تاریخ انتشار : جمعه 23 دی 1401 - 6:21
کد خبر : 111785

زن ،مظلوم همیشۀ تاریخ ( سخنی تحلیلی به بهانه روز بزرگداشت مقام زن)

زن ،مظلوم همیشۀ تاریخ  ( سخنی تحلیلی به بهانه روز بزرگداشت مقام زن)

هر کس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند بیگانه اگر می شکند باکی نیست از دوست بپرسید چرا می شکند از پگاه پیدایش پرتو پاینده آدم و از طلوع طلیعۀ فلق و آغاز سپیده دم نبرد بی امان حق با ناحق و پیکار پی گیر پاکی و پارسایی با

هر کس به طریقی دل ما می شکند

بیگانه جدا دوست جدا می شکند

بیگانه اگر می شکند باکی نیست

از دوست بپرسید چرا می شکند

از پگاه پیدایش پرتو پاینده آدم و از طلوع طلیعۀ فلق و آغاز سپیده دم نبرد بی امان حق با ناحق و پیکار پی گیر پاکی و پارسایی با پلیدی ، پلشتی و پستی و از سجود سرخ هابیل بر سجّادۀ سپید سحر و پیروزی ستم و سالوس و سیاهی ، شاید اگر ما را مظلوم ترین و معصوم ترین عنصر تاریخ بنامند، سخنی به گزاف نباشد ؛ مظلومیّتی به وسعت تاریخ و معصومیّتی به عصمت سپیده .

چه دشمنانی که در جنگ های خونین تاریخ ، قتل عاممان کردند ، به زنجیر اسارتمان کشیدند و به کنیزیمان بردند و….

و چه دوستانی که از شدّت غیرت و حمیّت جاهلانه و بی جا زنده به گورمان کردند و یا در اندرونی ها محبوسمان نمودند!

چه سلاطین و فرمانروایان ستمگری که جابرانه گوهر عفافمان را به زنجیر هوس هایشان کشیدند و زینت حرمسراهایشان گردانیدند.

در حرمسرای شاهان عثمانی صدها زن و دختر بدبخت به عنوان کنیز و برده محبوس و طعمه هوس رانی سلاطین عثمانی بودند. مراد سوم از زنان حرمسرا ۱۰۳ نفر فرزند به جای گذاشت. محمّد سوم جانشین او ۱۹ تن از برادرانش را خفه کرد تا به آسودگی به سلطنت بپردازد . ابراهیم بر اثر سوء ظن به یکی از زنان حرمسرا ۲۸۰ تن زنان حرم را در کیسه هایی نهاد که در ته آن سنگ گذاشته بودند و آن ها را وسط تنگۀ بُسفُر در دریا غرق کردند.

( فرمانروایان شاخ زرّین، نوئل باربر، عبدالرضا هوشنگ انصاری ، نشر گفتار، تهران ، ۱۳۶۸)

چه فرومایگانی که جاهلانه عطر عاطفه و عشق آسمانیمان را در گنداب تعفُّن اوهام خود به بیگاری کشیدند.

« تحجُّر» به نوعی به استثمارمان کوشید و « تجدُّد» به گونه ای به ابتذالمان کشید.

« شرق» به شکلی خوارمان کرد و « غرب » به صورتی بی بند و بارمان نمود.

غرب متحجِّر قرون وسطی قرن ها مطالعه و بررسی کرد، همایش ها برگزار نمود و پژوهش ها و تحقیقات بسیار انجام داد تا پذیرفت که « ما انسانیم !!» و می توانیم مالک دارایی خود باشیم!!

و شرق متقدّم ما را وسیله سرگرمی ها و هوس رانی های شاهان و امپراتوران قرار داد.

در تحجُّر غرب ، انسان بودن ما رسمیّت نداشت و زمانی که تازه داشتیم هویّت انسانی خود را می یافتیم که در بینش تجدُّد و تمدُّن جدید غربی ُ خود را «کالا» و « مهره » ای یافتیم که :

– در فروشگاه ها و سوپرمارکت ها وسیله ای در دست سرمایه داران برای آب کردن اجناس بُنجُل و مصرفی بارآوردن مردم شدیم !

