تاریخ انتشار : سه شنبه 14 تیر 1401 - 13:54
کد خبر : 93392

چرا ایران با آمریکا مذاکره نکرد؟

چرا ایران با آمریکا مذاکره نکرد؟

رئیس سابق سازمان انرژی اتمی گفت: فرصت خوبی را از دست دادیم. اگر ما زمانی که مقام رهبری موافقت فرمودند مذاکره دوجانبه با آمریکا را سریعا آغاز می‌کردیم و دوستان دیگر همراهی می‌کردند و مذاکره را پیش می‌بردیم که اصلا به برجام نمی‌رسیدیم، دو سال فرصت داشتیم. علی‌اکبر صالحی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران

رئیس سابق سازمان انرژی اتمی گفت: فرصت خوبی را از دست دادیم. اگر ما زمانی که مقام رهبری موافقت فرمودند مذاکره دوجانبه با آمریکا را سریعا آغاز می‌کردیم و دوستان دیگر همراهی می‌کردند و مذاکره را پیش می‌بردیم که اصلا به برجام نمی‌رسیدیم، دو سال فرصت داشتیم.

علی‌اکبر صالحی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران درباره برجام و شرایط مذاکرات در دولت قبل اظهاراتی داشته که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید:

در دوران پیشابرجام به‌اندازه خودم کار می‌کردم اما نه در حد یک استاد تمام‌وقت، چون در این حد نمی‌توانستم انرژی بگذارم. اما در حدی که می‌توانستم تقسیم کار کنم هم مسئولیت دولتی داشتم و هم کار دانشگاهی. در پیشابرجام رئیس سازمان انرژی اتمی بودم و قبل از آن وزیر امور خارجه بودم که مذاکره با آمریکا را با اجازه مقام معظم رهبری شروع کردیم و این مذاکره با آمریکا در زمان آقای ظریف ادامه پیدا کرد. بعد من از وزارت امور خارجه به سازمان انرژی اتمی رفتم و آقای ظریف به‌ جای بنده آمدند.

برجام چگونه شکل گرفت؟

مدتی بعد از اینکه من رفتم سازمان انرژی اتمی، بخش فنی مذاکره را بر عهده داشتم همراه با همتای خودم آقای مونیز، وزیر انرژی آمریکا. آقای ظریف بخش سیاسی را عهده‌دار بود و ما هم بخش فنی. این شد برجام. الان هم که قانون مجلس تصویب شد، تکلیف کرد سازمان چند کار انجام دهد، ۲۰ درصد و ۶۰ درصد غنی‌سازی را شروع کند، فلز اورانیوم تولید کند، IR-۶ بسازد، سانتریفیوژهای نسل جدید را توسعه دهد، که همه اینها را ما در کمتر از یک سال انجام دادیم و خارجی‌ها در بهت و حیرت بودند که این ظرفیت نهفته چطور ناگهان شکفته شد. پس این نشان می‌دهد ما در مذاکره طوری کار را پیش برده بودیم که ضمن حفظ ظرفیت‌های فنی هسته‌ای کشور قدم‌های بلندی هم برداشته بودیم، مثل ظرفیت‌سازی برای تولید فلز اورانیوم و….

