل داخلی ایران برای آنها نمانده بود.
سه سناریوی برجام
این دیپلمات بازنشسته درباره اقداماتی که در سیاست خارجی شکل گرفته و در این قضایا موثر بوده است، تشریح کرد: البته نمیتوانیم دخالتها، عوامل و تاثیرات خارجی که وجود دارد را نفی کنیم؛ چه در ارتباط با عربستان از منظر رقابتهای منطقهای و چه از منظر قدرتهای خارجی از این لحاظ که طبق تعریف آنها نزدیکی بیش از حد ما با روسها حساسیتی به وجود آورده و بخشی هم به امتیازگیری برمیگردد. مخصوصا در قضیه برجام التهابات کنونی ما برای آنها این تصورات را به وجود آورده که با طرح قضیه پهپادها و یا اوضاع داخلی ما و پرونده حقوق بشری بخواهند امتیاز بیشتری بگیرند. این وضعیت باعث شده که با شرایط نوینی در منطقه و در روابط بینالمللی روبهرو شویم. اگر در سیاست خارجیمان نگاه دقیقتری کنیم، طرفهای ایران با تحرکاتی که دارند از سیاست چماق و هویج عبور کردند و به نظر میآید هر آینه در این روند از کمیت هویج کم میشود و به کیفیت و قدرت چماق اضافه میشود. این به معنای تایید سیاستهای آنها نیست، بنده اوضاع را تشریح میکنم و نسخهپیچی و قضاوت ارزشی نمیکنم تا مبنایی برای پاسخ به سوالات و ارائه طریق بسازم. زیرا با مصوباتی که در مجامع جهانی علیه ایران صورت گرفت، در هیچ زمانی این میزان چهره بد و خشن از ایران در رسانههای بینالمللی و افکار عمومی ساخته نشده است. بنابراین با توجه به آخرین موضعگیری تد پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، که این کشور دیگر بر احیای برجام متمرکز نیست و تمرکزش به اوضاع داخلی ایران و روابط ایران و روسیه و از جمله نقش پهپادها در جنگ روسیه با اوکراین است، به نظر میرسد برجام دارد وارد فاز جدیدی میشود! که سه احتمال وجود دارد: این خواستهها و اوضاع کنونی فقط برای امتیازگیری از ایران به دلیل التهابات اجتماعی داخلی و تبعات فروش پهپادهاست، یا منظور غربیها صرفا جداسازی ایران از روسیه است تا ماهعسل این دو زودتر تمام شود و یا این دو مساله بهانه و سناریویی است که مجددا پروژه ایرانهراسی و انزوای ایران در صحنه بینالمللی کلید بخورد! اما به نظر میرسد همانگونه که بورل نیز به وزیر امور خارجه ایران در اردن گفته جدیت برای به نتیجه رساندن مذاکرات ایران و اوکراین تنها راه برای احیای برجام است!
اروپا هم از دست رفت
تاجیک با بیان اینکه ما یک استراتژی دوستونه موفق در دوران ترامپ داشتیم که کار کرد و جواب داد، افزود: در واقع ما با وجود خروج ترامپ از برجام -که من آن را چرتکه داده و ستاندهها نمیدانم بلکه رویکرد بینالمللیگرایی ما برای تامین اهدافمان بود- توانستیم با همکاری با اروپا و آژانس، اروپا را در کنار خودمان نگه داریم تا پشت سر ترامپ نرود و او در خروج از برجام منزوی ماند. این مزیت نسبی سیاست خارجی ما در آن مقطع بود اما به دلیل رها شدن در دولت سیزدهم تبدیل به مزیت رقابتی نشد. لذا متاسفانه نه تنها نتوانستیم این مزیت نسبی را به مزیت رقابتی تبدیل بکنیم و از فوایدش استفاده کنیم، بلکه این مزیت نسبی را به تدریج از دست داده که اگر خودمان را اصلاح نکنیم به طور کلی از دست خواهیم داد و با یک فشار مضاعف جهانی روبهرو خواهیم شد! هم برجام تا حدی به محاق رفته و از اولویت طرفهای ما و همچنین حامیانمان مانند اروپا و تا حدی روسیه و چین که خودشان دغدغههای جدید دارند، خارج شده و هم در دنیا یک پرونده حقوق بشری علیه ایران شکل گرفته و این بار فقط دولتها با ما مخالف نیستند بلکه مردم آنها هم در اثر التهابات داخلی ایران و فعالیت رسانهای مخالفان و دشمنان ایران با دولتهایشان همراه هستند.