– جاذبۀ جنسی ما عامل فروش و رونق فیلم های مبتذل و بی محتوا شد.

– زیبایی ما وسیله پرشدن جیب ابرسرمایه داران جهانی شد.

– عروسکی شدیم که مایۀ سرگرمی و وسیلۀ ارضای شهوات و امیال انسان های متمدّن و متجدّد قرن بیست و یکم باشیم .

– مانکنی شدیم تا انواع مدهای لباس و کفش و آرایش گیسو و …. را برای هرچه بیشتر مصرفی کردن و مقلّد بار آوردن مردم جهان سوم به نمایش درآوریم.

غرب متجدّد ماشینی شده که انبوه تولیدات تجمُّلی و صنعتی نسّاجی و پارچه های رنگارنگ در دستش بی مصرف مانده بود ، به منظور آزمودن و مصرف کالاهای پر زرق و برق و پوشاندن لباس های رنگین و جلف خود بر پیکر معصوم ما ، چادر و حجاب را مانع تحقُّق مقاصد پلید خود می دید ، ناگهان منادی آزادی زن و مبتکر مبارزه با چادر شد و بار دیگر با طرح شعار « ازاد زنان دوش به دوش آزاد مردان! » از ما عروسکی بزک کرده ساختند تا بر رونق بازار سکس و تجارت و مصرف کاذب بیفزایند.

بدین گونه ما شدیم عروسک خیمه شب بازی سیرک جهانی سرمایه داری که هر لحظه ناخودآگاه به سازی می رقصیدیم و بوقلمون وار به رنگی درمی آمدیم.

در این سرزمین زمانی نه چندان دور فردی قدرتمند به نام رضاشاه پهلوی عزم جزم کرد تا با زور و قدرت ، چادر را برای همیشه از فهرست لباس های زن ایرانی بزداید. او همۀ قدرت خود را به صحنه آورد ؛ اما پس از چند صباحی – در زمان پسرش – به این نتیجه رسیدند که فرهنگ سازی با زور پاسخ نمی دهد. عرصۀ فرهنگی با منش سرهنگی هم خوانی ندارد.بنابراین گزیر را در گریز از منطق زور یافتند.

پس از انقلاب نیز که ارزش های حاکم بر جامعه دگرگون شد ، بنا به رویکرد فرهنگی – که بارزترین رویکرد انقلاب اسلامی است – « حجاب » به عنوان یک ارزش در فهرست ارزش های محوری انقلاب قرار گرفت.

یکی از متفکّران می گوید:

« انقلاب ها هر چند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار نمی شوند.»

فکر نمی کنم هیچ خردمند منصفی با این سخن مخالف باشد یا آن را درک نکند که « فرهنگ سازی با زور امکان پذیر نیست.»

ما در روند فرهنگ سازی با انسانی با کرامت و فکور طرف هستیم که حتی خداوند هم در منطق ۱۲۴ هزار پیامبر با زبان زور با او سخن نگفته است.

بی تردید عقل و خرد از مهم ترین و ارزشمندترین نعم الهی و تفکُّر از بالاترین عبادات انسان مومن است . اسلام بیشترین ارزش را برای عنصر تفکُّر و تعقُّل قائل است . علّامه طباطبایی (ره) مفسّر بزرگ قرآن می فرماید :

” اگر کتاب الهی را تفحُّص کامل کرده ، در آیاتش دقّت کنید ، خواهید دید شاید بیش از سیصد آیه هست که مردم را به تفکُّر ، تدبُّر و تعقُّل دعوت کرده و یا به پیامبر استدلالی را برای اثبات حقّی و یا از بین بردن باطلی می آموزد . خداوند در قرآن حتّی در یک آیه نیز بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به قرآن و یا به هر چیزی که از جانب اوست ، ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه بپیمایند .”

