انگیزه طالبان از ایجاد تنش مرزی با ایران
بسیاری اعتقاد دارند تندروی طالبان یکی از انگیزههایی است که میخواهند کشورها را تحریک کرده و آنها را برای مذاکره و بده بستانهای سیاسی آماده کنند درگیریهای اخیر طالبان با نیروهای مرزبانی در سه مورد، به محل نگرانی در روابط بین دو کشور بدل شده است. ازسویی موج ناامنی ازسوی داعش خراسان در خاک افغانستان که
بسیاری اعتقاد دارند تندروی طالبان یکی از انگیزههایی است که میخواهند کشورها را تحریک کرده و آنها را برای مذاکره و بده بستانهای سیاسی آماده کنند
درگیریهای اخیر طالبان با نیروهای مرزبانی در سه مورد، به محل نگرانی در روابط بین دو کشور بدل شده است. ازسویی موج ناامنی ازسوی داعش خراسان در خاک افغانستان که گواه بر عدم عدم توان طالبان در تأمین امنیت در این کشور است، در کنار قدرت گرفتن دوباره داعش در خاک عراق، محاصره امنیتی در اطراف ایران را شاهدیم که خود به محلی برای دغدغه امنیت ملی ایران تبدیل شده است. آیا طالبان برای ایران مشکلساز خواهد شد و به اختلاف جدی برخواهیم خورد؟ آیا حضور داعش خراسان، تبدیل به یک بحران مرزی میشود؟ علت ضعف عملکرد طالبان در تأمین امنیت داخلی افغانستان چیست؟ آیا انگیزهای جز اختلافات داخلی وجود دارد؟
در این رابطه با دکتر محمدحسین عمادی، کارشناس ارشد سابق سازمان ملل در افغانستان و سفیر سابق و نماینده ایران در فائو در این زمینه گفتوگویی داشتیم تا به پاسخ این سوالات برسیم. این گفتوگو حاوی نکاتی است که میتواند برای دستگاه دیپلماسی ایران راهگشا باشد.
با تجربه نزدیک به یکساله حضور طالبان در افغانستان، عملکرد طالبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
تحولات ۹ ماه گذشته در افغانستان و تغییراتی که پس از روی کار آمدن طالبان به وجود آمده بهطور مسلم شرایط را به سمت پیچیدهتر شدن در کل روابط سیاسی جهان و بهطور خاص بحرانی شدن با کشورهای همسایه میرود. البته در بین کشورهای همسایه نیز برای ایران و پاکستان شرایطی را به شکل حساستر رقم زده است. مجموعهای از عوامل روی این موضوع تأثیر داشته است. پیشبینی این شرایط و وخیمتر شدن شرایط را در نوشتهها و مصاحبههایم همزمان با برخی از کسانی که مسائل افغانستان و طالبان را دنبال میکردند گوشزد کرده بودیم. در دو سه ماه اول روی کار آمدن طالبان مطرح کردم که قطعا شرایط به سمت بحرانیتر شدن پیش خواهد رفت. فرامین حکومتی متعددی که تاکنون صادر کردهاند همگی نشانگر آنست که از جنبه حکمرانی داخلی طالبان هیچ علاقهای به تشکیل دولت فراگیر نداشته و حقوق مدنی قومیتها و زنان را همچون دوران اول حاکمیت اول خود برسمیت نمیشناسند. وقوع انفجارهای متعدد در ماههای گذشته و ماه رمضان نیز نشان میدهد که از نقطه نظر اقتدار حکومتی و امنیتی هم طالبان از حداقل اقتدار و کنترل گروههای بنیادگرا و تروریستی در حوزه سیطره خود نیز برخوردار نیستند. همین امر باعث شده که همه کشورهای همسایه، حتی پاکستان و حامی سنتی طالبان نیز بهصورت فزآیندهای از کارنامه نه ماهه طالبان رضایت نداشته و جامعه جهانی نیز با زیر پا گذاشتن حقوق قومیتها و زنان در افغانستان ازعملکرد آنها کرارا اعلام نارضایتی کنند.
