تاریخ انتشار : دوشنبه 16 مرداد 1402 - 10:32
کد خبر : 134974

اندیشه های کهن ایران در شاهنامه

اندیشه های کهن ایران در شاهنامه

اینکه ملتی مستعد، در گذر زمان، تجربه ها بنماید و دانسته های بسیار جمع کند و با ذوق هنری ای که دارد، آن تجارب را در قالب جملات کوتاه (قصار) حفظ و به نسل های بعدی منتقل کند، نشان از وجود فرهنگ غنی و پیشرو در میان مردم آن ملت است. “تجربه های تلخ و

اینکه ملتی مستعد، در گذر زمان، تجربه ها بنماید و دانسته های بسیار جمع کند و با ذوق هنری ای که دارد، آن تجارب را در قالب جملات کوتاه (قصار) حفظ و به نسل های بعدی منتقل کند، نشان از وجود فرهنگ غنی و پیشرو در میان مردم آن ملت است.

“تجربه های تلخ و شیرین ملت ریشه دار و کهن ایران، داشتن درک صحیح از هستی و روابط آن، و نکته سنجی و باریم بینی ایرانیان باستان در لا به لای پندهای آنان تجلی کرده است. این دستورهای حکیمانه در قالب جمله های کوتاه و پر مغز در منابع قدیم به شکل پراکنده دیده می شود.”
آنچه نویسنده در سطور بالا آورده است، در واقع، اشاره به وجود حکمت پیشرفته در ایران عهد کهن و باستان دارد.
آنچه مسلم است و با یک مطالعه ی گذرا از شاهنامه نیز قابل دریافت است، اینکه شاهنامه با جملات حکمت آمیز عجین است و تقریباً در هر رویه ی (صفحه) آن می توان پند و حکمتی یافت. برای گروهی از پژوهشگران پرسش بوده که این جملات حکمت آمیز و نغز و پر مغز از کجا به اندیشه ی فردوسی بزرگ رسیده است.
به راستی سرچشمه های این چشمه سار زلال و حیات بخش (حکمت های شاهنامه) کجاست و حکیم فردوسی از کدام منبع سرشار تغذیه شده است که نام اثرش نه تنها در ایران که در جهان، ماندگار شده است؟
آنچه مسلم است اینکه دانش در همه ی زمینه های آن و به ویژه علوم انسانی و از جمله حکمت در بین ایرانیان قدیم در اندازه ی عالی آن وجود داشته است. (بدیهی است آنچه اکنون گفته شد حالت ادعا دارد، بنابراین، این ادعا نیاز به اثبات دارد. ادعای مذکور، امروزه، بدیهی است و به ویژه با تلاش پژوهشگران و آگاهان در همین دهه های اخیر، هیچ اهل مطالعه ای نیست که از وجود دانش و حکمت در جامعه ی ایران عهد کهن و باستان اذعان و آگاهی نداشته باشد. دیگر اینکه اگر قرار باشد در این باره توضیح کامل آورده شود، خود می تواند مقاله ای جداگانه ی دیگری باشد که در حد این نوشتار کوتاه حاضر نمی گنجد.)
نگارنده با دانش خود و استعداد خدادادی در کشف ریشه ی واژگان یقین دارد که خودِ واژه ی “حکمت” ریشه ی ایرانی دارد و از زبان های ایرانی به دیگر زبان ها راه یافته است، با آن وجود برای اینکه وارد بحث های اخلاقی نشویم، اکنون از این نیز می گذریم و به همین که در لغت نامه ها نوشته شده، اکتفا می کنیم که کلمه ی حکمت را به معنای “اتقان و استوار کردن امور” تعریف نموده اند.
حکمت را نوعی حالت و خصیصه ی درک و تشخیص نیز دانسته اند که شخص به وسیله ی آن می تواند حق و واقعیت را ادراک کند و به انجام متقن و محکم کار، مانع از فساد آن شود.
ضمناً به توجه به آنچه تا کنون از حکمت دانستیم، می توان گفت که در شاهنامه، اشخاص حکیمی را می توان یافت که “بزرگمهر” یکی از بارزترین آنهاست.
توجه داشته باشیم که برای یافتن حکمت در شاهنامه نیاز به جست و جوی زیاد هم نیست! در همان آغاز شاهنامه و در همان بیت نخست با حکمت رو به رو می شویم:
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
این بیت آغازین شاهنامه سنگ بنای آن و مانیفست اعتقادی و توحیدی فردوسی است که مبنای جهان بینی او را روشن می کند. ما اکنون نمی خواهیم وارد تفسیر و تعبیر و تشریح دقیق و کامل این بیت معروف بشویم، بلکه همین قدر هدف است که یادآور شویم شاهنامه سراسر حکمت است و حتا بیت آغازین آن نیز دارای حکمت می باشد. آنچه آثار علمی و ادبی و فلسفی ایران کهن باستان بوده است، در طی این گذر زمان طولانی از بین رفته است “یا دست کم ما آنها را ندیده ایم.” اثر آن علوم در دیگر جاها دیده می شود.
بسیاری از افراد در برخورد با وجود حکمت ها در شاهنامه به شگفت آمده اند که این همه حکمت را فردوسی بزرگ از کجا می دانسته است و از همین رو ابوالقاسم فردوسی را حکیم نیز نامیده اند. البته فردوسی حکیم بزرگ و دانای بی مانندی بوده است، اما حکمت نهفته در شاهنامه ریشه در دانش و حکمت ایران کهن دارد.
یعنی نیکوتر و درست تر آن است که گفته شود: “قسمت هایی از حکمت ایران باستان در شاهنامه منعکس شده است.” لذا در نتیجه:
۱- بر اساس شاهنامه، ایران دست کم بیش از هفت هزار سال تاریخ مدون دارد که این تاریخ نشان می دهد ایرانیان خط و کتابت را به خوبی و کامل داشته اند.
۲- از آن خط و زبان آغازین، نشانه های کمی باقی است.
۳- آثار آن حکمت را در زبان هایی که بعداً پیدا شده اند می توان یافت، از جمله در زبان عربی.
۴- حکایت و حکمت هایی که وجود دارد از فرهنگ ایران گرفته شده اند.
بنابراین اینکه برخی حکمت های موجود در شاهنامه در ادبیات و متون عربی یافت می شود، نشانه ی ورود این حکمت از ایران به زبان عربی است.
نتیجه:
چون شاهنامه ریشه در فرهنگ کهن ایران دارد و فرهنگ باستانی ایران دارای فلسفه و حکمت پیشرفته ای بوده است، در جای جای شاهنامه با حکمت رو به رو هستیم.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....