جزئیات دوران وزارت صالحی در دولت احمدی نژاد

ما دست به‌دست هم دادیم و توانستیم آن سه سال پرماجرا را به‌درستی پشت سر بگذاریم، در حالی که هر آن می‌توانست مشکلات عمده‌ای پیش بیاید اما خوب مدیریت شد. رهبری هم راه‌گشا بودند و راهنمایی می‌کردند، وزارت خارجه هم به‌عنوان متولی امر پیشبرد سیاست خارجی به نحو احسن کار کرد. من آن سه سال را در خاطراتم به‌ عنوان سال‌های ماندگار به یاد دارم. البته چهار سالی که در جده بودم یا قریب به ۱۰ سال در سازمان انرژی اتمی بودم، هم پرچالش و خیلی ارزشمند بود. در سازمان انرژی اتمی چالش‌ها متفاوت بود، درست است که بخشی‌اش سیاسی بود، اما آن بخش سیاسی را به ‌طور مشترک با وزارت خارجه و دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی جلو می‌بردیم اما بخش فنی را فقط خودمان عهده‌دار بودیم. از این بخش فنی خیلی راضی هستم، یعنی میراثی را به‌جا گذاشتیم و اگر در بخش معلمی کمی از خودم گله‌مندم می‌توانم بگویم در بخش سازمان انرژی اتمی و اینکه این سازمان را ریل‌گذاری کنم و در جایگاهی قرار دهم که امروز به یک نماد ملی تبدیل شود خوشحالم و وظیفه‌ام را به‌درستی انجام داده‌ام و هیچ کوتاهی نشد حتی دوراندیشانه کارهای دیگری کردیم و اقداماتی را آغاز کردیم که به فکر کسی در مملکت نرسیده بود، مثل فناوری کوانتومی که آن را سازمان‌دهی کردیم، یا ساخت یک بیمارستان یون‌درمانی عظیم و تخصصی که در منطقه غرب آسیا تا به امروز بی‌نظیر است و امیدوارم تا دو سال دیگر راه بیفتد. پروژه فوق‌العاده‌ای است که اگر بخواهید هزینه‌هایش را به ریال حساب کنید، چیزی در حدود ۷-۸ هزار میلیارد تومان هزینه داشته است، این بیمارستان می‌تواند پاسخ‌گوی کسانی باشد که نیازمند درمان بیماری‌های صعب‌العلاج هستند. یا پروژه رادیودارو به‌نام پروژه عظیم تترا که قریب به ۳-۴ هزار میلیارد تومان است و بعد از راه‌اندازی این پروژه، ما در غرب آسیا از نظر تولید رادیو‌دارو بی‌نظیر خواهیم بود که تا حدود یک سال و نیم دیگر تکمیل می‌شود. دو نیروگاه جدید در حال ساخت است. اینها کارهای بزرگی بود و حجم عظیمی از امکانات مالی نیاز داشت که بخش درخور‌توجهی از آن تأمین شد. البته دو نیروگاه جدید با مشکلات مالی روبه‌رو شد که حدود ۱۰ میلیارد دلار است و با توجه به تحریم و عدم امکان فروش نفت با مشکل روبه‌رو شدیم. لذا من از دوره پسابرجام که بخش عمده‌ای از زندگی کاری‌ام در سازمان انرژی اتمی می‌گذشت، بسیار راضی‌ هستم. یعنی سازمانی را تحویل دادم که بِینی و بین‌الله، نمونه و اسوه و الگو است، سازمانی است سر پا و عالی کار می‌کند.