بهنظر شما دلایل عملکرد نامطلوب طالبان و بحرانیتر شدن شرایط در افغانستان چیست؟
به گزارش اقتصاددان به نقل از بورسان ، بهصورت خلاصه دلایل متعددی برای این رویداد وجود دارد که میتوان آن را به دودسته درونی و محیطی تقسیم کرد: اولا ماهیت خود طالبان از بعد باوری و ایدئولوژیک و همچنین ماهیت سازمانی و تشکیلاتی آنان و عدم مهارت آنان در اداره امور اداری و اجرایی کشور عملا باعث عملکرد کنونی طالبان شده. ثانیا از بعد محیطی بهدلیل آنکه جایگاه و شرایط و موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک افغانستان در صحنه سیاست جهان بسیار کمرنگ شده، یعنی افغانستان و عملکرد طالبان دیگر مورد توجه جهان غرب و ابرقدرتهای جهان نیست و موقعیت و شرایط آن هم در معادلات سیاسی، جهانی، منطقهای و محلی کلا از نظر اهمیت سیاسی آن کشور و ارزش ژئوپلتیکش کمتر شده است. با شروع جنگ اکراین نیز توجه جهان غرب به رویدادهای داخلی افغانستان بسیار کمرنگ تر شده است. این شرایط محیطی از یکسو طالبان را در اعمال اراده خود بی پرواتر از قبل نموده ثانیا برسمیت شناخته نشدن توسط جامعه جهانی و بی توجهی غرب در کمکهای بشر دوستانه باعث شده طالبان از خشونت بر علیه زنان و قومیتهای داخلی و قوانین بین المللی به عنوان نقطه فشار و جلب توجه جامعه جهانی استفاده کند.
در تشریح این شرایط باید گفت که با روی کار آمدن طالبان پیچیدگیهای شرایط هم زیاد شده است. علت این پیچیدگیها آن است که طالبان یک گروه منسجم و هماهنگ نیستند و قطعاً در به دست گرفتن دولت، اقتدار و حاکمیت کشور مصمم هستند، اما مسلح به تدبیر مدیریتی و تحلیل استراتژیک از شرایط نیستند و همین مسئله مشکلات جدی را برای آنها به بار آورده است. در واقع از یک طرف خیلی ساده باید گفت بیخردی در حکمرانی و ناشیگری در مدیریت کشور و مدیریت امور سیاسی به دلیل بیتجربگیشان نسبت به مسائل سیاسی، دیپلماتیک، روابط دوسویه است. دلیل دیگر نداشتن انسجام در وحدت فرماندهی و مدیریت به دلیل نزاعات و اختلافات داخل فراکسیونهای طالبان است که این نزاعات نهایتا قدرت تمرکز، حکمرانی و حاکمیت آنها را باوجود ایدئولوژیکی مشترک، کاهش میدهد. در واقع انسجام مدیریت و تصمیمگیری در آنها وجود ندارد. از طرف دیگر طالبان با انفجارهایی که از روز اول به دست گرفتن قدرت توسط گروههای رقیب و تروریستی منطقه به وجود آمد، هیبت و منزلت خود را در اقتدار به دست گرفتن امنیت داخلی کشور از دست داد و به همین دلیل به دنبال تحکیم جایگاه خود است. تجربه نشان داده در این چند ماه روز به روز این اقتدار و حکمرانی و مدیریت بر نظم و امنیت داخلی و حذف جریان تروریستی و کنترل آنها در حال کاهش است.
نکته مهمتر اینکه طالبان نتوانسته مشروعیت خود را از طرف هیچکدام از دولتهای جهان در این ۹ ماه گذشته به دست بیاورد که بنظرم نکته مثبتی است، اما به همین دلیل طالبان برای اینکه اهمیت خود را نشان دهد، از تحولاتی حتی انفجارهای زنجیره ای و فرامین ضد حقوق زنان که توجه همسایهها، منطقه و سیاستمداران جهان را به خودش معطوف کند استقبال میکند تا بتواند خواستههای خود را برای تحکیم جایگاه و قدرت چانه زنی خود را به دست بیاورد.