چهارراه پرترافیک
از طرف دیگر با سلسله اتفاقاتی نظیر تنش با جمهوری آذربایجان، حداقل در تبلیغات که اندکی تند شده بود، یا سعودیها که به دلیل نقش پنهانشان در مسائل داخلی ایران به طور غیرمستقیم از جمله تلویزیون ایران اینترنشنال به جای اینکه رسانه باشد ستاد عملیات ترویج خشونت داخل ایران شده! و همچنین اتفاقاتی که چندی پیش در عراق رخ داد، مانند ترور یک کانادایی و آمریکایی و سپس حمله به تانکرهای نفتکش ایران توسط پهپادهای احتمالا اسراییلی و نتیجه انتخابات اسراییل و آمدن نتانیاهو، یا مانور دوروزهای که اسراییلیها در شمال و همجوار با مرزهای جنوب لبنان برگزار کردند، مجموعا شرایطی به وجود آمده که تصور میشود سیاست خارجی ما در کنار لطمه خوردن انسجام ملی در یک چهارراه پرترافیک ۱- برجام در محاق، ۲-خاورمیانه ژلهای و آبستن حوادث و احتمال افزایش خشونت با همسایگان، ۳- صعوبت سر و سامان دادن به پرونده حقوق بشر و ۴- تبعات فروش پهپاد به روسیه و استفاده آن در جنگ اوکراین، پشت چراغ قرمز متوقف است. حال مسوولان کشور با توجه به ندای خیرخواهان باید کمک کنند تا اوضاع داخلی هر چه زودتر سروسامان بگیرد و خود وزارت امور خارجه هم باید با یک طراحی جدید سیاست خارجی را از این وضعیت خارج کند. با شناختی که از وضعیت کنونی این وزارت دارم باز کمک مسوولان را میطلبد تا فکر عاجلی بکنند!
در چاه روسیه
وی افزود: اما بخشی از تاثیری که از نزدیکی روابط با روسیه به وجود آمده، مساله پهپادها و ورود خواسته یا ناخواسته ما به مسائل جنگ روسیه و اوکراین است و دستاویزی شده تا در خوشبینانهترین حالت غربیها بر سیاست خارجی ما فشار وارد کنند! و در حالت بدبینانه آنجا که نمیتوانند به طور مستقیم به روسیه ضربه وارد کنند با بزرگنمایی نقش ایران در جنگ روسیه و اوکراین و کشتار مردم بیگناه و در قالب جنایت جنگی به جای روسیه ما را که به عنوان چالش امنیتی جهان معرفی کردهاند و منفعلانه نظارهگر هستیم، در نوک پیکان حمله تبلیغاتی و عملیاتی خویش قرار دهند! مجموعه این تحولات کمکم شرایطی را به وجود آورده که به نظر میرسد جدای از خطرات چنین وضعیتی به نوعی از الگوی رفتاری که از خودمان در قضیه برجام بروز دادیم مبنی بر اینکه میخواهیم با جامعه بینالمللی کار کنیم، عدول و عبور کردهایم! این حق ما برای تدوین اهداف سیاست خارجی کشور است اما مهم نحوه اجرای آن برای نیل به مقصود است. در مقوله برجام اگرچه در ملاقات وزیر امور خارجه با جوزف بورل در اردن گفته میشود میخواهیم برجام دنبال شود و اعلام میکنیم هیات به وین میفرستیم ولی به نظر میرسد مجموعه شرایط با تند شدن مواضع اتحادیه اروپا مخصوصا تند شدن موضع آلمان، انگلیس و فرانسه و اقداماتشان، همگی شرایطی به وجود آورده که به نظر میرسد نه تنها رویکردهای سیاسی ما را جهت امنیتی میدهند، بلکه اهداف و منافع سیاسی ما در منطقه و جهان هم به مسائل امنیتی تبدیل میشود که خیلی خطرناک است و معنایش این است که در حقیقت ایران به عنوان یک چالش بینالمللی قلمداد شده و به دوران دولتهای نهم و دهم محافظهکاران برمیگردیم که قطعنامهها علیه ما کاغذپاره خوانده شد و توان سیاسی اقتصادی کشور را از بین برد و روند توسعه مملکت را چند دهه عقب انداخت!