(المیزان ، ج۵ ، صص۲۵۵-۲۷۰)

گذشته از آیات قرآن ، روایات زیادی نیز مسلمانان را توصیه به بهره گیری از این عنصر فطری و الهی می کند . نمونه هایی از روایات و احادیث درباره تعقُّل و تفکُّر را به عنوان برگی از کتاب و بارقه ای از آفتاب تقدیم می دارم :

امام علی (ع) می فرماید :

” اَلعَقلُ دَلیلُ المُومِن . اَلعَقلُ رَسولُ الحَقِّ . اَلعَقلُ داعی الفَهم ” .

عقل و خرد ، راهنمای مومن است . عقل فرستاده حق است . عقل دعوت کننده به درک و فهم است .

پیامبر اکرم (ص) اندیشیدن و تفکُّر را بالاترین عبادت می داند و هیچ عبادتی را چون تفکُّر ارج نمی نهد :

” اَفضَلُ العِبادَهِ التَّفَکُّر . لا عِبادَهِ کَالتَّفَکُّر ” .

امام علی (ع) دانستن یک حدیث را از روی تفکُّر و درایت بهتر از نقل هزار حدیث می داند .

” حَدیثٌ تَدریهِ خَیرٌ مِن اَلفِ حَدیثٍ تَرویه ”

( بحارالانوار ، ج۱)

امام حسین (ع) ، اندیشیدن و نقّادی انسان را دلیل دانایی انسان می داند .

” مِن دَلایِلِ العالِمِ انتِقادِهِ لِحَدیثِه ” (تحف العقول)

امام حسن عسکری (ع) در تعریف عبادت پا را فراتر نهاده و اصولا عبادت را تفکُّر و اندیشیدن درباره خدا می نامد ، نه بسیاری نماز و روزه .

” لَیسَتِ العِبادَهِ کَثرَهِ الصِّیامِ وَ الصَّلوهِ وَ اِنَّمَا العِبادَهِ کَثرَهُ التَّفَکُّرِ فی اَمرِالله ”

( تحف العقول)

زن، یک انسان ذی شعور و خردمند است . آیا بدون اقناع عقل و خرد او می توان ارزش یا ضد ارزشی را بر او تحمیل کرد؟

همه قبول داریم که حجاب یک مسئله فرهنگی است ؛ اما تجربۀ ادارۀ جامعه در این ۴۴ سال نشان داده هر جا که از منطق کم می آوریم ، از سلاح زور کمک می گیریم …. و این است رمز نهادینه نشدن حجاب در جامعه ما.

هنوز بعد از ۴۴ سال فرهنگ سازی می شنویم که توصیه می کنند در دانشگاه ها از زور نمره و در ادارات از زور اداری برای حاکم کردن حجاب – یعنی یک ارزش فرهنگی و اسلامی – سود بجوییم !!

آیا نباید از تجارب این چهار دهه بیاموزیم که این روش ها نتیجۀ معکوس می دهد؟!

ما عادت کرده ایم در بازی های جناحی از هر پدیده حتی ارزش های دینی استفاده ابزاری بکنیم. در صورتی که استفادۀ ابزاری از آموزه های دینی یکی از بزرگ ترین خیانت ها به دین است.

این که یک جناح سیاسی ، جناح دیگر را به گسترش فرهنگ بدحجابی متّهم کند ، دردی را دوا نمی کند .

عزیزان ! بیایید برای خدا همه دست در دست یکدیگر دهیم و همه دلسوزان جامعه کمک کنیم و اصل مسئله را حل کنیم. حلِّ همۀ مسائل فرهنگی – از جمله حجاب – تنها یک راه حل دارد و آن این است که با کار فرهنگی و گفت و گوهای منطقی و اقناعی بکوشیم انسان ها به حقّانیّت باور خود جلب کنیم.

دلایل قوی باید و معنوی

نه رگ های گردن به حجّت قوی

بیستم جمادی الثّانی فرخنده زاد روز حضرت فاطمۀ زهرا(س) و روز بزرگداشت مقام زن و مادر را گرامی می داریم و با شعار «زن،زندگی،آزادی»،این مناسبت میمون و مبارک را به همۀ خواهران و بانوان فرزانه و فرهیخته تبریک و تهنیت می گوییم.

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....