یکی از نقاط ضعف اصلی به جز عدم قبول مشروعیت این سیستم توسط دولتهای همسایه، قطعاً کاهش کمکهای اقتصادی است. براساس گزارشهای سازمان برنامه جهانی غذا و سازمانهای مرتبط با این موضوع در سازمان ملل، بیش از ۹۰ درصد جامعه افغانستان اکنون زیر خط فقر هستند و گرسنگی شدیدی وجود دارد. طالبان با توجه به اقتصاد ضعیف افغانستان و حذف یا قطع بسیاری از کمکهای بینالمللی برای تأمین معاش این افراد قطعاً به دنبال یک منزلت و جایگاه و قدرت چانهزنی است تا بتواند سازمانهای بینالمللی، ابرقدرتها و همسایهها را به کمک و توجه بیشتر به افغانستان جلب کند.
ازسویی وجود و ظهور بحران اوکراین در چند ماه گذشته است که تمام توجه ابرقدرتها و بخش عمدهای از کشورهای همسایه را به خود جلب کرده است که باعث کمشدن توجه از بعد سیاسی، امنیتی، دیپلماسی و مسائل و کمکهای بینالمللی بر افغانستان شده که فشار بیشتری را بر طالبان برای اداره امور و تحکیم مبانی اقتدار خود میآورد. مجموعه این عوامل طبعا طالبان را تحریک میکند برای اینکه جایگاه بالاتر و قدرت چانهزنی بیشتری داشته باشد در عین حال که هیچ کشوری در جهان آن را به رسمیت نشناخته از هر تحول و رویدادی استقبال کند تا دوباره افغانستان را به میز مذاکره و محل تعامل و گفتوگو بکشاند.
مسئله بعدی بحث گروههای تروریستی و ظهورشان در افغانستان است که شش ماه قبل عنوان کردم که قطعاً گروههای تروریستی و بنیادگرایی که در افغانستان هستند، انسجام پیدا خواهند کرد و از اول بهار شروع به عملیات میکند. میبینیم عملیات نه در بهار بلکه در ماه رمضان که همیشه طالبان از فعالیتهای تروریستی پرهیز داشت، توسط گروههای تروریستی موجود به خصوص داعش خراسان شدت پیدا کرده است که نشاندهنده این است که طالبان نیت کنترل و مهار گروههای تروریستی را ندارد و یا توانش را ندارد به هردو صورت این نشانه عدم اقتدار و صلاحیت طالبان در حکمرانی افغانستان است.
راهحل کنترل شرایط امنیتی کنونی برای همسایگان و جامعه جهانی چیست؟
استفاده از سازمان امنیتی شانگهای که ایران هم اخیرا به آن پیوسته است میتواند نقش بسیار مهمی در مواجهه با طالبان داشته باشد. اگر طالبان توان، استعداد و توانمندی مقابله با تروریسم را نداشته باشند، این موضوع باید بهعنوان یک اهرم فشار و در واقع ابزار مداخله در کنترل تروریسم در خاک افغانستان از طریق کشورهای همسایه و سازمان سازمان امنیتی منطقه شانگهای پیش برده شود و در آنجا سازوکاری برای مداخله بهمنظور کنترل تروریسم هماهنگ با کل کشورهای همسایه دنبال شده، قبل از اینکه وارد خاک کشورهای همسایه شود.
با افزایش تنشها، اختلافات بر سر حقابه به کجا خواهد رسید؟
در رابطه با مسائل حقابه ایران و افغانستان به دلیل پیچیدگی حقوقی، سیاسی، اقلیمی و آب و هوایی معتقدم موضوعی نیست که هماکنون و به سرعت بتوان برطرفش کرد. باید در مورد روابط و نوع موضع و نظر دو طرف نسبت به بسیاری از مسائل اعتمادسازی ایجاد شود و بر مبنای آن وارد بحث حقابهها شویم که با توجه به عدم اطلاع طالبان از مسائل حقوقی و قانونی و عدم تابعیتشان از مسائل قانونی بهتر است این موضوع فعلاً در اولویت مسائل قرار نگیرد، چون ممکن است این موضوع که بلند مدت و حقوقی است از سوءتعبیرها و تخاصمهای مقطعی تاثیر پذیر شود و تحت تاثیر مسائل امنیتی بین دو کشورقرار بگیرد.
