امپراتوری ژاپن و ولایت مطلقِ پسر خدا
وقتی ملت ژاپن به خاک سیاه نشست ، آنگاه پسر خدا از روی اجبار اعتراف کرد : من پسر خدا نیستم ۔۔۔ هیروهیتو”، یا “امپراتور شووا” یکصد و بیست و چهارمین امپراتور ژاپن بود.. ک پس از مرگ پدرش به مقام امپراتوری نایل گردید. وی بین سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۸۹ امپراتور این کشور بود.. تا
وقتی ملت ژاپن به خاک سیاه نشست ، آنگاه پسر خدا از روی اجبار اعتراف کرد : من پسر خدا نیستم ۔۔۔
هیروهیتو”، یا “امپراتور شووا” یکصد و بیست و چهارمین امپراتور ژاپن بود.. ک پس از مرگ پدرش به مقام امپراتوری نایل گردید. وی بین سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۸۹ امپراتور این کشور بود.. تا قبل از پایان جنگ جهانی دوم وی را “پسر آسمان پسر خدا” میخواندند. طبق قوانین ژاپن در آن موقع امپراتور را پسر آسمان مینامیدند. در ژاپن هم مانند …، امپراتور چیزی بین سایه خدا یا پسر خدا در زمین بود که از آسمان نازل شده بود،، دستور او دستور خدا و غیر قابل عدول و اشتباه بود .. با این تفاوت ک در آن زمان هیچ شهروندی خود را مجاز نمیدانست تا صدای امپراتور را بشنود،، یا سیمای او را ببیند.. تا حدی که اگر کسی با کاروان حامل امپراتور مواجه میشد باید سر خود را به قدری پایین میآورد یا به سمت دیگر بر میگرداند،، تا چیزی از امپراتور مقدس را رویت نکرده باشد. هیروهیتو خود را شکستناپذیر فرض میکرد!! و حتی شایع بود که دستشویی نمی رود و مواد دفعی ندارد و اگر چیزی از او دفع شود.. بوی ادوکلن اولدسپاس میدهد ،، در زمان حکومت بلامنازع وی،، ارتش ژاپن منچوری را اشغال کرد. او با “آدولف هیتلر” و “بنیتو موسولینی” پیمان اتحاد بست و با آغاز جنگ جهانی دوم دستور حمله به مستعمرات انگلستان و فرانسه در جنوب شرقی آسیا را صادر کرد.. امپراتور ژاپن پیش از جنگجهانی شبه جزیره کره را نیز تصرف کرده بود!! هیروهیتو همچنین در سال ۱۹۴۱ فرمان بمباران “بندر پرلهاربر” آمریکا را داد و به این شکل جنگ با آمریکا را آغاز کرد .. در روز ۱۳ دسامبر سال ۱۹۳۷ میلادی، سربازان ارتش ژاپن پس از سه روز بمباران بیوقفه شهر “نانجینگ” در مرکز چین وارد این شهر میشوند.. ورود سربازان ژاپنی ب شهر نانجینگ برای اهالی فاجعهبار بود .. ژاپنیها بلافاصله پس از تصرف شهر دست به قتل عامهای گسترده و بیرحمانه میزنند.. در نهایت بعد از کشته شدن حدود ده میلیون چینی و با اعلام شکست آلمان در بهار ۱۹۴۵، هیروهیتو برای حفظ تاج و تخت خود دستور عقبنشینی ارتش ژاپن از شرق و جنوب شرقی آسیا را صادر کرد.. ایالات متحده آمریکا بارها از ژاپن خواست تسلیم شود و بکشتار غیرنظامیان پایان دهد ولی هیروهیتو سایه خدا و مقامات نظامی ژاپن نپذیرفتند.. سرانجام آمریکا پس از بارها اخطار دو بمب هسته ای در شهرهای “هیروشیما” و “ناکازاکی” ژاپن پرتاب کرد .. این اقدام آمریکا ضربه سختی بر پیکره امپراتوری ژاپن وارد آورد .. همزمان، ژنرال مک آرتور و هری ترومن ،، رئیسجمهوری وقت آمریکا،، نیز دچار یک اختلاف نظر خطرناک شدند. . مک آرتور خواستار صدور مجوز بمباران اتمی سومین شهر ژاپن بود،، اما رئیسجمهوری آمریکا از امضای سندی ک قتل عام همزمان این همه انسان را صادر میکرد،، امتناع داشت.. همچنین هیروهیتو با مشاهده اوضاع ژاپن ب فکر عجیب تسلیمشدن افتاد. عدهای از نظامیان چاپلوس ظاهرا خواستند علیه وی کودتا کنند،، اما موفق نشدند و سرانجام هیروهیتو در ماه اوت ۱۹۴۵ شرایط تسلیم بی قید و شرط ایالات متحده آمریکا را پذیرفت و ژاپن وسایه خدا بیقیدوشرط تسلیم شد..
