سفسطه و کلک های درج قیمت دوره گردان
روزی بازرگانی در یکی از خیابان های شهر هرت رانندگی می کرد. وانت دوره گردی را دیدکه موز می فروخت و روی تابلویی درشت نوشته بود: ۱۵۰۰۰تومان. او دید موز کیلویی ۱۵ هزار تومان نسبتا ارزان است. لذا با زحمت جای پارکی پیداکرد و در ماشین را بست و پیاده شد و برگشت . وقتی
روزی بازرگانی در یکی از خیابان های شهر هرت رانندگی می کرد. وانت دوره گردی را دیدکه موز می فروخت و روی تابلویی درشت نوشته بود: ۱۵۰۰۰تومان. او دید موز کیلویی ۱۵ هزار تومان نسبتا ارزان است. لذا با زحمت جای پارکی پیداکرد و در ماشین را بست و پیاده شد و برگشت . وقتی سفارش سه کیلو موز داد،دید کیلویی ۳۰ هزار تومان حساب کرد. گفت: شما تابلوی۱۵ هزار تومان زده ای. چرا دو برابر حساب می کنی؟
پاسخ داد: منظور من نیم کیلو ۱۵ هزار تومان است!
وقتی با دقت بیشتری خواند ،دید زیر آن بسیار ریز نوشته:نیم کیلو!
فهمید کلک خورده است. از او پرسید: شغل اصلی شما چیست؟
پاسخ داد: دوره گردی!
بازرگان گفت :من شرکت دارم. می خواهی در شرکت من استخدام شوی؟
پرسید:حقوقش چقدر است؟
پاسخ داد: ۱۵ میلیون تومان! ولی ما دو ماه به دو ماه حقوق می دهیم.
دوره گرد با خوشحالی پذیرفت و از روز بعد شروع به کار کرد.
پس از دو ماه وقتی برای گرفتن حقوق مراجعه کرد،مدیر شرکت ۱۵ میلیون تومان به او پرداخت. وقتی اعتراض کرد که ماهانه ۱۵ میلیون دوماهه می شود سی میلیون . پاسخ داد:
من گفتم دوماهه ۱۵ میلیون،نه ماهانه!
گفت: قاعدتاً حقوق را ماهانه حساب می کنند!
بازرگان هم پاسخ داد: موز را هم قاعدتاً کیلویی می فروشند،نه نیم کیلویی!! تو فکر کردی فقط خودت قانون هردمبیلی را بلدی؟!!
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :شفیعی مطهر ، قصه های شهر هرت
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