آیا شاخه حقانی طالبان برای ایران و شهرهای مرزی خطرآفرین خواهد شد؟
شاخه خشن حقانی طالبان تا زمانیکه عضو ائتلاف طالبان هستند خطر کمتری برای ایران و شهرهای مرزی ایران هستند خطری بمراتب کمتر از داعش خراسان و گروههای دیگر زیرا این شاخه اکنون در ساختار قدرت طالبان نقش دارد و هنوز بسیاری از آنها توسط سازمانهای بینالمللی و کشورها بهعنوان گروههای تروریستی شناخته میشوند.
ایران با حضور داعش خراسان در مرزهای شرقی خود چه باید کند؟
همانطور که پیشتر گفته شد قطعا این گروه خطر بالقوه و جدی است و معتقدم که این موضوع نه در ارتباط سیاسی دوطرفه بلکه در قالب رابطه شش کشور همسایه و افغانستان و طالبان باید تحلیل و برخورد شود. شش ماه قبل بسیاری اعتقاد داشتند طالبان هیچ مشکلی با پاکستان در مسائل مرزی نخواهند داشت، اما دیدیم که درگیری به وجود آمد و تعداد زیادی از سربازان پاکستان کشته شدند و روابط دو کشور تأثیر داشت که حتی قطب قدرت و سیاست داخلی پاکستان را هم تحت تأثیر قرار داد و در تغییر و تحولات و جابجایی عمران خان بیتأثیر نبود. بنابراین درس عملی که تمامی شش کشور همسایه افغانستان نسبت به طالبان و ظهور تروریسم و حفظ مرزها آموخته اند اینست که باید هماهنگ و همسو باشند. به اعتقاد من این طرح بیشتر از اینکه باید در ارتباط دوسویه مطرح شود، باید با هماهنگی بسیار نزدیک با شش کشور همسایه و سه قطب قدرت منطقهای و ابرقدرتها پیگیری شود و به شدت و با سرعت از طالبان خواسته شود این حملات تروریستی را کنترل کند. حملات تروریستی در افغانستان دو وجه دارد؛ وجه عدم توان و قدرت طالبان در تأمین امنیت داخلی کشور افغانستان و توجه به این موضوع که این ترورها ترور کور نیست و ترور ۱۰۰ درصد تضمین شده برای پاکسازی قومی هزاره و تاجیک و شیعیان در افغانستان است.
با توجه به این سمتگیری که برای کشوری مثل ایران و تاجیکستان و کشورهای دیگر مورد اهمیت است، طالبان باید قانع شود که یا باید خودش این کار را تنظیم کند یا باید برای کنترل تروریسم از کشورهای دیگر کمک بگیرد. این فشار باید به صورت منطقهای هماهنگ شده باشد و با شدت و سرعت بر طالبان اعمال شود در غیر این صورت به نظرم این بشکه باروت ممکن است دامن کشوری را زودتر یا دیرتر بگیرد، اما کل منطقه و کل کشورهای همسایه را درگیر خواهد کرد.
راهحلش یک راهحل صددرصد منطقهای علیالخصوص ازسوی کشورهای هممرز است که باید با دیپلماسی و فشار جدی هماهنگ، همه کشورها از طالبان بخواهند و در ارتباط با تنظیم و هماهنگی این مسئله طالبان جوابگو باشد، زیرا تنها دلیلی که شاید جامعه جهانی قانع شد که بودن طالبان ممکن است یک نکته مثبت داشته باشد، فقط تأمین امنیت داخلی کشور بود و اگر نتواند این کار را انجام دهد هیچ فلسفه وجودی برای طالبان در قبول استمرار حاکمیت طالبان وجود نخواهد داشت. شاهکلید مسئله این است که همه باید هماهنگ و با فشار متناسب برخورد کنند و این را دوطرفه تعبیر نکنند به خصوص با درگیریهایی که در پاکستان به وجود آمده و برای همه کشورهای همسایه ثابت شده است.