علت پیشرفت نکردن مذاکرات در دوره ریاست البرادعی

به گزارش اقتصاددان به نقل از شرق ،  در کشور ما برخلاف توصیه‌های اخلاقی و دینی، نگاه سوءظن مطلوب‌تر است. اساس سیاست خارجی بر این است که اعتماد نکنیم. اما باید هوشمندانه مذاکره کنیم که سرمان کلاه نرود. سیاست خارجی که بر اساس اعتماد بنا نمی‌شود. به‌ عنوان دو برادر که با هم صحبت نمی‌کنیم، دو کشورند که هر دو به فکر منافع ملی‌شان هستند و با هم رقابت دارند. هر کشوری باید طوری مذاکره کنند که حق خود را منصفانه تأمین کنند و رابطه‌ سالمی را برقرار کنند. آن زمان هم آقای البرادعی، مدیرکل آژانس بود و ما به‌عنوان نماینده ایران لاجرم باید با او کار می‌کردیم و مسائلمان را مطرح می‌کردیم و پیش می‌بردیم. چون من عربی هم می‌دانستم لذا نزدیک‌تر شدیم. بعد، با خانواده ایشان که آشنا شدم، دیدم خانواده‌ای متدین و ریشه‌دارند و پدرشان از بزرگان مصر بودند. پنج سال که وین بودم البرادعی را از نزدیک می‌شناختم و به خاطر اینکه در قضیه عراق جلوی آمریکا ایستاد، جایزه نوبل گرفت. اما وقتی ما در ایران می‌گفتیم کمک کنیم تا مسئله حل شود می‌گفتند البرادعی جاسوس است، فکر می‌کردند کشف مهمی کردند! یا درمورد آقای مونیز که یک استاد بااخلاق و فرهیخته بود این ماجرا تکرار شد، من یک ‌بار گفتم ایشان انسان محترمی است، عده‌ای برآشفتند که مثلا او محترم نیست، چه باید می‌گفتم، یک آدم محترم را بگویم نامحترم! الان هم که در مذاکره فنی مشخص شد دست برتر با کدام طرف بوده است. چطور ۲۰ درصد و ۶۰ درصد غنی‌سازی را داریم، IR-۶، فلز اورانیوم، دو نیروگاه و بیمارستان را داریم. اصلا برجام هم نبود بیشتر از این چه می‌توانستیم کنیم. درباره آقای مونیز هم فقط برای اینکه یک‌ بار حرمتش را حفظ کنیم گفتیم انسان محترمی است و عزیزان به ما خرده گرفتند که چرا گفتید محترم! مثلا کری را در مقابل او محترم‌تر می‌دانستند. در کشور ما نمی‌دانم چرا این وضعیت وجود دارد، ما حتی راجع به دوتابعیتی خودمان، ایرانیان خارج از کشور هم با شک و تردید نگاه می‌کنیم. در هر قشری خوب و بد هست، حالا در چند میلیون ایرانی خارج از کشور هم این دو قشر هست. نگاه ما ایجابی نیست. با تردید نگاه می‌کنیم، مشکوک هستیم. پیشاپیش فکر می‌کنیم عنصر نامطلوب است، تا اینکه ثابت کند مطلوب است.

چرا ایران علی‌رغم موافقت رهبری با آمریکا به طور مستقیم مذاکره نکرد؟

فرصت خوبی را از دست دادیم. اگر ما زمانی که مقام رهبری موافقت فرمودند مذاکره دوجانبه با آمریکا را سریعا آغاز می‌کردیم و دوستان دیگر همراهی می‌کردند و مذاکره را پیش می‌بردیم که اصلا به برجام نمی‌رسیدیم. دو سال فرصت داشتیم.

علت استقبال آمریکا از مذاکره مستقیم با ایران

آقایان گلپایگانی و حجازی، بنده و حضرت آقا. اگر همکاری کرده بودند، پیش از برجام کار تمام می‌شد. چون آقای اوباما در آستانه دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری بود و نگران بود که رأی نیاورد. برای اینکه نظرسنجی‌ها نشان می‌داد گاهی رامنی ۵۱ درصد و اوباما ۴۹ درصد بود. اینها نگران بودند. نه اینکه نظر من باشد، آمارها وجود دارد. بنابراین آمریکایی‌ها برای اینکه دست بالاتر را در انتخابات پیش‌رو پیدا کنند، آمادگی داشتند که طبق یک مذاکره معقول، زودتر این مسئله را به‌عنوان یک پرونده مهم بین‌المللی حل کنند و آن را روی میز بگذارند و بگویند ما یک پرونده مزمن بین‌المللی (که آنها می‌گفتند پرونده هسته‌ای ایران و من اسمش را می‌گذارم پرونده ساختگی هسته‌ای) را حل کردیم و مطمئن شوند که انتخابات را برنده می‌شوند، اما ما نتوانستیم از این فرصت استثنایی حُسن استفاده را بکنیم. فکر مذاکره با آمریکا ابتدا به‌ ساکن از طرف ما نبود. این فکر از خود آمریکایی‌ها بود که آمدند به عمانی‌ها گفتند به ایرانی‌ها بگویید حاضریم با شما مذاکره دوجانبه داشته باشیم و این مسئله را زودتر حل کنیم.