زخم های تحریم به استخوان رسیده است
تاجیک همچنین تصریح کرد: ملت ایران اثرات منفی و تخریبی این قطعنامهها را با گوشت، پوست و استخوان خود لمس کرد؛ یعنی در دوران دولتهای نهم و دهم این شرایط برای کشور به وجود آمد و هوشمندی نظام موجب شکلگیری دولت یازدهم شد و ملت شیرینی ابتدای دولت یازدهم و توافق برجام تا قبل از اینکه ترامپ بیرون برود را نیز چشید. این راه آزمایش شده است و دائم نمیتوانیم از اول چرخ را اختراع کنیم. ما در جهانی زندگی میکنیم که همکاری شرط اول است. با توجه به فقر منابع مادی مثل آب و هوا، انرژی و سوخت، محیطزیست و مشکلات اینچنینی که در جهان وجود دارد و منابع معنوی مانند زمان، اگر به این سمت برویم که رودرروی جامعه جهانی قرار بگیریم یا بخواهیم فقط با تکیه بر توفیقات سختافزاریمان سیاستهایمان را جلو ببریم جوابگو نخواهد بود. قطعا در این زمینه سختافزاری توفیقاتی داشتهایم و تلاش دانشمندان و تصمیم بر ایستادن روی پای خودمان نکات درستی است اما باید دقت کنیم که میشود با هزینههای بسیار کمتری هم سیاستهایمان را اجرا کنیم. اگر اهداف سیاست خارجی با اهداف صحیحی توسط جامعه دانشگاهی یا نخبگان طراحی شده باشد را دنبال کنیم و منافع ملی خود را حداکثری کنیم، میتوانیم به گونهای رفتار کنیم که با حفظ اصول، مقابل قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای و حتی جامعه جهانی قرار نگیریم و برای مردم خود یک زندگی راحت و با کرامت انسانی فراهم کنیم.
وقت برای هدر دادن نیست
این دیپلمات بازنشسته ادامه داد: الان یک برآورد غلط دوطرفهای به وجود آمده است؛ از طرفی ایران فکر میکرد با شرایطی که در زمینه انرژی و سوخت اروپا، مسائل روسیه و اوکراین به وجود آمده میتواند امتیاز بیشتری بگیرد و از طرف دیگر با پیچیدهتر شدن اوضاع و شرایطی که در چهار ماه اخیر در کشور حاکم است آنها هم اضافه برآورد اینچنینی داشته باشند که فکر کنند با اینگونه فشارها میتوانند یا امتیاز بیشتری بگیرند یا امتیاز کمتری بدهند. اما به نظر میرسد با توجه به عدم ظرفیتسازی در سیاست خارجی در دولت سیزدهم، بهترین راه ادامه دولت دوازدهم است؛ یعنی باید سعی کنیم همان روند مذاکره و همکاری با اروپا و آژانس انرژی اتمی را اگرچه دیر شده دنبال کنیم، به طور واقعی به آن راه ایمان داشته باشیم ولی نه برای تلف کردن وقت و یا روشی که زمان بخریم؛ چون اگر چنین رفتاری را از خودمان نشان دهیم طرف مقابل میفهمد و آنها هم به دنبال تغییر روشهایشان خواهند بود.
وی گفت: الان فشاری که میآید یک فشار مقدماتی برای یارگیری و ایجاد اجماع جهانی برای امتیازگیری است و سیاست فشار از پایین و چانهزنی از بالا نیست که ما به آن توجه نکنیم! اگر این روند ادامه پیدا کند، مخصوصا اگر اوضاع داخلی سر و سامان نیابد که این التهابات اجتماعی یک قسمتش است و اگر این زندگی مردم و سختی معیشت مردم و اوضاع نزار و نحیف اداری و فسادی که در کشور به وجود آمده سروسامان پیدا نکند طبیعی است قدرتهای خارجی به دنبال این هستند که از این نقاط ضعف استفاده کنند و امتیاز بگیرند. پس لازم است در کنار سروسامان دادن به اوضاع داخلی، تلاش کنیم در سیاست خارجیمان اندکی عاقلانهتر و با طراحی سیاسی جلو برویم. حضور بحثهای کارشناسی و حضور نخبگان و نیروهای دانشگاهی در سیاست خارجی را کمتر میبینیم. سیاست خارجی ما اداریمحور شده؛ یعنی خیلی بسته عمل میکند؛ در حالی که باید نخبگان جامعه، رسانهها، مراکز مطالعاتی و دانشگاهها با دلگرمی در طراحی این سیاست خارجی نقش داشته باشند تا دولت بتواند با اجرای آن ضمن تامین مصالح مردم و کشور و مخصوصا روانسازی اقتصاد، باعث حداکثری اجماع نخبگی و انسجام داخلی شود.