تعدد درگیریها در مرز ایران و افغانستان چه پیامی برای ایران دارد؟
با توجه به مسائلی که مطرح شد میبینیم حساسیت و شکنندگی شرایط برای کشورهای بهخصوص همسایه افغانستان و در موضوعات به خصوص تنظیم ارتباطات مرزی و روابط مرزی و از آن مهمتر مسئله کنترل تروریسم در خاک افغانستان برای کشورهای همسایه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و به نظر من در رأس این کشورها قطعاً ایران خواهد بود. مسائل اخیر در روابط ایران و افغانستان، فارغ از نوع ماهیت و تأثیرشان به دلایل ناآشنایی طالبان با مسائل دیپلماتیک و ارتباطات سیاسی و کدهای سیاسی که در این تعاملات ایجاد میشود، نشان میدهد که یک جرقه کوچک میتواند آتش بزرگی را به پا کند.
آیا ممکن است با طالبان به اختلاف بربخوریم؟
به دلیل ماهیت و ذات طالبان که به هر حال «طالبان یک» را تجربه کردیم و کشتاری که در کنسولگری ایران در مزارشریف به وجود آمد، نشان میدهد که میتواند یک حادثه بسیار کوچک در زمان کوتاه به اثرات مخرب چندین ساله بین روابط دو کشور منجر شود. از طرف دیگر نیت و خواست طالبان با توجه به اینکه توسط هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده، این کینه و فشار را برای آنها بیشتر خواهد کرد و طبعاً باید همه کشورها بهخصوص ایران نسبت به تعامل و ارتباطات با این کشور برحذر باشد. تا به حال به اعتقاد ما و بررسیهایی که در بسیاری از گزارشهای منطقهای و بینالمللی بدست آمده، ایران خویشتنداری جدی در این رابطه داشته و این خویشتنداری دو دلیل دارد؛ یکی پیچیدگی و حساسیت شرایط برای ایران و مرزهای شرقی ما و دیگری مسئله قومیتهای داخل افغانستان. به همین دلیل ایران حمایت از «دولت فراگیر» را دنبال میکند و نمیتواند از این اصل مهم بگذرد. زیاده خواهی ها و مجموعه این عوامل طالبان را از روابط با کل همسایهها و طبعاً با ایران ناخرسند میکند. مسائل تجاری، مالی و اقتصادی بحث دیگری است که در آن رابطه هم طالبان رکورد و عملکرد مثبتی را در شش ماه گذشته نتوانسته برای خود ثبت کند که نشان میدهد طبعا باعث تنشهای داخلی و فشار بر مردم و نهایتا استقبال آنها برای مهاجرت ساماننایافته از کشور به بیرون است که یکی از کشورهای اصلی مهاجرپذیر، ایران خواهد بود. بنابراین مسائل مرزی، مهاجرت و مهمتر از همه، مسئله کنترل تروریسم در افغانستان که باید با حساسیت بیشتری پیگیری شود بهخصوص آنکه شرایط داخلی کشور و امنیت غذایی و افزایش قیمتها نیز بر توان ایران بر پذیرش پناهندگان تاثیر منفی خواهد گذاشت.