اعلام آمادگی برای مذاکره با آمریکا سه ماه طول کشید

سه ماه طول کشید تا من بروم و آنها دیگر فکر می‌کردند من دروغ می‌گویم، چون من وقتی مجوز رهبری را گرفتم فورا به ‌واسطه عمان اعلام کردم این مسئله حل‌ شده و ما آماده مذاکره هستیم که به طرف آمریکایی اطلاع دهند. آنها و من فکر می‌کردیم ظرف دو سه روز آینده جلسه داشته باشیم، اما این دو سه روز به دو سه ماه تبدیل شد.

چرا در مورد جنبش عدم تعهد همکاری نشد؟

البته در نهایت همکاری کردند، فقط اولش که می‌خواستیم دفتر جنبش عدم تعهد را تأسیس کنیم چندان همراه نبودند. جنبش عدم تعهد در ژنو، نیویورک دفتر داشت اما در وین دفتر نداشت. ما می‌خواستیم در آژانس انرژی اتمی دفتری ایجاد کنیم که بتوانیم در مذاکرات شورای حکام از وزن جنبش عدم تعهد هم استفاده کنیم. جنبش عدم تعهد یک تروئیکا (مدیران سه‌گانه) دارد، رئیس جاری، قبلی و بعدیِ جنبش. این سه‌گانه آن زمان آفریقای جنوبی، مالزی و هند بود. من رفتم پیش نماینده آفریقای جنوبی که کمک کند دفتر جنبش عدم تعهد را در وین دایر کنیم. ایشان این ‌پا و آن‌ پا می‌کرد.

جنبش عدم تعهد به مذاکرات هسته‌ای کمک کرد؟

برای اینکه این جنبش در شورای حکام به نفع ما بیانیه بدهد. اوایل کمی این پا و آن پا می‌کردند، مخصوصا نماینده آفریقای جنوبی که آدم محترم و مسلمانی هم بود و احتیاط می‌کرد که من ناراحت شدم و من هم گفتم حیف که ایران برای کنار زدن آپارتاید در آفریقای جنوبی، این‌قدر هزینه کرد و صدور نفت را به رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی قطع کرد تا شما موفق شوید، با اینکه به ضرر ما تمام می‌شد. حالا شما به جای تشکر، جلوی پای ما سنگ می‌اندازید، که ایشان گفت ناراحت نشوید و در نهایت این کار انجام شد و از آن به بعد جنبش عدم تعهد حامی ما بود.

آنجا بود که آمریکایی‌ها از ما رودست خوردند و دیدند جنبش عدم تعهد دارد از ایران دفاع می‌کند و خواستند بین اعضای جنبش اختلاف بیندازند. کشورهایی در جنبش هستند که در مدار سیاسی آمریکا هستند که هر بار موش می‌دواندند. بعد از آن، آمریکایی‌ها یک متخصص جنبش عدم تعهد هم در شورای حکام می‌فرستاد.

چرا ایران عضو شورای حکام نیست؟

برخی اعضای آژانس نمی‌گذارند، من هم با زرنگی گرفتم. این خودش هنر بود. جناب دکتر خرازی را واسطه کرده بودند که من عقب‌نشینی کنم. پاکستان خیلی فشار آورده بود. به ایشان گفتم من به شیوه خودم نظر پاکستان را تأمین می‌کنم.

آینده برجام چه می‌شود؟

امیدواریم برجام احیا شود. اگر خدای ناکرده در این زمینه تعلل کنیم، دوباره وارد کلاف سردرگمی می‌شویم که باز کردنش با خداست و ملت باز باید سختی و مشقت بسیار تحمل کنند.

 

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....