ژاپن تسلیم شده بود، حاصل کار سایه خدا، ، دو میلیون کشته و کشوری شبیه ب یک مخروبه بود.. با آنکه ژنرال مک آرتور در کشتی میسوری امضای تسلیم را از ژاپنیها گرفته بود،، اما با گذشت یک ماه از استقرار در پایتخت این کشور هنوز امپراتور هیروهیتو و سایه خدا و ولایت مطلقه را ملاقات نکرده بود.. سرنوشت محاکمه وی و پایان دادن به سیستم امپراتوری یا بقای امپراتوری را بر عهده ژنرال ۴ ستاره آمریکائی مک آرتور گذاشته بودند .. مک آرتور از مقامات ژاپنی خواست ک مقدمات دیدار از امپراتور را فراهم کنند.. پاسخ ژاپنیها منفی بود، اما وقتی مک آرتور با عصبانیت اعلام کرد که:
” این دستور ژنرال ۴ ستاره آمریکائی و برنده ب امپراتور بازنده است .. و دیدار باید و حتما در دفتر من صورت بگیرد،، تمام ..
آنها هم کوتاه آمدند و مسئول تشریفات دربار را نزد مک آرتور فرستادند..شروط دربار اینها بود:
” امپراتور خداست و کسی از مقامات دونپایه حق حضور در جلسه را ندارد،، هیچ عکسی از دیدار گرفته نشود،، و ژنرال آمریکایی اجازه دست دادن و لمس او را به خود ندهد ..
امپراتور که وارد اتاق شد، مک آرتور با او دست داد و سپس از شانه او گرفت و به سمت عکاس نگهاش داشت تا عکسی از او گرفته شود .. امپراتور مقدسی ک میلیونها نفر به خاطر او به کام مرگ رفته بودند،، حالا شبیه دانشآموزان مودب کلاس اول شده بود.. مذاکره پشت درهای بسته اتفاق افتاد .. امپراتور در آن دیدار از جا برخاسته بود و در برابر مک آرتور تعظیم غرایی کرده و خواهش کرده بود به ملت او فرصت دوباره برخاستن بدهد و تنها او را مجازات کند.. مک آرتور دست او را صمیمانه گرفته بود و در نهایت کاری کرد که نظام امپراتوری، بدون محاکمه، نماد ژاپن برقرار بماند تا ملت او با احساس اتحاد و الهام از نماد سنتی امپراتور،، دوباره برخیزد ،، در عوض امپراتور باید فردای آن روز در نطقی ب مردم ژاپن چند کلمه ساده را میگفت:
” من خدا نیستم، من هیروهیتو هستم دست شوئی هم میروم و حرف من وحی آسمانی نیست.. و بابت تمام اشتباهات و توهماتم متاسفم و عذر خواهی میکنم ..
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :ملت ژاپن ، هيروهيتو ، ولایت مطلقِ پسر خدا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