برجام چرتکهاندازی نیست
تاجیک همچنین تاکید کرد: هر تاکتیکی باید در راستای یک استراتژی مشخص باشد. اگر استراتژی ما کار با جامعه بینالمللی است، یعنی همانطور که در برجام طراحی کردیم؛ برجام چرتکه دادهها و ستاندهها نیست که بگوییم این را دادیم و آن را گرفتیم! برجام یک رویکرد بینالمللیگرایی برای ما بود؛ یعنی گفتیم میخواهیم با حفظ اصولمان در پی کسب منافع ملی و حداکثرسازی مصالح مردممان با جامعه بینالمللی همکاری کنیم تا به حقوقمان برسیم! و دنیا هم اعتماد کرد! به عبارت دیگر اصول و حرفی برای گفتن داریم ولی نمیخواهیم دنیا را به هم بریزیم؛ میخواهیم با حفظ اصول و معرفی اهدافمان در پی کسب منافع ملیمان باشیم. با این وضعیت اگر استراتژیمان همان استراتژی بینالمللیگرایی و کار با جامعه بینالمللی از جمله اروپا، آمریکا و آسیا است باید با یک طراحی مشخص جلو برویم.
نامنسجم
وی در ادامه بیان کرد: به نظر میرسد ما یک سیاست خارجی منسجم نداریم یا انسجام آن کافی نیست و این نیاز به کار مطالعاتی و مستلزم دخالت جامعه دانشگاهی، اساتید، دانشجویان، نخبگان جامعه و سیاستمداران است و قدری غفلت کردیم از اینکه بدنه نخبگی جامعه را در بخش مهمی از سرنوشت کشور مشارکت دهیم. ما یک شرایط و پهنه ژئوپلیتیکی داریم که نمیتوانیم انزواگرایی را پیشه کنیم؛ از یک طرف نفت میفروشیم و یک اقتصاد سیاسی ضعیف طراحی کردیم که نفت میفروشیم و میخواهیم سفره مردم را پررونق کنیم که اقدام بسیار بدی است؛ یکی از زیربناییترین اقدامات داخلی ما باید بازتعریف این اقتصاد سیاسی ضعیف و طراحی و اجرای یک اقتصاد سیاسی قوی توسط بخش خصوصی باشد که مردم در تولید ثروت نقش داشته باشند. اینکه نفت بفروشیم و بتوانیم کالای اساسی وارد کنیم و به دلیل سیاستهایمان نتوانیم پولش را هم وارد کنیم یا تحت شرایطی وارد کنیم و پولمان در کشور ثالث بخوابد در شأن دولت، ملت و حکومت ایران نیست. بلکه باید به مردم و بخش خصوصی اعتماد و تلاش کنیم نهادهای اقتصادی دولتی و شبهدولتی دستشان را از اقتصاد ایران و جامعه ایران کوتاه کنند که بخشی از آن اقتصاد و بخشی هم آزادیهای مصرح در قانون اساسی مردم ایران است. متاسفانه به دلیل تعابیر و تعاریف غلط هم مشارکت مردم را به حداقل رساندیم، هم حتی در نهادهای انتخاباتی از حضور و وجود مردم استفاده نمیکنیم که اگر میخواهیم سیاستی را اجرا کنیم نیاز به توجیه آنها نباشد. وقتی آنها در شکلگیری این سیاست نقش داشته باشند، نهادهای واسط مانند دانشگاه، نخبگان، احزاب، مردم و افکار عمومی را اقناع میکنند و نیاز نیست میکروفن جلوی دهان این و آن ببریم یا با ضرب و زور بخواهیم مردم را قانع کنیم که سیاست ما یک سیاست مطلوب است.