میدانیم که از لحاظ ایدئولوژیک، با تفکر سنت طالبانی و در مقابل، شیعه ایرانی روبرو هستیم. با این اوصاف آیا طالبان انگیزه مقابله با ایران را در سر دارد؟
در مورد اینکه طالبان انگیزه مقابله با ایران را در سر دارد، بحث مشروحی است که به تجزیه و تحلیل ساختار سیاسی و ایدئولوژیک طالبان برمیگردد که قطعاً با نوع تنظیم سیاستهایی که طالبان دارد و اتکا و تفسیر خودشان بر شریعت و تفرقی که بین طالبان وجود دارد و کارنامهای که ما از آنها داریم و خاستگاه ایدئولوژیکی که پشت این گروه است، قطعاً باروتی است که نباید با اصطکاک و کشمکش باعث شعلهورشدن آن شویم، چون شروعش را میتوان پیشبینی کرد، اما پایانش را خیر. نکته بسیار مهم اینکه نباید این احتیاطها و رعایت این شرایط، پیام ناخواستهای را نه به طالبان، نه به گروههای تروریستی و نه به کشورهای همسایه و ابرقدرتهایی که در کمین این شرایط نشستهاند بدهد که ایران به دلیل ضعف در مرزهای شرقی و قومیتهایی که در افغانستان وجود دارد، توان برخورد ندارد. بنابراین مدیریت این شرایط بسیار مهم است. اما نکته اصلی اینکه باید ارتباط مستقیم با طالبان در این مسائل قطع نشود و کار را به دست فضای مجازی، تلویزیونهای بیگانه و گفتوگوهای غیرمستقیم رها نکرد، چون هیچ کدام از این شرایط به نفع ما نیست. تجربه هجمه فضای مجازی و تظاهرات در افغانستان در مقابل کنسولگریها و بسیاری از مسائل نشان داد که ارتباط را با طرف مقابل به شکل سریع و صریح نباید از دست داد و آن را به فضای مجازی و گفتوگوها و رسانهها واگذار کرد. باوجود اینکه هنوز طالبان را به مشروعیت نشناختهایم، ارتباط با طالبان باید بهصورت مستقیم باشد تا تفسیری ناخوشایند از پیامهای سیاسی توسط دیگران وارد فرآیند این ارتباط نشود.
فرامین زیادی در سه ماه گذشته بهخصوص توسط طالبان صادر شده که میتوان گفت تمام این فرامین به جز یکی از آنها مغایر و مخالف اصول و استانداردهای بینالمللی بوده است. از قوانینی که مرتبط با محدودترکردن زنان بهخصوص و از همه مهمتر اجباری شدن برقع و محروم کردن آنها از حق تحصیل از کلاس ششم ابتدایی به بالاتر و سایر محدودیتها گرفته تا بسیاری از مسائل دیگر. این مجموعه فرامین نه کشورهای همسایه، نه کشورهای مسلمان و نه ابرقدرتهای جهان و نه براساس استانداردهای حقوق بشر پیام مثبتی نیست. بسیاری اعتقاد دارند تندروی طالبان یکی از ابرازی است که میخواهند جامعه جهانی و کشورها را تحریک کرده و آنها را مجبور به مذاکره، بده بستانهای سیاسی کنند.
تنها فرمانی که ممکن است برای ایران نکته مثبت داشت، فرمان ممنوعیت کشت خشخاش بود که آن هم به دلایل متعددی به هیچ وجه با فرمان ملاعمر در ۲۵ سال پیش قابل مقایسه نیست، چون رهبر فعلی طالبان کاریزمای ملاعمر را ندارد و تأثیرات جدی نمیگذارد و با توجه به وابستگی طالبان به مالیاتی که از محل درآمد و کاشت تریاک به دست میآورد، قطعاً در عمل نمیتواند این کار را انجام دهد. از همه مهمتر اینکه زمانی این فرمان صادر شد، کشت خشخاش شروع شده و طبیعی است برای معدوم کردن این مزارع باید با مردم در پهنهای به وسعت ۲۲۰ هزار هکتار مقابله کنند که عملا امکانپذیر نیست. نه توان و اقتدارش را دارند و نه منافعشان اجازه میدهد اما باعث شد قیمت تریاک به سه برابر افزایش یابد و عملا باعث میشود معتادان به تریاک به مواد مخدر شیمیایی رو بیاورند!
مجموعه این عوامل نشان میدهد که حرکت به سمت مثبت و جلو رفتن نیست. نکته دیگر درگیریهای مرزی است که در منطقه مرز مشترک با پاکستان و ایران در چند مدت گذشته ایجاد شده که دو منشأ دارد؛ اینکه طالبان میخواهد اقتدار خود را به همه گروهها در داخل کشور در مقابل همسایهها و استقلال خود را نشان دهد بهخصوص در مقابل پاکستان که با ناشیگریهای نظامی و عدم آشنایی با دیپلماسی و اصول دیپلماتیک مرزداری، باعث تنشهایی میشود که باید در برابر آنها با احتیاط عکسالعمل نشان داد.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :افغانستان ، شکوفه حبیبزاده ، طالبان ، محمدحسین عمادی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