سیستم خوب یا انسان خوب! مساله کدام است؟!
سیستم خوب یا انسان خوب! مساله کدام است؟!

چرا بجای تمرکز بر گزینش انسان های خوب ؛ باید بر ایجاد سیستم های خوب همت گماشت ؟

تحویلدار بانک از نظر سلسله مراتب سازمانی بانک در پایین ترین رتبه قرار دارد. تقریبا ً تمامی دریافت و پرداخت های بانک توسط تحویلدار انجام می شود، به عبارتی پول های بانک در اختیار تحویلدار است .

آیا تا بحال شنیده اید تحویلداری پول های بانک را اختلاس کرده باشد؟ قطعاً خیر.
آیا هزاران هزار تحویلدار بانک شاغل و بازنشسته همگی انسان‌ های پرهیزکار و امانتداری بوده و هستند که حتی یک مورد خیانت در امانت از اینهمه آدم تا بحال مشاهده نشده ؟ خیر، همگی انسان‌ های معمولی هستند ، نمازخوان ، نماز نخوان ، اخلاق مدار ، بی اخلاق ، انساندوست ، بی تفاوت ، … در این لشگر چند ده هزار نفری همه جور آدم وجود دارد. اما علیرغم اینهمه تفاوت همگی در یک ویژگی مشترک هستند ، هیچکدام حتی با وجود نیاز شدید به پول و تنگدستی هرگز به پول زیادی که همواره در اختیارشان خیانت نمی کنند .

بانک‌ ها و بسیاری از سازمان‌های مشابه بجای اتکا به ویژگی‌های اخلاقی پرسنل خود، با طراحی و اجرای سیستم های کنترلی کارآمد، عملی و کم هزینه، از انسان‌های معمولی کارمندانی درستکار و کارآمد می سازند.

حال فرض کنید بانک‌ها بجای اتکا به سیستم کنترلی دریافت و پرداخت تحویلداران بر گزینش و بکارگیری انسان‌های خوب تمرکز می‌کردند ، خدا می داند الان بانک‌ها چند هزار پرونده تخلف و تعدی تحویلدار داشتند؟

در ایران بر اساس یک قانون نانوشته با لحاظ کردن ملاحظاتی، نظام اداری عملاً نه بر طراحی و اجرای سیستم خوب بلکه برمبنای گزینش و بکارگیری انسان‌های خوب شکل گرفته است.

معیار خوب بودن هم عمل به مناسک دینی و مهم‌تر از آن وفاداری است، چون در هر دو معیار از کاربلدی خبر زیادی نیست ، افراد فرصت طلب و ناتوان با تظاهر به وفاداری و انجام مناسک دینی بدون دارا بودن توانایی خاصی می‌توانند جواز قرار گرفتن در مناصب را بگیرند.
افراد توانمند، باسواد و مطمئن از توانایی خود نیازی به تظاهر نمی بینند و معمولاً از ابراز وفاداری چاپلوسانه به مقامات هم گریزان هستند ، در نتیجه در نظام اداری تقاضای زیادی برای آنها وجود ندارد، معدود راه یافته گان آزاده و توانمند به بدنه مدیریتی هم بعد از مدتی دلسرد و سرخورده شده یا سازمان متبوع خود را ترک می‌کنند یا با منزوی شدن و گوشه گیری به گذران ایام مشغول می‌شوند.

اگر انتقادات از ناکارآمدی و فساد گسترده نظام اداری را در رسانه ها و خطابه ها دنبال کنیم اکثر منتقدین بکار نگرفتن انسان‌های خوب ( که این روزها جوانان انقلابی خطاب می شوند ) و عدم نظارت کافی را دلیل اصلی ناکارآمدی و فساد نظام اداری می دانند.

یعنی همان اشتباهی که مسئولین ما به سهو و عمد مرتکب می‌شوند ، اکثر منتقدین هم به سهو مرتکب اشتباه در تشخیص درد می شوند .

۱- در هیچ جای دنیا نظام اداری کارآمد و عاری از فساد مبتنی بر انسان‌های خوب مشاهده نشده که ما دومی آن باشیم.
۲- چرا به جای سیستم های خود کنترل به نظام های متکی بر انسان‌ های خوب اتکا کنیم که برای مانع شدن از لغزش آنها سیستم های عریض و طویل و پرهزینه نظارتی ایجاد کنیم؟

الان به همان اندازه که نظام اداری ما ناکارآمد و فاسد است ، سازمان‌های نظارتی هم به درجاتی دچار این بلیه هستند، بعید است کشوری در دنیا وجود داشته باشد که به اندازه ایران تشکیلات نظارتی داشته باشد.
۳- در بین متهمان و محکومان فساد اداری هیچ غیر خودی که خارج از چارچوب نظام گزینشی سفت و سخت نظام گزینش نشده باشد وجود ندارد و به ظاهر همه هم ظواهری متشرع دارند .
نظام اداری ما به دلیل ساختار از اساس غلط آن روز به روز ناکارآمد و فسادپذیرتر می شود ، با حفظ ساختار فعلی و اتکا محض به بگیر و ببند برای اصلاح آن قطعاً راه بجایی نخواهد برد.

سیستم های خوب انسان‌های بد را هم به درست کاری وامیدارند و آدم های خوب در سیستم های بد دچار لغزش می شوند. بی راه نیست اگر فاسدان نظام اداری را به نوعی قربانی سیستم های فساد پذیر محسوب کنیم.
«غلامرضا مصدق»