با خودمان شفاف باشیم
این دیپلمات بازنشسته با تاکید بر اینکه اول باید تکلیف خود را با خودمان شفاف کنیم که آیا میخواهیم استراتژی بینالمللیگرایی را که در برجام تبلور پیدا کرد ادامه دهیم یا نه؟ بیان کرد: اگر میخواهیم ادامه دهیم، راه رفته است و مشخص؛ هم در دو دولت آقای خاتمی و هم در دو دولت آقای روحانی با جامعه بینالمللی همکاری داشتیم. راه رفته داریم و تبعات مثبتش را داشتهایم و داریم میبینیم! هم دولتهای اصلاحطلب و شبهاصلاحطلب و هم دولتهای محافظهکار و اقتدارگرا. الان شبهمحافظهکار که میان زمین و هوا رها است و معلوم نیست خاستگاه اجتماعیاش چیست و چه میخواهد بکند؟! باید تصمیم بگیریم که میخواهیم کدام الگو را دنبال کنیم. دولت کنونی متاسفانه هنوز نتوانسته از خودش یک الگوی رفتاری مشخص و متفاوت نشان دهد که دقیقا ببینیم آیا میخواهد جا پای احمدینژاد بگذارد و قطعنامه را کاغذپاره بخواند و بگوید آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان پاره شود و یا مانند روحانی در سایه همکاری با جامعه بینالمللی سایه تحریمها را از کشور برطرف کند؟! اینها ملغمهای است و گفتاردرمانی به حداکثر رسیده است و شیب اقدامات آنقدر تند بوده که به اقشار مختلف آسیب فراوانی زده است!
لذا اول باید تکلیف خودمان را در رابطه با سیاست خارجی مشخص کنیم و سپس یک استراتژی معین و یکسری تاکتیکهای خاص که موردپسند افکار عمومی باشد و مردم حمایت کنند را دنبال کنیم. اگر این شرایط کنونی در داخل و خارج ادامه پیدا کند و ما منفعل باشیم و یا فقط به نقاط قوت سختافزاری خود دلخوش کنیم تبعات بسیار بدی برای کشور خواهد داشت. یقین و امید دارم که نظام و حکومت این مسائل را هوشیارانه رصد میکند. اگر قبلا امنیتی کردن اهداف سیاسی ما در سطح قطعنامهها بود، الان شرایط بسیار پیچیدهتر خواهد شد. در آن زمان یک انسجام داخلی داشتیم و فقط با دولتها روبهرو بودیم اما الان با شرایطی که داریم مخصوصا اوضاع داخلی و وضعیت اقتصادی مردم و شیب بسیار تندی که دولت سیزدهم در اقداماتش گرفت و تبعات روانی این اقدامات مخصوصا روی نرخ ارز و دلار و… بر جای گذاشت، موجب تبعاتی برای کشور شده که هم انسجام داخلی کمتری داریم و هم با مردم و دولتهای خارجی رودررو شدهایم! الان باید این شرایط و وضعیت را دقیقا مدنظر قرار دهیم و فکر نکنیم چون قبلا تحریم شدیم چنین نیست که دوباره این تحریمها موثر نشود! متاسفانه آسیبپذیری داخلیمان افزوده شده است و باید به طور زیرساختی علاج شود.
راهبرد دگرگونی در حکمرانی
تاجیک در پایان افزود: امیدوارانه معتقدم ما شاهد یک سلسله اصلاح شیوههای حکمرانی خیلی فوری با کمک گرفتن از سیاستمداران، افراد ملی، نخبگان و جامعه دانشگاهی در صحنه داخلی باشیم. گفتوگوی ملی و شرایط شکلگیری یک گفتمان غالب ملی و میهنی از ضروریترین نیازهای جامعه ایران امروز است که سازمانهای مردمنهاد بتوانند با ایجاد آرامش در مردم خواستهای بحق ملت را جامه عمل بپوشانند. متاسفانه نظام اداری کشور بیش از آن خراب است که بشود امیدی از دولتی داشت که با اشتباهات فاحش نهادهای حاکمیتی به طور حداقلی شکل گرفته و الان نمیتواند اعتماد عمومی را به خود جلب کند! و هم در سیاست خارجی این شرایط به وجود بیاید که دو مرتبه با جامعه بینالمللی سرشاخ و رودررو نشویم؛ چون تبعات این دوره مانند دورههای قبل نیست. اگرچه ما یکسری توانمندی و کارتهایی برای بازی داریم، ولی باید بدانیم هم از نظر داخلی کمی آسیبپذیر شدهایم و هم طرف مقابلمان قطعا روشهای جدیدی را به کار خواهد گرفت تا ارادهاش را بر ما تحمیل کند.
لذا نباید اجازه دهیم شرایط ما در سیاست خارجی به آستانه تحمل و گسیختگی برسد؛ الان داریم به اینجا نزدیک میشویم اما میتوانیم با اقدامات واقعی، نه شعار و حرف، با مسائل داخلی و مشکلاتی که مردم با آن روبهرو هستند برخورد کنیم. در سیاست خارجی هم با واقعبینی و نه امید واهی به زمستان سخت اروپا راه ناهمواری که ایجاد شده آن چهارراه پرترافیک را مدنظر قرار دهیم و با همکاری با اروپا و آژانس، ضمن استفاده خوب از مزیتهای نسبی خود و از کارتهایی که داریم از جمله توانمندیهای سختافزاری و دانش بومی بتوانیم دوباره شرایط را به گونهای فراهم کنیم که نه تنها باعث تنش بیشتر نشود، بلکه به سمت کم کردن تنشها حرکت کنیم که قابل مدیریت و کنترل باشد و روند از دست خارج نشود.
توصیههایی برای دیپلماسی
وزارت امور خارجه ضرورت دارد در چند زمینه طراحی و فعالیت داشته باشد:۱- تلاش و ایجاد اجماع در حاکمیت برای اصلاح آن بخش از روشها و رویکردهایی در سیاست خارجی که باعث اجماع و یارگیری جهانی علیه ما، افزایش تحریمها و فشار اقتصادی بر مردم شده است. مانند مساله اوکراین، طولانی شدن برجام و…. ۲- خواستههای مردم از تلاش لاشخورها در خارج از کشور جدا و اولویت به اولی داده شود. زخم؛ التیام یابد. دومی کاری از پیش نمیبرد. ۳- موضوع کشاندن مسائل ایران به مجامع بینالمللی توسط مخالفان و معاندان که باید راهکار قانونی، حقوقی و سیاسی برای آن پیدا کرد و خیلی فعالانه در صحنه بود و اجازه نداد که نام کشور و اقتدار نظام خدشهدار شود. زیرا در صورت تحقق وقوع چنین امری توازن منطقهای، اجرای سیاست خارجی و حتی پیاده کردن سیاست عمومی در داخل با مشکلاتی مواجه میشود. ۴- با برنده شدن راستگرایان صهیونیست تحولات خاورمیانه به سوی پیچیده شدن پیش میرود که چنانچه بخواهند از این التهابات اجتماعی ایران به نفع تحقق اهدافشان استفاده کنند ما با مشکلات بیشتری روبهرو خواهیم شد.
لذا همزمانی شرایط سخت داخلی و خارجی و نیز همزمانی تغییر توازن بین نیروهای داخلی و خارجی در درون و بیرون منطقه، اوضاع را تیره و تار میکند! اما اقداماتی قاطع و نه وعده و وعید و شکلی برای خسته کردن مردم در هر دو زمینه داخلی و خارجی برای برگرداندن این دو قطار روی ریل مناسب، امیدبخش و کارساز است و جدای از اهداف و امیال خارجی و معاندان، مردمی که خواهان کشوری مستقل و آباد هستند استقبال میکنند! آنچه شرط بلاغ بود نه از منظر جناحی و به عنوان یک اصلاحگر، بلکه از دید حکومتی و علاقه به کشور و نظام و بر مبنای حرفهگری کارشناسی برای خیر و صلاح کشور و اصلاح حکومتی که حاصل خون بسیاری از شهدا و پاشیده شدن بسیاری از خانوادهها است! همانگونه که در دوران کودکی در دعای صبحگاهی دبستان میخواندم و دیگر دانشآموزان تکرار میکردند که… خدایا چنین کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار! انشاالله!
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :اقتصاد ایران ، برجام ، دیپلماسی ، سیاست خارجی ، نصرتالله تاجيك
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